دیدگاه علماء درباره حسن بصری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حسن بصری از بزرگترین چهرههای صوفیه در قرن اول است که اکثر سلاسل صوفیه سلسله خود را بهواسطه او به امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میرسانند و حسن بصری را بزرگ سلسله خود میدانند و معتقدند که او شیعه، مرید و یار خاص حضرت بوده و از حضرت اسرار زیادی را فراگرفته است. اما به اعتقاد اکثر علماء شیعه حسن بصری نه تنها شیعه و مرید حضرت علی(علیهالسلام) نبوده، بلکه از اهل تسنن و از دوستداران و ارادتمندان به دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) نیز بوده است. اما بعضی معتقد به شیعه بودن حسن بصری هستند و برای اثبات شیعه بودن حسن بصری تمسک به سخنان بزرگان شیعه ازجمله علامه مجلسی و ملا محسن فیض کاشانی کردهاند. ولی عجیب این است که عین سخنان آنها را نیاوردهاند و عجیبتر اینکه خود این بزرگان از مخالفین شیعه بودن حسن بصری هستند. مثلاً علامه مجلسی در مورد حسن بصری به انحرافات او اشاره نموده و نسبت به او نقل مینماید که علی(علیهالسلام) او را سامری خوانده[1] و به چند ماجرای طولانی بین حسن بصری و امام سجاد و امام باقر(علیهماالسلام) اشاره نموده و فرموده است که دلالت بر شقاوت حسن بصری دارد.[2]
علامه ملا محسن فیض کاشانی، حسن بصری را منافق و مبغض امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) شناخته و اینکه حضرت او را سامری خوانده است.[3] آیا با اینکه علامه مجلسی و علامه فیض کاشانی، حسن بصری را منافق و دارای شقاوت معرفی کردهاند، میتوان این دو عالم بزرگ را از طرفداران شیعه بودن حسن بصری بشمار آورد.
نه تنها این دو عالم، بلکه بسیاری از علماء بزرگ و برجسته در طول تاریخ، چهره واقعی حسن بصری را آشکار کردهاند. مانند علامه حلی که از مفاخر سرشناس و صاحب مراتب علمی است، میفرماید: حسن بصری از اعداء اهلبیت عصمت و طهارت است.[4]
فضل بن شاذان شخصیت نادر عالم اسلام، میفرماید: و به هر طایفه به مقتضای هوی و هوس ایشان را همراهی مینمود و آن روش را وسیلهی کسب ریاست دنیوی میکرد و با این حال رئیس قدریه بود.[5]
علامه طبرسی به مقابلهی کفرآمیز حسن بصری با علی(علیهالسلام) اشاره نموده و میگوید: حسن کسی بود که با اهل هر فرقه به آنچه دوست داشتند مماشات میکرد و برای ریاست، رنگ عوض میکرد و رئیس قدریه بود.[6]
علامه سید نعمتالله جزایری از مفاخر عالم تشیع، میفرماید: صوفیه دشمنان دین هستند و از آغاز بدعتهایی در دین گذارده و هماکنون اثرات بدعتهای نامبردگان باقی است؛ عدهای ازآنها از قبیل حسن بصری و سفیان ثوری و امثال ایشان که در روزگار ائمه طاهرین میزیستهاند، با آنها طرف نقیض بودند و پس ازعصر غیبت با اعلام دین، که علماء اهلبیتاند، به ضدیت برخاستند و اخبار بسیاری در لعن و طرد نامبردگان رسیده، مخصوصاً مردم را به اجتناب از آنها خواندهاند. [7]
علامه شیخ حر عاملی نیز مینویسد: وی از خط اهلبیت و از پیروی آنان سر برتافته است.[8]
علامه محدث قمی در تحقیق پیرامون زهاد ثمانیه، حسن بصری را ازجمله چهار زاهد باطل میداند.[9]
علامه حاج میرزا حبیبالله خویی، شارح نهجالبلاغه نسبت به حسن بصری بر این عقیده است که جواب نامه حضرت امام حسن (علیهالسلام) به حسن بصری دلیل طعن بر او و اتباعش میباشد.[10]
علامه میر سید محمدباقر خوانساری، رجالشناس محقق در حق حسن بصری مینویسد: حسن دین خدا را نابود ساخت و آیین رسول او را ریشه کن نمود و احکام او را تغییر داد و شرایع اسلام را عوض کرد. حسن از مرام امویها پیروی کرد و با شدت هر چه تمامتر به خواستههای شوم آنها کمک نمود و شجره خبیثه دوستی آنان را در دل خود و تابعانش پرورش میداد. هماکنون اشعری مذهبان، هنوز از عقیدههای فاسد او دست برنداشتهاند. آری او بنیان حق را با تیشه بدباطنی خود از بن برانداخت و آتش باطل را دامن زد و بالاخره آنقدر آثار شوم و نکبتبار از او بهجا مانده که ما را شمارش آنها خسته میکند.[11] خلاصه کلام او درباره حسن بصری نسبت به امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) این است: «بدیهی است حسن انسان شایستهای نبوده، لعن او واجب است و او از همهی مخالفان بیشتر با علی(علیه السلام) مخالفت مینمود.»[12]
اینها فقط دیدگاه عده کمی از علماء برجسته اسلام بود و نشان داد که حسن بصری تنها جایگاهی که میشود برایش متصور شد، فقط در نزد اهل تسنن و صوفیه است، ولی در بین شیعه او هیچ جایگاهی ندارد، بلکه حسن بصری بهعنوان منافق و دشمن اهلبیت(علیهمالسلام) شناخته میشود نه شیعه و مرید امام علی(علیهالسلام).
پینوشت:
[1]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، مصحح غفاری، بیروت، ج 42، ص 141 – 142
[2]. مجلسی، محمدباقر، عین الحیات، محقق مهدی رجایی، نشر انوارالهدی، قم، 1382، ص 579
[3]. فیض کاشانی، ملأ محسن، محجه البیضاء، مترجم محمدصادق عارف، نشر آستان قدس، مشهد مقدس، 1372، ج 1، ص 87
[4]. قمی، محمد طاهر، تحفه الاخیار، مصحح داوود الهامی، نشر هدف، قم، 1368، ص 149
[5]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، درکوی صوفیان، نشر نخل دانش، تهران، 1384، ص 394، و اختیار معرفه الرجال / ج 2 / ص 97
[6]. رجال کشی / ص 97
[7]. ترجمه روضات الجنات فی احوال علماء و السادات / ج 3 / ص 262-263
[8]. حرعاملی، محمد بن حسن، رساله اثنی عشریه فی الرد علی الصوفیه، قم، 1383، ص 171- 173
[9]. واحدی، سید تقی (صالح علیشاه)، در کوی صوفیان، نشر نخل دانش، تهران، 1384، و هدیه الاحباب / ص 147
[10]. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح النهج البلاغه، نشر مکتبه الاسلام، تهران، ج 14، ص 7
[11]. ترجمه روضات الجنات فی احوال العلماء و سادات / ج 3 / ص 258
[12]. همان
افزودن نظر جدید