کتابی در دفاع از ابوطالب (أسنی المطالب فی نجاة أبی طالب)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتابی در دفاع از حضرت ابوطالب به نام «أسنی المطالب فی نجاة أبی طالب» توسط «احمد زینی دحلان» مفتی شافعی مکه مکرمه، تألیف شده است. احمد بن زينی دحلان در سال (۱۲۳۱ هجری قمری) در مکه مکرمه بهدنيا آمد و در سال ( ۱۳۰۴هجری قمری) در مدينه منوره از دنيا رفت و در همانجا مدفون شد.
ابوطالب پدر بزرگوار حضرت علی (عليه السلام) بوده و دارای مقامی بالا و بزرگ بود. ايشان از حاميان اصلی پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله) در دوران خفقان مکه و مدينه بوده است. متاسفانه از سوی برخی معاند و کسانیکه دشمنی ديرينه با خاندان پيامبر اکرم ( صلی الله عليه و آله) و اميرمؤمنان (عليه السلام) دارند، نسبت به ایمان حضرت ابوطالب شبهاتی مطرح شده و مطالبی بی اساس را بر عليه ايشان گفتهاند. هر چند از جانب علمای شيعه پاسخ اين شبهات، به کرات داده شده است، اما بعضی از اهل سنت نيز در مقابل اين شبهات فاسد ايستاده و در مقام دفاع از آن حضرت بر آمدهاند و کتاب نگاشتهاند. يکی از اين کتب، کتاب حاضر بوده که نوشتهی يکی از علمای اهلسنت در دفاع از ایمان حضرت ابوطالب (سلام الله عليه) نوشته است.
معرفی اجمالی کتاب:
فصل اول: ابوطالب حامی و ياور پيامبر (صلی الله عليه و آله)؛ در واقع وی با نقل کلامی از علمای اهل سنت تصريح میکند، که از منتسبين به پيامبر بوده و ايمان ايشان امری مسلم و قطعی است و همچنین یکی از دلایل بر ايمان حضرت ابوطالب را، سال حزن میداند. وی مینويسد: زمانی که در يک سال هم حضرت ابوطالب و هم حضرت خديجه از دنيا رفتند، آن سال را پيامبر به «عام الحزن» يعنی سال حزن و اندوه نام نهادند، که خود حاکی از رحلت دو فرد مومن بود.[1]
فصل دوم: بعضی آيات و احادیثی که معاندين گمان میکنند، در شان ابوطالب نازل شده و قصد دارند تا رحلت آن حضرت را بدون ایمان جلوه دهند را رد میکند.
فصل سوم : نظرات علماء پيرامون ايمان حضرت ابوطالب. در اين باب به ذکر مواردی از نظرات و کتب علمای اهل سنت میپردازد که پيرامون ايمان حضرت ابوطالب کتبی مستقل نوشتهاند که محقق 8 کتاب را ذکر میکند.
مولف ضمن بيان مقدمهای علمی، در صدد است تا بحث ايمان و نجات حضرت ابوطالب (عليه السلام) را نقل و به ذکر ادله بپردازد، براین اساس وی مینويسد: يکی ديگر از استدلالات برای تثبيت ايمان ابوطالب (عليه السلام) رواياتی است که از پيامبر نقل شده که خود دال بر ايمان ايشان و مملو بودن قلبش از توحيد میباشد. وی نقل میکند که روزی حضرت ابوطالب مريض شد و از پيامبر درخواست دعا کرد. پيامبر در حق عموی خود دعا کرده و شفا يافت. آيا میتوان بگویيم که نستجير بالله پيامبر برای يک شخص غير مومن دعا کرده است و خداوند دعايش را پذيرفته است؟
وی همچنين نقل میکند که ابوطالب (عليه السلام) فرزند خود جعفر را به نماز خواندن همراه پيامبر (صلی الله عليه و آله) امر میکرد و مینويسد: آيا ممکن است کسی فرزندانش را به نماز خواندن پشت سر پيامبر تشويق و ترغيب کند، در حالیکه خودش غير مومن باشد؟! همه اينها دليل بر اين است که قلب ابوطالب لبريز از ايمان به پيامبر اکرم بوده است.
پینوشت:
[1]. احمد زينی دحلان، أسنی المطالب فی نجاة أبی طالب، تحقیق: حسن بن علی سقاف، چاپ دوم، دار الامام النووی، عمان- اردن، 1428ق، ص12،«عام الحزن، وقد حزن النبی علی موت عمه ابی طالب و زوجته خدیجه فی السنة العاشره»
تهیّه وتنظیم: مصطفی پورصدوقی
افزودن نظر جدید