پاسخ به شبههی «عدم وجود احادیث مهدویت در صحیحین»
برخی از منکرین مهدویت، در صدد این هستند که به بهانههای واهی در این امر مهم خلل ایجاد کنند. و هر دفعه با ایرادات موهن این عقیده شیعه را زیر سؤال میبرند. یکی از اشکالاتی که مطرح میکنند این است که بزرگان حدیث اهلسنت از جمله بخاری و مسلم در کتاب خود هیچ اشارهای به احادیث مهدویت نکردند و این خود موجب ضعف این احادیث میشود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از مغرضین و منکرین موضوع مهدویت در صدد این هستند که به بهانههای مختلف در این امر مهم و اساسی خلل ایجاد کنند. هر دفعه با ایرادات موهن، این عقیده شیعه را زیر سؤال میبرند. یکی از اشکالاتی که مطرح میکنند این است که بزرگان حدیث اهل سنت از جمله بخاری و مسلم در کتاب خود هیچ اشارهای به احادیث مهدویت نکردند و این خود موجب ضعف احادیث مهدویت میشود.
برخی از منکرین مهدویت پا را فراتر گذاشتند و به این عمل مسلم و بخاری مباهات میکنند.
احمد امین مصری میگوید: «از افتخارات بخاری و مسلم این است که احادیث مهدویت در کتابشان وارد نشده است. گرچه در کتب دیگر، از کتب احادیث، این روایات آمده است[1] این اشکال از برخی دیگر از دانشمندان اهلسنت مانند ابوزهره[2] و رشید رضا[3] مطرح شده است.
پاسخ به اینگونه سخنان بسیار واضح است. برای پاسخ به این شبهه نیازی به استدلالات از منابع تشیع نیست، چرا که بسیاری از بزرگان اهلسنت به این شبهه پاسخ دادند. دکتر بستوی در این خصوص میگوید: «اینان گمان کردند که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را، بهخاطر ضعف در اسنادشان نقل نکردهاند. این گمان باطل است، چون این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشتند و هرگز هم چنین ادعایی نکردند.»[4]
در این ارتباط خود بخاری گفته است: «آنچه را که در کتاب الجامع الصحیح آوردهام، تماماً صحیح است، ولی چه بسیار احادیث صحیح السندی که به جهت طولانی شدن کتابم نقل نکردم.»[5] مسلم بن حجاج گفته است: «من تمام احادیث صحیح را در این کتاب نیاوردم، بلکه هدفم این بود که تنها احادیث اجماعی را ذکر کنم.»[6] حاکم نیشابوری در این خصوص گفته است: «بخاری و مسلم به عدم صحت روایاتی که در کتابشان ذکر نشده، حکم نکردهاند.»[7]
از همه این سخنان که بگذریم، میتوان به مستشکلین جواب نقضی داد. آیا برادران اهل سنت که معتقدند که اگر حدیثی در صحاح نبود، ضعیف است و قابل استناد نیست؛ در خصوص احادیث ازدواج امکلثوم با خلیفه دوم، چه میگویند؟ میدانید که حدیثی در مورد ازدواج امکلثوم با خلیفه دوم، در صحیحین وجود ندارد. آیا به ضعف این احادیث حکم میکنید؟
اما جواب حلی به مستشکلین اینکه، چه کسی گفته است که در صحیحین به احادیث مهدویت اشاره نشده است؟ بخاری و مسلم، هر دو به احادیث زیادی در باب خروج دجال اشاره کردند.[8] همچنین بخاری و مسلم، روایتی در خصوص نزول حضرت عیسی با سند خود از ابوهریره نقل میکنند که رسول خدا فرمودند: «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم.[9] شما را چه خواهد شد زمانی که فرزند مریم در میان شما، فرود خواهد آمد، در حالیکه امام شما از میان شماست.»
در روایتی دیگر در کتاب مسلم در خصوص خسف بیداء، روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است، که حضرت فرمودند: «یعوذ عائذ بالبیت فیبعث الیه بعث فاذا کنوا ببیداء من الارض خسف بهم.[10] شخصی به خانه پناه میبرد، لشکری به سوی او فرستاده میشود، آن لشکر به سرزمین بیداء میرسد و در آنجا فرو میرود».
حاکم نیشابوری میگوید: «طبق روایات، فرو رفتن زمین در سرزمین بیداء، از علائم ظهور منجی آخرالزمان است.»[11]
بنابراین مشاهده شد که روایات مربوط به مهدویت و آخر الزمان در صحیحین نیز وجود دارد. هرچند که اگر هم وجود نمیداشت، دلیلی بر تضعیف این روایات نبود، چرا که این روایات از حد تواتر نیز فراتر رفته است و بسیاری از دانشمندان مسلمان به آنها تمسک کردهاند.
پینوشت:
[1]. المهدی و المهدویة، احمد امین مصری، انتشارات نعمان، بیروت: ص41
ضحی الاسلام، احمد امین مصرص، مکتبة تراث العربیة، قاهره: ج3، ص277
[2]. کتاب الامام الصادق، ابوزهره، دارالفکر العربی، بیروت: ص238
[3]. تفسیر القرآن الحکیم(تفسیرالمنار) محمد رشید رضا، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج9، ص499
[4]. المهدی المنتظر فی احادیث الصحیحة، دکتر بستوی،:ص380
[5]. مقدمه ابنصلاح فی علوم الحدیث، ابنصلاح، مؤسسة الکتب الثقافیة، بیروت: ص21
[6]. همان
[7]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص2
[8]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص143، کتاب الانبیاء باب ما ذکر عن بنی اسرائیل
[9]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص143
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص94
[10]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص167
[11]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج4، ص520
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید