شناختی بر مدعی دورغین، احمد الحسن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نام او احمد اسماعیل، از روستای «همبوش» در منطقهی «هُوَیر» از شهرستان «المُدینة» از توابع استان بصره میباشد. او از خانوادهی فقیری است که میگویند از عشیرهی بنی سلیمی که به قبیلهی صیامره میرسند.
جناب شیخ علی کورانی صاحب کتاب «دجال بصره» در مقدمهی دوم چاپ کتابش میگوید: «من در حرم حضرت امام رضا (علیهالسلام» با «حاج داخل عبدالزهراء سلمی» یکی از بزرگان «عشیره سلمیها» که دجال البصره احمد اسماعیل به آن عشیره منتسب میشود، ملاقات کردم و از او خواستم که دربارهی احمد اسماعیل و نسب او مطالبی را بنویسد. او مطالب زیر را نوشت: «این دجالی که خود را «احمد الحسن» نامیده است، نامش احمد فرزند اسماعیل فرزند حاج صالح فرزند حسین فرزند سلمان، از عشیرهی «بوسویلم» یکی از عشایر «صیامر» در شهرستان «مُدَینه» است. و صیامر اتحاد عشایری قدیمی است که حدود چهل عشیره را تحت نام عشایر صیامره در بر میگیرد و رئیس این مجموعهی عشایر، عشیرهی «اماره» در زمان «شیخ حمود جابر» و فرزندش «شیخ حمید الحمود الجابر» و سپس فرزند او «شیخ جریح حمید» بود. و هر عشیرهای از این عشایر رئیس مخصوص به خود دارد.
عشیرهی بوسویلم از دوازده قبیله تشکیل شده است. تعدادی از افراد این عشیره لقب عام را اخذ کردند، مانند مرحوم «شیخ مجید صیمری» که از عشیرهی بوسویلم قبیلهی آلبومنجل است. و گروهی از افراد این عشیره که در بصره ساکن شدند، به همان لقب قبلی خوانده میشوند، زیرا منشأ این عشیره از «بنی سلیم» است و با لقب «سلمی» خوانده میشوند... اما این مدعی [احمد اسماعیل] از عشیرهی بوسویلم قبیلهی «همبوش» است. پدرش «اسماعیل» با برادر خود «کاظم» و «مفتن» به شهر «بصره» آمدند و در «تنومه» ساکن شدند و نزد حاج هاشم شلال در حمام «سبتی» به شغل دلاّکی مشغول به کار شدند. برادر بزرگ آنها کاظم و فرزندان و برادرانش در هیئت عزاداری مُدینه نیز خدمت میکردند. در آن زمان عموی بزرگ احمد اسماعیل، کاظم، زمانی که «شیخ باقر مقدسی» تعزیه میخواند، در آن هیئت به او خدمت میکرد. ولی عموی او مفتن بعداً در نزد یک زن یهودی که مالک حمام عمومی در محلهی قدیمی «سیف» بصره بود مشغول به کار شد و سپس با او ازدواج کرد. پدرش اسماعیل نیز به شهر «زبیر» رفت و در آنجا ساکن شد و در حمام «مربد» به همان شغل قبلی مشغول گردید. اسماعیل [غیر از احمد] دارای دو پسر و یک دختر است.
احمد اسماعیل رشتهی «هندسه» را خواند و به مدت دوسال به نجف رفت و سپس به خارج کشور مسافرت کرد که گفته میشود به «مغرب عربی» رفته است. او پس از بازگشت خود را «احمد الیمانی» نامید... تمام اهلش و عموهایش و عشیرهاش از آنچه این دجال ادعا میکند، بیزارند.»
احمد اسماعیل متولد سال ۱۹۷۰. م (۱۳۴۹. ش) و از گروه «ضیاء قرعاوی» و «حیدر مشتّت» بود. او فارغ التحصیل سال ۱۹۹۲ از دانشگاه مهندسی عمران در بصره است اما در رشتهی مهندسی کاری انجام نداد و به حوزه نجف رفت و البته درس نخواند بلکه با حیدر مشتت و قرعاوی و امثال این دو که خود را به آیةالله مرحوم شهید سید محمدصادق صدر [پدر سید مقتدا صدر] نزدیک کرده بودند و ابراز میکردند که از شاگردان خاص او هستند، رفیق شد. دوستان قرعاوی اعتراف کردند که او در آن زمان، در حکومت صدام، در ادارهی اطلاعات شعبهی شؤون حوزه، سرباز وظیفه بود.
