گرایش به فقر در تصوف
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از رسوم برخی از فرقههای صوفیه، "گدایی" است که در ادبیات صوفیه از آن تعبیر به "سوال" و "پرسهزنی" میشود. این امر همان چیزی است که دین اسلام از آن نهی کرده است تا جایی که تقاضای کمک مالی از دیگران همراه با اصرار مورد تأیید شرع نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در این مورد میفرمایند: «خدا دشمن مىدارد دشنامگوى بىآبرو و گداى مبرم را».[1]
همچنین امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: صدقه دادن به ثروتمند روا نیست، همچنین به نیرومند تندرست، صاحب حرفه، و به انسان قادر بر کار. اصحاب پرسیدند: مقصود از این سخن چیست؟ فرمود: بر کسى که مىتواند از گرفتن صدقه خوددارى کند، گرفتن آن حلال نیست.»[2]
اما در عین حال، قرآن دور نمودن خشونت آمیز متکدیان و گدایان را عملی مذموم و نادرست میداند و از آن نهی کرده است: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر[سوره ضحی، آیه 10] و سؤال کننده را از خود مران»؛ زیرا برخورد خشونت آمیز و یا فیزیکی با متکدیان بدون از میان بردن عوامل و علل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن نه تنها باعث ریشهکن شدن این معضل اجتماعی نخواهد شد، که چه بسا خود به افزایش بحران دامن زده و چه بسا نیازمندان واقعی نیز مورد توهین قرار میگیرند که پروردگار به چنین برخوردی با آنان راضی نخواهد بود.
اما منشا اعتقاد به تکدیگری و گدایی در میان صوفیه تنها نیاز مالی نیست، بلکه این عمل نهی شده، یکی از مراحل سلوک در میان این فرقه است و باید توجه داشت که گدایی برای کسی که توانایی کارکردن دارد، حرام است. به عقیده برخی که تصوف اسلامی را متأثر از کیش بودا و عرفان هندوان و زهد و ریاضت عملی که از طریق ایرانیان به جامعه اسلام رخنه کرده است، میدانند. این عده معتقدند پرسه و گدایی صوفی مبتدی از آیین برهمایی گرفته شده است.[3] «در آئین برهمائی مرید هنگام ظهر یا شب برای گدائی بیرون میآید و از پنج در خانه سؤال میکند و آنچه به دست میآورد در نزد استاد خویش مینهد. استاد هر چه خواست برمیدارد.»[4] البته نـظر ایـن گروه بیشتر متکی بر شباهتهایی است بین اندیشه و تفکر صوفیه با آنچه در نزد هندوان در مکاتب هندی مانند «ودایی» ملاحظه میشود و الا حکم قطعی در این باره صادر نشده است.[5]
«در تصوف مراسمی وجود دارد و به عنوان "پرسه" که صوفی نوآموز را برای گدایی میفرستند، چنانکه شیخ محمد حسن اصفهانی معروف به "صفی علیشاه" رئیس فرقه نعمت اللهیه صفی علیشاهی، ظهیرالدوله را وقتی تقاضای صوفی شدن نمود به "پرسه زنی" فرستاد و میگویند در یک روز آن قدر بازاریان سیم و زر به کشکول او ریختند که اهل خانقاه متحیر شده بودند.»[6]
در بسیاری از نوشتههای صوفیانه، از دریوزگی و گدایی با واژه "سوال" و سوال کردن یاد شده است. بزرگان و مشایخ صوفی و نیز فرقههای گوناگون، داوری یکسانی درباره گدایی ندارند. میدانیم که بسیاری از پیشگامان صوفی گری در بغداد و خراسان، دریوزگی و سوال کردن را ارج مینهادند و آن را یکی از گامهای برجسته برای "تذلیل"(خوار کردن) یا بریدن از نفس و شکستن خودپسندی برمیشمردند. شیخ روزبهان بقلی از حلاج چنین بازگو میکند که «حسین منصور گوید... به عبارت شطح که در دنیا هیچ حِرفت نیست نیکوتر از گدایی؛ یعنی بر صوفیان دریوزه کردن نیکوست... سوال کردن، خود را خجل کردن است در حق.»[7]
در تذکره الاولیاء داستانی از دیدار شبلی با جنید بغدادی آمده که در آن جنید برای پرورش شبلی و رساندن او به جایگاه خرقه گیری، به او گفته که «برو یک سال دریوزه کن.»[8]
هجویری در کشف المحجوب مینویسد که «گروهی (از مشایخ) میگویند که روا باشد درویش از خلق سوال(گدایی) کند و این گروه مشایخ به سه علت سوال کردن را روا داشته اند: یکی فراغت دل از لابد (ناچاری، در اینجا گرسنگی) بود... و دیگر ریاضت نفس را سوال کردهاند تا ذُل(خواری) آن بکشد و رنج بر دل خود نهد و قسمت خود بداند که ایشان مر هر کسی را چه ارزنده و تکبر نکنند... و سه دیگر، حرمت حق را از خلق سوال کردند.»[9]
درنهایت باید به این سوال اشاره کرد که آیا فرقه ای که پیرو دین اسلام است، می تواند از جانب خود مواردی را که در دین اسلام از آن نهی شده است را بعنوان استحسان و راه سلوک برای پیروان خود تجویز کند یا چنین اجازه ای را ندارد؟
پینوشت:
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2 ص 325، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، «عن أبی جعفر (ع) قال قال رسول الله (ص) إن الله یبغض الفاحش البذیء و السائل الملحف.»
[2]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 9، ص 233، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق، الإمام الباقر (ع): قال رسول اللَّه (ص): لا تحلّ الصّدقة لغنیّ، و لا لذى مرّة سویّ، و لا لمحترف، و لا لقویّ. قلنا: ما معنى هذا؟ قال: لا یحلّ له أن یأخذها و هو یقدر على أن یکفّ نفسه عنها.
[3]. ابوریحان بیرونی محمد بن احمد، ماللهند، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۱، ص 453
[4]. نفیسی سعید، سرچشمه های تصوف در ایران، تهران، اساطیر، 1394، ص 46
[5]. طبیبی حشمت الله، پیدایش تصوف و زمینه های اجتماعی آن، مجله مطالعات جامعه شناختی، شماره 4، 1369، ص 56
[6]. نفیسی سعید، سرچشمه های تصوف در ایران، تهران، اساطیر، 1394، ص 46
[7]. روزبهان بن ابی نصر روزبهان بقلی، شرح شطحیات، مترجم محمدعلی امیرمعزی، مصحح هانری کوربن، تهران، کتابخانه طهوری، 1389، ص 329
[8]. محمدبن ابراهیم عطار، تذکره الاولیاء، تهران، وانک، 1383، ص 155
[9]. کشف المحجوب، التاسع مع آدابها کشف الحجاب، التاسع فی الصحبه مع آدابها و احکامها، باب آدابهم فی السوال و ترکها، صص 526- 529؛ امینی محمد، صوفیگری، بازنگری و ویرایش کتاب صوفیگری کسروی احمد، شرکت کتاب، صص 125 و 126.
افزودن نظر جدید