چند بدعت در مناسک حج
در راستای بدعتگذاریهای خلفا، کار به آنجا کشید که در لبیک حج، نیز اضافهای را قرار دادند؛ در معتبرترین کتاب نزد اهلسنت آمده: «عبدالله بن عمر از پدرش روایت میکند: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که چنین لبیک میگفت: لبّیک اللّهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک، إنّ الحمد والنّعمة لک والملک، لا شریک لک و بر این کلمات چیزی نمیافزود... اما پدرم علاوه بر این کلمات چنین میافزود: لبّیک اللّهم لبّیک لبّیک و سعدیک و الخیر فی یدیک لبّیک و الرّغباء إلیک والعمل.»[1]
تصور کنید اگر بنا باشد هر کس چیزی از پیش خود به دین بیافزاید یا کم کند، آیا دیگر میتوان دین اسلام را دین الهی و آسمانی دانست؟ و یا اساساً هیچیک از عباداتی که امروز از اسلام شاهدیم را میتوان برگرفته از سنّت نبوی دانست؟
علاوه بر بدعتگذاریهایی که توسط عمر در اعمال و مناسک حج اتفاق افتاده که در بالا به موردی از آن اشاره شد، باید به مواردی از بدعتگذاریهای عثمان در این مناسک نیز اشارهای داشته باشیم؛ چنانکه بخاری روایت کرده: «مروان بن حکم گوید: علی (علیه السّلام) و عثمان را دیدم در حالیکه عثمان از متعهی حج و جمع کردن بین عمره و تمتع نهی میکرد، علی (علیه السّلام) پس از آنکه مشاهده کرد عثمان برای هر دو حج یک تلبیه گفت، فرمود: من سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای حرف کسی ترک نمیکنم.»[2]
همین روایت را بخاری به شکل دیگری نیز روایت کرده است: «سعید بن مسیّب میگوید: بین علی (علیه السّلام) و عثمان در منطقهی عسفان بر سر متعهی حج اختلاف پیش آمد، علی (علیه السّلام) به عثمان فرمود: به چه مجوّزی از کاری که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر فرموده نهی میکنی؟ و چون علی (علیه السّلام) مخالفت عثمان با سنّت نبوی را دید، برای هر دو حج (عمره و تمتع) جداگانه لبیک گفت.»[3]
پناه میبریم به خداوند! در این موارد میبینیم که در ادامهی بدعتگذاریهای خلفای اهلسنت، در متن زیر، مظلومیت امیرمؤمنان (علیه السّلام) به جایی رسیده است که مسلمانان (صحابه) صرفاً به خاطر بغض و دشمنی با آن حضرت، سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ترک کرده، خدا را صدا نمیزنند و در دین بدعت میگذارند: «سعید بن جبیر گوید: به همراه ابن عباس در صحرای عرفات بودم، او به من گفت: چرا مردم «تلبیه» نمیگویند؟ گفتم از ترس معاویه! ابن عباس از چادر خارج شده و شروع به لبیک گفتن کرد و سپس گفت: مسلمانان (صحابه) از روی بغض و دشمنی با علی (علیه السّلام) «تلبیه» را ترک کردهاند.»[4]
همچنین به مناسبت نقش عثمان در بدعتهای صدر اسلام به موردی دیگر از بدعتگذاریهای عثمان در دین اشاره میکنیم: «راوی گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال مسافرت چه در صحرای منی و چه در غیر منی نماز خود را دو رکعتی خواند؛ چنانکه ابوبکر و عمر نیز همین کار را کردند، ولی عثمان با وجود آنکه خود او نیز در ابتدای خلافت، نماز در سفر را دو رکعتی میخواند، امّا بعدها آن را چهار رکعتی میخواند.»[5]
پینوشت:
[1]. «و حدّثنی حرملة بن یحیی أخبرنا بن وهب أخبرنی یونس عن إبن شهاب قال فإنّ سالم بن عبدالله بن عمر أخبرنی عن أبیه قال سمعت رسول الله (صلی الله بهلّ ملبّدا یقول لبّیک «اللّهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک، إنّ الحمد والنّعمة لک والملک، لا شریک لک» لا یزید علی هؤلاء الکلمات... و کان عبدالله بن عمر یقول کان عمر بن الخطّاب یهلّ بإهلال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من هؤلاء الکلمات و یقول «لبّیک اللّهمّ لبّیک لبّیک و سعدیک و الخبر فی یدیک لبّیک و الرّغباء إلیک و العمل».» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 842.
[2]. «عن مروان بن الحکم قال شهدت عثمان و علیا رضی الله عنه و عثمان ینهی عن المتعة و أن یجمع بینهما فلمّا رأی علیّ أهل بهما لبّیک بعمرة وحجّة قال ما کنت لأدع سنّة النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) لقول أحد.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 2، ص 567.
[3]. «إختلف علی و عثمان و هما بعسفان فی المتعة فقال علیّ ما ترید إلّا أن تنهی عن أمر فعله النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) فلمّا رأی ذلک علیّ أهلّ بهما جمیعا.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثر، بیروت، ج 2، ص 569.
[4]. «عن سعید بن جبیر قال کنت مع بن عبّاس بعرفات فقال ما لی لا أسمع النّاس یلبّون قلت یخافون من معاویة فخرج بن عبّاس من فسطاطه فقال لبّیک اللّهمّ لبّیک لبّیک فإنّهم قد ترکوا السنّة من بغض علیّ.» سنن نسائی، نسائی، مکتب المطبوعات الإسلامیة، ج 5، ص 253. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «... عن سالم بن عبدالله عن أبیه عن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) أنّه صلّی صلاة المسافر بمنی و غیره رکعتین و أبوبکر و عمر و عثمان رکعتین صدرا من خلافته ثمّ أتمّها أربعا.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 482.
افزودن نظر جدید