جعلیات اویسیه درمورد ارسال خرقه به پیامبر(ص)

  • 1395/07/11 - 17:02
یکی از موضوعات مهم از دیدگاه صوفیه رساندن نسبت طریقت خود به امام معصوم (ع) می‌باشد، لذا، برای تحقق این امر سعی فراوانی کرده‌اند تا بتوانند سلسله‌ای را به هم پیوسته و منسجم تشکیل دهند، از سوی دیگر انتساب برخی از فرقه‌های صوفیه همانند اویسیه به معصومین (ع) بطور ناقص و با تحرف تاریخ صورت گرفته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از موضوعات مهم از دیدگاه صوفیه رساندن نسبت طریقت خود به امام معصوم (علیه السلام) می‌باشد، لذا، برای تحقق این امر سعی فراوانی کرده‌اند تا بتوانند سلسله‌ای را به هم پیوسته و منسجم تشکیل دهند که یک سر آن به قطب فعلی آنها گره خورده باشد و سر دیگر آن به آخرین قطب، که باید شاگرد امام معصوم (علیه السلام) باشد، گره بخورد و در این میان حتی فقدان یک حلقه از این زنجیر به هم تنیده بخشودنی نیست، چنانکه معتقدند «اگر کسی اجازه‌اش یداً بید به امام برسد رهبری و ارشاد او شرعی و قانونی است والا رشته‌اش قطع شده است»[1] و یا گفته‌اند «مرید طریقت باید از عهده اثبات سلسله برآید که یداً بید می‌رسد تا به امام».[2] بنابراین مشروعیت اقطاب فعلی و همچنین قطب‌های گذشته به اثبات همین امر موکول است. برخی از سلسله‌های صوفیه نسبت خود را از طریق‌ معروف به امام رضا (علیه السلام) و حضرت علی (علیه السلام) و از این طریق به پیامبر می‌رسانند. ابومحفوظ معروف بن فیروز (یا فیروزان) کرخی بغدادی [3] مشهور به معروف کرخی از بزرگان مشایخ قرون اولیه اسلام (نیمه دوم سده دوم قمری) و از معروف‌ترین چهره‌های سلاسل صوفیه است. به گونه‌ای که بسیاری از فرق صوفیه و غالب سلسله‌های تصوف شیعی نسبت خود را به معروف کرخی می‌رسانند.[4] و از او به امام رضا (علیه السلام) منسوب می‌گردند. مشروعیت سلسله صوفیه به اثبات معروف کرخی، عمیقا وابسته است. لذا سران صوفیه برای اثبات چنین شخصیتی تلاش گسترده‌ای کرده و می‌کنند و مخالفان نیز برای درهم فرو ریختن زنجیره سلسله صوفیه در انکار ادعاهای آنها اهتمام می‌ورزند. البته باید دانست که انتساب سلسله‌های صوفیه به معروف کرخی دارای اشکالات زیادی است که در جای خود باید به آن پرداخته شود.

از جمله  فرقه‌های صوفیه‌ای که سند اتصال خرقه خود را به معروف کرخی و امام رضا (علیه السلام) نمی‌رسانند، فرقه اویسیه است. این فرقه سند اتصال خرقه خود را از طریق اویس قرنی به حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌رساند.

هواداران اویسیه مطرح می‌کنند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خرقه خویش را برای اویس قرنی فرستاد[5] درحالی که آن حضرت لباس خویش را به اویس فرستاده نه خرقه. تبدیل لباس به "خرقه" از جعلیات صوفیه است و لذا فقط صوفیه در نوشته‌های خود عنوان "خرقه" به لباس مرحمتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داده‌اند.[6]

