شاخص عرفانهای سکولار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عرفان سکولار ویژگیهای منحصر به فرد و شاخصهای مشترکی با عرفان هندویی دارد؛ به بیان دیگر، برخی شاخصها مخصوص عرفان پستمدرن است و بعضی دیگر میان این عرفان جدید و عرفان هندویی مشترک است. بعضی از مواردی که در اینجا به عنوان شاخص معرفی میشود، در عرفان هندویی نقش مبنایی دارد؛ اما با بررسی شاخصهای عرفان سکولار نشان میدهد چگونه این تمدن رو به افول برای جبران ضعف خود میکوشد که حتی تمایلات معنوی انسانها را در راستای اهداف خود ساماندهی کند.
۱. پوچانگاری روش شناختی
مدیتیشن یا مراقبه که بعضی از دینداران کمدقت آن را مشابه نماز میپندارند. گذشته از آن نقد اساسی که میتوان به مدیتیشن کرد آن است که مربیان این روش معتقد هستند عمیقترین مراحل یا سطوح مدیتیشن در زمانی حاصل میشود که یک واژه بدون معنی یا بدون معانی عمیق و ریشهدار به عنوان مانترا انتخاب شده باشد.[1]
بنابراین عرفان از امکانات شناختی انسان برای رشد و کمال فردی بهخوبی استفاده نمیکند. بیتردید تفکر، راهی بهسوی شناخت حقیقت است و اگر به درستی از آن استفاده نشود، عرفان چه معنایی خواهد داشت. ولی در عرفان اسلامی، نماز کانون تفکر به معنای بلند قرآنی و نامهای خداوند متعال است؛ نامهایی که علاوه بر آرامش به انسان، قدرت، هوشمندی و معرفت میدهد؛ معرفتی که آیندهدار نفس انسان و کل عالم هستی است.
آنچه امروز در جهان به عنوان مانترا آموزش داده میشود، تکرار آواها و کلمههایی است که فقط و فقط به منظور انصراف ذهن از مشغولیتهای عادی استرسزا به کار میآید.
۲. آمادگی برای سلطهپذیری
در زندگی مدرن، انسان تمام توان و تمایلات جسمی و روانیاش را برای بهرهگیری هرچه بیشتر از دنیای پرتزاحم و محدود مادی هزینه میکند. برای انسانی که استعداد نامحدود برای شناخت خداوند و ارتباط با او دارد، چنین شرایطی فشار شدیدی روانی و جسمی پدید میآورد؛ زیرا چیزهای بسیاری را میخواهد و با تلاش فراوان به آن نمیرسد یا اگر میرسد، باز هم بیشتر میخواهد.
در این بین مدیتیشن با نشستن راحت یا خوابیدن و به تصورات فشارآور ذهن بیتفاوت نگریستن و تسلیم و پذیرش در برابر این فشارهای عصبی، مردم را دربارهی فشارهای تمدن سرمایهداری مطیع میکند. در واقع مهمترین کارکرد مدیتیشن، دادن آرامش به افراد در جوامع پر استرس امروز نیست؛ بلکه تحملپذیر کردن استیلا و استثمار سلطهگران سرمایهدار جهانی است.
هواداران مدیتیشن در اهمیت و ضرورت روش پیشنهادیشان چنین پاسخ میدهند: «رشد سریع و پیشرفت نیازمند آن است که مردم نیز با سرعت، از استرسهای درونی خود رها گشته، تا مشکل چند تکه شدن فزاینده اجتماع که به صورت بحرانی خارجی ظهور کرده است، حل شود. مردم باید انعطافپذیر شوند. مردم بدون آنکه به استرس زیادی گرفتار شوند، باید شیوهی رویارویی با انواع مختلف نیازهای عاطفی و جسمی میان افراد را که به سرعت در حال تغییر است، بیاموزند. مردم باید با یافتن طریق رضامندی پایدار میان خود و نه صرفاً با نگریستن به نقشهای اجتماعی خشن برای کامبخشی، خودکفا شوند. در مردم باید توان کامل یکنواخت کردن اختلافات به منظور تقویت غنای زندگی در میان این تغییر شتابان بهوجود آید».[2]
۳. موهوم انگاری هستی
نتیجه منطقی توهمگرایی برای رسیدن به آرامش که به عنوان نظاره محض یا نگرش بیتفاوت مطرح شد، این است که در واقعیت عالم شک پدید آید و اوهام به انسان هجوم آورد. مطالعه فیزیولوژی مدیتیشن به خوبی زمینههای این مشکل روانی را مشخص میکند. دو رکن مدیتیشن (مکان آرام و وضعیت راحت) نوعی محرومیت حسی را به وجود میآورد. مدت لازم برای رسیدن به ریلکس حدود سی دقیقه است، پس از این مدت محرومیت حسی، مادهای توهمزا به نام سروتنین در بدن تولید میشود. و کسانی که در تمرینات مدیتیشن استمرار دارند، در دنیای موهوم با آرزوها و لذتهای پندارین و موهوم انگاری هستی به سر میبرند.[3]
پینوشت:
[1] . پروتو، لوئیس، طریقت آلفا، رسیدن به آرامش در پنجگام، ناشر: اطلاعات، ۱۳۷۹، ص ۱۸۵.
[2] . هرولدبلوم، فیلد، تی. ام. دانش هوشیاری خلاق، مترجم بهزاد فرخسیف، ۱۳۹۵، ص ۳۴.
[3] . حمیدرضا مظاهریسیف، جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۱۷۵.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: حمیدرضا مظاهریسیف، جریانشناسی انتقادی عرفانهای نوظهور...
افزودن نظر جدید