امام‌زاده‌ای که ادعای امام زمانی داشت ؟!

  • 1395/02/27 - 23:24
محمد نوربخش در حالی در استان تهران به عنوان یک امام‌زاده دارای گنبد و بارگاه می‌باشد که از اقطاب فرقه ضاله صوفیه و موسس فرقه نوربخشیه می‌باشد و ادعا داشته که او مهدی موعود آخرالزمان است و ظهور کرده است. علما زیادی از جمله علامه مجلسی به شدت او را سرزنش کردند. ليكن متأسفانه امروزه جريان صوفيه براي او گنبد و مزار ساخته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدون شک بحث ولایت از مهم‌ترین بحث‌ها در صوفیه است که صوفیه با قائل شدن به ولایت جزئیه برای اقطاب خود، آنها را نائب برحق امام در زمین می‌دانند، اما بعضی از اقطاب صوفیه با توجه به‌ویژگی‌های شخصی که در خود داشته‌اند و موقعیت زمانی که در آن زمان زندگی می‌کردند از ادعای اول خود یعنی ولایت جزئیه پا را فراتر نهاده و مدعی مهدویت شخصیه برای خود شده‌اند.
ازجمله این اقطاب سید محمد نوربخش، مؤسس فرقه نوربخشیه است که برای او در استان تهران گنبد و بارگاهی به‌عنوان امام‌زاده درست کرده‌اند و متأسفانه مردم که از این شخص منحرف که ادعای مهدویت داشته، بی‌اطلاع هستند به زیارت او می‌روند.
شروع انحراف سید محمد نوربخش از زمانی شروع شد که پیر و مرادش خواجه اسحاق ختلانی به‌موجب خوابی که دید سیدمحمد را نوربخش خواند و به خاطر ویژگی‌هایی که در نوربخش می‌دید ازجمله نام و سیادت او سعی کرد او را به‌عنوان مهدی آخرالزمان معرفی کند و برای مقبول واقع شدن نوربخش به‌عنوان امام، خرقه تصوف را بر او پوشاند و تمام امور خانقاه را به او سپرد و گفت: «هر که را داعیه سلوک است، به سید مراجعه نماید که اگرچه او مرید ماست، اما در حقیقت پیر ماست. خود خواجه نیز بدو دست ارادت داده و گفت: با فرزند مصطفی بیعت می‌کنم».[1]
اگرچه بعضی سعی داشته‌اند که بگویند نوربخش ادعای مهدویت نداشته ولی ادعای گزاف او بارها از زبان خودش و یارانش شنیده‌ شده و در کتب مختلف نوشته‌ شده است ازجمله در رساله‌ای به نام «الهدی» که خود نوربخش برای اثبات این باور خیالی نوشته است.
نوربخش در این رساله می‌گوید: «ای مؤمنان بر شماست مرا بشناسید، زیرا رسول‌الله (صلی الله عليه و آله) فرمود: کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است و بر شماست محبت من، چراکه خداوند فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی».[2] یا درجایی دیگر از این رساله می‌گوید: «زمانی که خداوند اراده کرد تا مرا ظاهر سازد، در این زمان، این خصوصیت را ویژه من قرار داده، از دیگر مردمان روزگار ممتاز کرد. به‌طوری‌که اگر در تمام روی زمین، از مشرق گرفته تا مغرب، کسی یافت شود که مشکلات شریعت و طریقت و حقیقت را بتمامه، جز من، بتواند حل کند، امامت من باطل خواهد بود».[3]
یا در خطاب به شاهرخ، سلطان وقت می‌گوید: «در این زمان اگر سیدی باشد که در همه علوم شرعی و حکمی متبحّر باشد و در تجلی ذات و صفات و فهم حقایق متفرّد و از مریدان صاحب کمال قریب 50 صاحب‌حال داشته باشد، این مظهر است و غیر کاتب این حروف در همه عالم هیچ‌کس به جامعیت این صفات موصوف نیست».[4]  
نوربخش درباره ظهور خود به‌صراحت می‌گوید: «تاکنون حال خود را پنهان می‌داشتم و لیکن اظهار آن واجب شده تا حجت بر همه مردم تمام شود به‌گونه‌ای که مظهر کل و راهنمای راه حق را به‌درستی بشناسند».[5]
درجایی دیگر می‌گوید:«ای ارباب ملک، به یاری سلالهٔ سلطان آل عبا بشتابید. ای اهل دانش، خود را به سرچشمهٔ یقین برسانید، و از بیابان بی‌انتهای تقلید برهانید. ای اصحاب معرفت، خود را طالب علم الیقین سازید»[6] نوربخش در شعری هم به این ادعای خود اشاره می‌کند و می‌گوید:
              اگر هادییم و اگر مهدییم                 به جنب قدم، طفلکی مهدییم[7]
نوربخش در نامه خود به شاهرخ می‌نویسد که: «عمر و سلطنت تو به‌پایان رسیده است و نوبت آل محمد است و می‌گوید: والله العظیم من که محمد نوربخشم، نائب امام آخر الزمان و مهدی موعودم»[8]
نوربخش در رساله خود به‌صراحت در مورد ادعای مهدویت خود صحبت می‌کند و می‌گوید: «برخی از جاهلان تصور می‌کنند که دعوی امامت من از روی حب ریاست یا گردآوری مال است، آنچنان که کافران درباره خاتم انبیاء چنین تصوری داشتند. چنین نیست، زیرا ادعای امامت من از جانب خودم نیست، قطب اولیاء و بزرگان از آنان به من امر کرده‌اند، بلکه مجبورم کرده و با من بیعت نموده‌اند و از روی حب‌شان درراه خدا، حکم کرده‌اند. من هم قادر بر مخالفت با دستور ایشان نیستم، زیرا دستور آنان نیز از طرف خودشان نیست، بلکه از سوی خداوند است».[9] در اینجا نوربخش اعتراف می‌کند که امام زمان بودنش نه از جانب خدا بلکه به‌اجبار بزرگان خود یعنی خواجه اسحاق ختلانی بوده است و بدین‌وسیله به گمراهی خود اعتراف می‌کند ولی بااین‌حال حاضر به‌دست کشیدن از این ادعای باطل خود نیست و در ظاهر آن را اعتقادی صحیح می‌داند. علماء بزرگ شیعه سید محمد نوربخش را به خاطر ادعای مهدویتش به‌شدت سرزنش و تقبیح کرده‌اند، ازجمله علامه مجلسی که او را درخور طعن و انکار شمرده و ادعای مهدویت او را به خاطر اتکای بر صوفیه دانسته است.[10]