ضمنا اویسیه هر کجا مساله خرقه مرحمتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را عنوان کرده‌اند، نوشته‌اند عمر بن خطاب از ناحیه مقدس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مامور حفاظت از خرقه بوده تا زمانی که اویس قرنی را دیده و به او تقدیم نمود.[7] چگونه می‌توان باور داشت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با بودن امیر المومنین علی (علیه السلام) وصی خود، چنین امری را به عمر بن خطاب واگذار کند؟ و با مبانی صوفیه هم درست نیست که اویس قرنی خرقه را توسط عمر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دریافت نماید زیرا صوفیه معتقدند که تمامی خرقه‌ها باید به امیر مومنان علی (علیه السلام) برسد. اساسا مساله خرقه اویس برای نخستین بار توسط مولف "تذکره الاولیاء" عنوان شده است و از صوفیانی چون خود اخذ نموده است در مسانید تاریخی اسلامی چنین موضوعی دیده نمی‌شود.[8]

مساله مهم دیگر که قابل توجه است و به طور کلی اویسیه را از رده فرقه‌های کنونی صوفیه خارج می کند این است که اویسیه سند خرقه خویش را به "شیخ نجم الدین کبری" می‌رسانند و از نجم الدین تا اویس قرنی دست به یک تحریف و جعل غیر قابل انکاری زده‌اند و برخلاف بزرگان علمای صوفیه که معتقدند خرقه نجم الدین کبری از شیخ الوری اسماعیل قصری است و به فرقه کمیلیه می‌رسد و از طرفی نجم الدین کبری شخصا در اجازات خویش به این امر اشاره داشته است.[9]

بنابراین انتساب خرقه در سلسله اویسیه از طریق اویس قرنی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بدین طریق دچار اشکال شده و دلایلی که برای اتصال این سلسله بیان شده است، ناقص و ناکافی به نظر می‌رسد.

پی‌نوشت:

[1]. تابنده نورعلی(مجذوب‌علیشاه)، تشیع و تصوف و عرفان، فصلنامه عرفان ایران، حقیقت، تهران، 1379، شماره 7، ص 19
[2]. رساله سعادتیه ،اص‍ف‍ه‍ان‍ی‌ ع‍ب‍دالغ‍ف‍ار،‌ ح‍ق‍ی‍ق‍ت‌، ۱۳۷۲؛ ب‍ه‌ ان‍ض‍م‍ام‌ ب‍خ‍ش‍ی‌ از ک‍ت‍اب‌ س‍ل‍طان‌ ف‍ل‍ک‌ سعادت‌، تالیف‌ علی‌ نورعلی‍شاه‌ ثانی‌، ص  ۸۴
[3]. این اسم را سلمی، ابونعیم اصفهانی، خطیب بغدادی و دیگران نیز بدین گونه ذکر کرده‌اند و تنها عبدالحسین شرف الدین، صاحب مراجعات، او را با معروف بن خربود یکی دانسته که شیخ قاسم طهرانی با نقل شرح حال معروف بن خربود، این احتمال را رد کرده و دلیل‌های دیگری را نیز در رد این ادعا می‌آورد. (طهرانی‌ قا‌سم‌، تلمیذ الاما‌م‌ الرضا‌ علیه‌ السلام‌ و استا‌ذ العرفا‌ء، دارالمحجه‌ البیضا‌ء، بیروت، 2003 میلادی، ص 2)
[4]. نایب الصدر محمدمعصوم شیرازی‌، طرائق الحدائق، تصحیح محجوب محمدجعفر، سنایی‌، تهران، 1382، ج ۲، ص ۱۳۵ - ۱۳۳
[5]. باقری‌ نمینی جمال‌الدین‌ محمدقادر، ‌تذکره اقطاب اویسی، امین، تهران، 1353،  ج 1، ص 99
[6]. الهامی داوود، فرقه های ذهبیه؛ اویسیه و خاکساریه، موسسه دفاع از حریم ولایت، قم، 1392، ص 66
[7]. باقری‌ نمینی جمال‌الدین‌ محمدقادر، ‌تذکره اقطاب اویسی، امین، تهران، 1353،  ج 1، ص 99
[8]. الهامی داوود، فرقه های ذهبیه؛ اویسیه و خاکساریه، موسسه دفاع از حریم ولایت، قم، 1392، ص 66
[9]. واحدی تقی، در کوی صوفیان، نخل دانش، تهران، 1390، ص 244- 250

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.