تعداد احادیث ابوبکر در کتب اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احمد بن حنبل امام حنابله در مسند خود در جلد اول، به عنوان اولین مسند، روایات ابوبکر را نقل نموده است و از زبان وی آورده، که هشتاد و یک حدیث است که مکررات آن حدود بیست روایت است و آنچه میماند از شصت حدیث نمیگذرد، با اینکه احمد بن حنبل، این نگارش خویش را از میان بیش از پنجاه هزار و هفتصد حدیث دستچین کرده و خود هزار هزار حدیث از حفظ میدانسته؛ ابن کثیر نیز پس از تلاشهای سخت، احادیث ابوبکر را در ۷۲ شماره فراهم کرده و گردآوردهی خود را «مسند الصدیق» نامیده و پس از ابن کثیر، جلال الدین سیوطی با آنهمه دانش و احاطهای که در حدیث داشته، دنبالهی کار را گرفته و این دسته حدیثها را به ۱۰۴ شماره رسانیده و همه را در کتاب «تاریخ الخلفاء» خود آورده است؛ و به نقل ابن حجر عسقلانی، بخاری در صحیح خود از ابوبکر، 22 حدیث نقل کرده است.[1]
ابن تیمیه میگوید: «خلفای چهارگانه، یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و علی (علیه السلام)، به امور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و سنت آن حضرت و احوال او اعلم امت بودند؛ خصوصاً ابوبکر که در همه احوال با آن حضرت بود.»[2]
اگر ابوبکر اعلم اصحاب است، بنا به قول علمای اهل سنت، چرا در بیشترین نقل از او، فقط 142 حدیث[3] نقل شده و فقط 20 حدیث آن صحیح است؟[4]
اگر ابوبکر روزی یک حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فراگرفته باشد، باید تعداد احادیث او بیش از هشتهزار روایت باشد. آیا معقول است که ابوهریره در عرض 2 سال و اندی، 5374 حدیث حفظ کند، ولی ابوبکر در عرض 23 سال، تنها 142 حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بیاورد؟!
پس باید قبول کنیم که احادیث ابوهریره زیادتر و علم او بیشتر از ابوبکر بوده است! اگر چنین نیست، پس احادیث ابوبکر کجا رفت؟
بعضی از علمای اهل سنت، برای کم بودن روایات ابوبکر گفتهاند: چون ابوبکر بعد از پیامبر زیاد عمر نکرد، به این دلیل از او زیاد حدیث نقل نشده است، و اگر عمر طولانی داشت، بیشترین روایت را به خود اختصاص میداد.
معنای این قول، این است که سنت زیادی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیش ابوبکر بوده و با مرگ او از بین رفته است!
علمای اهل سنت که تلاش میکنند یکی از ثقلین را، سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، به جای اهل بیت آن حضرت، معرفی کنند[5] و بگویند که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، در بین امت خود، قرآن و سنت را به امانت گذاشت؛ بنابراین واجب بود که خلیفه مسلمین دستور تدوین سنت را میداد تا به وصیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کرده باشد، نه اینکه اصحاب را از نقل سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) منع نماید و مقداری از آنها را آتش بزند، و خیلی از احادیث را در سینه محفوظ بدارد و برای کسی نقل نکند و به اینصورت به عالم برزخ منتقل شود.[6]
پینوشت:
[1]. هدی الساری، مقدمه فتح الباری، بیروت: دارالفکر، 1415ق، ص660.
[2]. «واعتبر ذلك بالخلفاء الراشدين الذين هم أعلم الأمة بأمور رسول الله صلى الله عليه وسلم وسنته وأحواله خصوصا الصديق رضي الله عنه، الذي لم يكن يفارقه حضرا ولا سفرا بل كان يكون معه في غالب الأوقات.» رفع الملام عن الائمة الاعلام، ابن تیمیه، ریاض: الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمية والإفتاء والدعوة والإرشاد، 1403ق، ج1، ص10.
[3]. «أبوبكر الصديق: مائة حديث واثنان وأربعون حديثاً.» جوامع السیرة و خمس رسائل اخری لابن حزم (الرسالة الثانیة: اسماء الصحابة الرواة و ما لکل واحد من العدد)، ابن حزم، مصر: دارالمعارف، ص278.
[4]. ذهبی در میزان الاعتدال، در شرح حال ابراهیم بن سعید جوهری از قول عبدالله بن جعفر بن خاقان می گوید: «احادیث صحیح ابوبکر به بیست عدد نمیرسد.» میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دارالفکر، 1420ق، ج1، ص60.
[5]. «قال بلغني: ان أول ذهاب الدين ترك السنة، يذهب الدين سنة سنة، كما يذهب الحبل قوة قوة.» سنن الدارمی، دارمی، بیروت: دار الكتاب العربی، 1407ق، ج1، ص58.
[6]. «ممانعت خلفا از تدوین حدیث»
افزودن نظر جدید