سوشیانتِ یهودی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تحولات مهم الهیات کیش زرتشت مربوط به سئوشینت است. عبارتی در گاهان هست دال بر اینکه زرتشت سرشار از این احساس بود که پایان جهان نزدیک است و این که اهوره مزدا حقیقتی وحیانی را به امانت بدو داده است تا بشر را برای ایفای نقش حیاتیاش در نبرد فرجامین برانگیزد. با این همه او میبایست پی برده باشد که خود زنده نخواهد ماند تا فرشوکرتی را ببیند و گویا تعلیم داده باشد که پس از او بر طبق یسن 43 بند 3 مردی که بهتر از یک انسان نیک است یعنی سئوشینت خواهد آمد. معنای لغوی سئوشینت چنین است: آن که سود خواهد رساند و او کسی است که مردمان را در نبرد فرجامین با بدی رهبری خواهد کرد. پیروان زرتشت که مشتاقانه انتظار یک منجی را میکشیدند، این باور در ذهنشان شکل گرفت که سئوشینت از نطفه خود زرتشت که به گونهای معجزه آسا در بستر یک دریاچه که آنرا دریاچه کانسئویه دانستهاند، نگهداری میشود، زاده خواهد شد. [1]
در مورد علت ایجاد شدن اولیه تفکر منجی در آیین زرتشت، باید دید که از کجا چنین تفکری ایجاد شده است و کم کم در متون پهلوی این آیین نیز توسط موبدان وارد شده است.
در اینجا نظر یکی از موبدان که در زمان خود موبد موبدان بود آورده میشود که معتقد هست که این باور از اندیشههای یهودی وارد این آیین شده است.
عموم دین پژوهان بر این باورند که اعتقاد به نجات دهندگان نهایی، در آیین زرتشت ریشه دارد اما برخی از موبدان آن را رد میکنند و این تفکر را نتیجه نفوذ اندیشههای یهودی در آیین زرتشت میدانند. چنان که موبد موبدان رستم شهزادی در کتاب مجموعه سخنرانیهای خود چنین معتقد است. او اندیشه اعتقاد به نجات دهندگان نهایی در آیین زرتشت را ثمره نفوذ تعالیم دینی یهودیان در باره منجی آخرالزمان میداند و آن را در آیین زرتشت بی پایه میخواند. و مقصود از واژه سوشیانت در گاتها و حتی در اوستا را که به صورت جمع آمده است، رؤسای نخست آیین زرتشت میشمرد که تنها میبایست در راه گسترش و پیشرفت آیین زرتشتی تلاش و کوشش میکردند. [2] حتی موبد دیگری در آیین زرتشت که امروزه نیز زنده است، همین باور را دارد و چنین بیان میدارد که بعد از یورش تازیان این باور در بین زرتشتیان به صورت امید به آمدن شاه بهرام تجلی کرد که البته منظور زرتشتیان بهرام ایزد یا فرشته بهرام است که در حالت انسانی شایسته ظهور خواهد کرد. [3]
در بین مورخین غیر زرتشتی نیز افرادی هستند که دایره این تفکر موبدان در مورد وام گیری بحث منجی از یهود توسط زرتشتیان را گسترده میکنند و تمام بحث قیامت را بحثی وارد شده از آیین یهود میداند. شریعتی در این مورد چنین بیان میدارد که اعتقاد به قیامت در اسناد اولیهای که از مذهب زرتشت داریم، وجود ندارد، اما در اسناد دوره ساسانی... پیدا میشود و من (شریعتی) فکر کنم که مساله قیامت و تقسیم دنیا به گیتی و مینو... و بعد مساله ترازو و دوزخ و بهشت و ... مسائلی باشند که در مذهب زرتشت قدیم وجود داشته است، گرچه ممکن است در مذهب زرتشت وجود نداشته باشد، ولی بعدها در تماس با فرهنگ اسرائیلی، در بین النهرین، و فرهنگ اسلام، به تدریج پیدا شده است و این درست بر خلاف گفته مستشرقانی است که با حقه بازی عجیبی تاریخ تولد زرتشت را از 329 تا 600 پیش از میلاد، به 6 هزار سال پیش از میلاد و حتی 6 هزار سال پیش از حمله اسکندر عقب میبرند، تا به یک نتیجه گیری نژادی دست بزنند! چرا که اروپایی با هر دین و مذهب و مکتبی که داشته باشید، با نوعی اگوسانتریسم خود را منشأ و دلیل وجودی هر مذهب و مکتب و فلسفهای میدانند...[4]
آنچه از این نقل قولها میتوان نتیجه گرفت اینکه بحث قیامت و منجی که همان سوشیانت در آیین زرتشت هست، مباحثی وام گیری شده از یهودیان میباشد و خود کیش زرتشتی چنین باور و اعتقادی را نداشته است.
پینوشت:
[1]. بویس، مری، زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، انتشار ققنوس، سال 1381، صفحه 68
[2]. خورشیدیان، اردشیر، پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، انتشار فروهر، 1387، صفحه 130
[3]. همان، صفحه 129
[4]. شریعتی، علی، تاریخ و شناخت ادیان، ج 2، ص 249
افزودن نظر جدید