محمد علی طاهری و دعوت به سوی خود!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با نگاهی گذرا به آثار و نوشتههای بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه، یکی از اولین مواردی که فورا جلب توجه میکند، تقسیم بندیهای او پیرامون عرفان است. طاهری در یک تقسیمبندی، عرفان را به عرفان کمال و عرفان قدرت، تقسیم[1] و شاخهها و ویژگیهای[2] هرکدام را بیان کرده است.
مطابق با تقسیمبندیِ طاهری، تمام جریانات عرفانیِ گذشته و حال، بجز حلقه، در قسمِ عرفان قدرت، قرار میگیرند و تنها یک طریقه بر سبیل صحیح و صواب قرار گرفته و آن روش ابداعی اوست. در حقیقت طاهری همهی روشهای دیگر را ردّ و نفی میکند و از طرفی، تنها روشِ موجود که همان طریقهی مخصوص به خود اوست را هم منحصر در آموزههای خود دانسته و منشأ، منتها و محور آنرا خودش میداند. او در عین اینکه از بیسابقه بودن روش ابداعیاش سخن میگوید، فردی را که بخواهد بر این روش چیزی بیفزاید را هم بدعتگذار، متقلب و فریبکار مینامد.[3]
نتیجه این میشود که طاهری و اتباعش در واقع میگویند: عرفان فقط مختص ماست. ما آغازگر و ختم کننده و محور عرفانیم. و سایر روشهای عرفانی، ابزاری برای قدرت هستند.
اکنون به نحو مختصر به پارهای از قدرتطلبیهای انحصاریِ بنیانگذار عرفان حلقه اشاره میکنیم:
1. بیسابقه بودن اتصالات؛ بر کسی پوشیده نیست که در طول تاریخ بشریت کسی جز طاهری برای دینداری و ارتباط با خدا مدعی اتصالات فردی و جمعی از راه شبکهی شعور کیهانی و تشکیل حلقه نشده است. و انبیاء و اولیاء، ایمان و عمل صالح را تنها راه ارتباط با خدای متعال دانستهاند. این مسأله بیسابقگی اتصالات ادعایی طاهری را اثبات میکند.
2. منشأ تمامی اتصالات فقط طاهری است؛ طاهری گفته است که منشأ همهی اتصالات جمعی، اتصال فردی است. و واضح است فقط طاهری مدعی شده است که در اثر یک اشتیاق زاید الوصف به خدا متصل شده و کسی جز طاهری مدعی چنین مسألهای نیست. در اینباره میگوید: منشأ اولیهی همهی اتصالهای جمعی، اتصال فردی است؛ زیرا اگر اتصال فردی نبود، کسی صاحبِ روزی مورد نظر نمیشد تا بتواند از روزی خود به دیگران انفاق کند و از این طریق، اتصال جمعی برقرار شود.»[4]
3. کسی حق ندارد اتصالات عرفان طاهری را با نام دیگری مطرح کند؛ طاهری در اینباره میگوید: «هیچکس حق معرفی این اتصال را با نام دیگری غیر از شبکهی شعور کیهانی و یا شعور الهی نداشته، این کار فریب دیگران محسوب شده و باعث سوق آنها به سمت غیرخدا و انحراف آنها خواهد شد.»[5] این مسأله به خوبی اثبات میکند که عرفان مساوی با اندیشههای طاهری است و کسی نباید بر آنان بیفزاید.
نتیجه: مطابق منابعِ حلقه میتوان نتیجه گرفت، عرفان از طاهری آغاز و به او ختم میشود و منحصر در طریقهی حلقه است و بس. و اگر طاهری و اتصالات او نبود عرفانی هم درکار نبود. و هر عرفانی، جز طریقهی طاهری، انحراف و فریب است. و اگر طاهری نبود، کسی متوجه منفی و قدرت بودن سایر روشهای عرفانی نمیشد. و کاملا واضح است جماعتی که چنین ادعاهایی را دارند، نهتنها بر سبیل حق و هدایت نبوده، بلکه جماعتی خود شیفته و فریبکار هستند.
پینوشت:
[1]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، صص 19و 101و 197و 205.
[2]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، صص 200 و 201.
[3]. عرفان حلقه، ص 51.
[4]. انسان و معرفت، ص 85.
[5]. انسان از منظری دیگر، محمد علی طاهری، ص 91.
برای اطلاع بیشتر، انجمن نجات از حلقه مراجعه کنید.
افزودن نظر جدید