احمد اسماعیل دربارهی نسب خود در وبسایتش نوشته است: «احمد بن اسماعیل بن صالح بن حسین بن سلمان بن محمد [امام مهدی صلوات الله و سلامه علیه] بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم الصلاة و السلام» و اسم جدش را حذف کرده و خود را با چهار واسطه به امام مهدی (عجل الله تعالی) نسبت داده است.
در سال ۱۴۲۴. ه ق حیدر مشتت و احمد اسماعیل دعوتشان را برای پیوستن مردم به حرکت یمانی آغاز کردند، آن دو در این ادعا شریک بودند و امر را مبهم قرار دادند که معلوم نبود آیا حیدر یمانی است یا احمد. ظاهراً بعداً احمد میپذیرد که حیدر، یمانی موعود است و در یمن حکومت میکند و موقعیت را برای امام مهدی آماده مینماید، شروع فعالیت کرد و شریکش احمد یا مؤید او بود و یا ساکت بود.
احمد اسماعیل و قرعاوی شیطنت بیشتری از حیدر مشتت داشتند و به کویت و امارات و اروپا مسافرت میکردند و به دنبال مشتری و متموّلین برای خودشان بودند. معاون احمد اسماعیل، حسن حمّامی، [هنگامی که پس از حرکت مسلحانهی طرفداران احمد معروف به انصار یمانی، در عملیات بصره دستگیر شد] اعتراف کرد که هزینههای مالی را از کشور امارات دریافت میکردهاند.
پس از مدتی بین دو شریک اختلاف پیش آمد و سپس اتفاق کردند که احمد اسماعیل رسول امام مهدی است و حیدر مشتت شاهد او است. در نتیجه حیدر مشتت در تاریخ ۶ جمادیالثانی ۱۴۲۴ هجری در بیانیهای با عنوان «دلایل من مبنی بر اینکه شیخ احمد از طرف امام مهدی که خداوند به او اجازهی ظهور دهد، فرستاده شده است» نوشت: «با فضل خداوند با ارسال امام مهدی، که خداوند به او اجازهی ظهور دهد، رسولش شیخ احمد را، بلاغ کامل شد و شاهد او شیخ حیدر است.» و در پایان، آن نوشته را با این عنوان امضا کرد: «خادم امام مهدی، شیخ حیدر».[1]
یک سال این توافق ادامه داشت، آنگاه اختلاف کردند و حیدر مشتت ادعا کرد که او یمانی است، پس احمد اسماعیل ناراحت شد و رفیقش حیدر را لعنت کرد، و ناظم عُقیلی [یکی از انصار احمد اسماعیل] کتابی با نام «سامری عصر ظهور» نوشت که منظور او حیدر مشتت بود که در بیعت خیانت کرده و پس از ایمان، کافر شده است. از این به بعد احمد اسماعیل علاوه بر ادعای یمانی، ادعا کرد که سید است و فرزند امام مهدی است و وصی اوست که بعد از او حکومت میکند ولی امام مهدی او را قبل از خود به عنوان سفیر به سوی جهانیان فرستاده است. از اینرو به بعد لقب «شیخ احمد» کنار رفت و خود را «سید احمد الحسن» نامید.[2]
پینوشت:
[1] . علی کورانی، دجال بصره، قم: بوستان کتابف 1394، ص ۳۴.
[2] . محمد ذکاوتصفت، بررسی و رد ادعای احمد اسماعیل، قم: شکوفه یاس، ۱۳۹۳، ص ۴۰.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمد ذکاوتصفت، بررسی و رد ادعای احمد اسماعیل...
دیدگاهها
اهورا
1395/12/26 - 10:40
لینک ثابت
اینم گرفته ما رو .اگه از
افزودن نظر جدید