پی‌نوشت:
[1]. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب، نشر علمی، تهران، 1357، ج 6، ص 252
[2]. نوربخش، محمد، رساله الهدی
[3]. همان
[4]. زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، 1393 ص 185
[5]. الشیبی، کامل مصطفی، النزعات الفکر الشیعی، ترجمه علیرضا ذکاوتی، نشر امیرکبیر، تهران، 1394، ص 336
[6]. همان
[7]. همان، ص 339
[8]. نوربخش، محمد، تحقیق در احوال نوربخش، چاپ جعفرصدقیانلو، تهران، 1351، ص 75
[9]. رساله الهدی، پاراگراف آخر
[10]. مجلسی، محمدباقر، عین الحیات، نشر قدیانی، تهران، 1382، ص 228

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام آقاي محترم اين نوشته هاي شما برطبق فقط يک کتاب که منسوب به حضرت مير سيد محمد نوربخش نورالله مرقده مي باشد نوشتيد، شما کتاب هاي ديگرشان را نخوانده ايد .او فقط يک کتاب ندارد بلکه بيش از بيست کتاب ايشان تا در کتابخانه هاي جهان بويژه کتابخانه هاي ايران موجود است. شما از يک جاي ديگر اين مقامله را نقل کرده ايد . بايد کتاب هاي ديگر را هم لطفا بخوانيد

اين هيچ منبع ندارد ،من بيشتر کتابهاي سيد محمد نوربخش را خوانده ام هيچ اين ادعاي مهدويت پيدا نکردم ،اين رساله الهدي به غلط نسبت داده شده است.

با سلام ادعای مهدویت توسط سید محمد نوربخش در رساله الهدی مطرح شده است که توسط محقق فاضل، رسول جعفریان به نام من مهدی هستم، ترجمه و چاپ شده است. محققین بزرگ دیگر همچون زرین‌کوب و داود الهامی و محقق مشهور کامل مصطفی الشیبی که خود صوفی مسلک است به ادعای مهدویت سید محمد نوربخش اشاره کرده‌اند و برای آن دلائلی نیز ذکر کرده‌اند. از علماء شیعه نیز علامه مجلسی به ادعای مهدویت نوربخش اشاره کرده است. در نتیجه ادعای مهدویت نوربخش امری خیالی و واهی نیست چرا که محققین و علماء زیادی به این مسئله اشاره کرده اند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.