حسن بصری، کارگزار حکومت بنی امیه!
حسن بصری1 یكی از افراد سرشناس قرن اول هجریست، كه دستگاه حكومت بنی امیه از چهره مذهبی اش فراوان برای توجیه خیانت خود استفاده می کردند!
در زمان حكومت امیرالمومنین (علیه السلام) حسن بصری، جوانی نورَس بود. بعد از پایان جنگ جمل و فتح بصره به دست لشکر خدا ، هنگامی كه حضرت امیر، در هیاهوی مردم و موج جمعیت وارد بصره می شدند؛ در لابلای مردم، جوانی را دیدند كه قلم و پوستی بدست گرفته و چیزهایی را كه امام می فرمایند را یادداشت می كند، حضرت با صدای بلند خطاب به او صدا زدند؛ چه می كنی؟!
حسن جواب داد: آثار شما را یادداشت می كنم، که پس از شما برای مردم بازگو كنم.
امام علیه السلام، اینجا جمله ای را فرمودند كه جالب و قابل توجّه است!!
فرمودند : (اما ان لكل قوم سامریا و هذا سامری هذه الامه لانه لایقول لامساس و لكنه یقول لاقتال) ؛ مردم! آگاه باشید كه هر ملتی یه سامری2 دارد كه با تزویر خود و با چهره مذهبی اش ، جامعه را از مسیر واقعی خودش منحرف می كند و این «حسن بصری» سامری این اُمّت است! و تنها تفاوتش با سامری زمان موسی کلیم (علیه السلام ) اینست؛ كه او می گفت: (لامساس= كسی با من تماس نگیرد)3 و این می گوید: (لاقتال= مبارزه با حكومت جنایتكار بنی امیه غلط است)4
پیش بینی امام واقع شد و این به ظاهر دانشمند!!، چنان خدمتی به دستگاه بنی امیه کرد به گونه ای که بین اهل تاریخ معروف شد، که اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود، حكومت مروانی در گهواره، زنده به گور می شد!! و همین به اصطلاح دانشمند بود، كه فتوا داد؛ «اطاعت از پادشاهان بنی امیه واجب است؛ هرچند ظلم كنند! چون خداوند به وسیله ی ایشان اصلاحاتی می كند كه بر جنایاتشان می چربد!!.
به هر حال این نابکار از چهره های مذهبی معروف زمان امامت امام چهارم، علی بن الحسین (علیه السلام) هم بود و امام برای نشان دادن چهره ی واقعی او در مجلسی كه سخنرانی می كرد؛ با وی به مناظره و گفتگوی پرداختند.
گفتگوی امام با حسن بصری:
حسن بصری در برابر انبوهی از جمعیت در مِنا مشغول سخنرانی بود، امام زین العابدین علیه السلام از اونجا عبور می كردند، وقتی كه منظره این سخنرانی را دیدند كمی ایستادند و بعد خطاب به حسن فرمودند:
مقداری سكوت كن!!!
امام: كِردار و رفتارت ، بین خود و خدا، طوری هست كه اگر فردا مرگ به سراغت آمد، از عمل خودت راضی باشی؟
حسن: نه.
امام: تصمیم داری رفتار كنونی خودت را ترك كنی، و راهی پیش بگیری كه برای مرگت مورد پسند باشد؟
حسن بصری سرش را پائین انداخت، بعد از لحظاتی گفت که...؛ با زبان می گویم تصمیم دارم ولی در واقع اینطور نیست.
امام: آیا امید داری كه پیامبری پس از محمد (صلی الله علیه وآله) بیاید و تو با پیروی از او سعادتمند شوی؟
حسن: به هیچ وجه!
امام: آیا امید داری كه جهان دیگه ای وجود داشته باشد، كه در آنجا به مسئولیتهای خودت عمل كنی؟
حسن: خیر.
امام: آیا كسی را دیده ای كه با داشتن كمترین شعور!! حال تو را برای خویش بپسندد؟!
تو به اعتراف خودت، در حالی به سر می بری كه از خودت راضی نیستی، و تصمیم توبه از این حال را هم نداری، و به پیامبری دیگر، و جهانی جز این جهان برای عمل دوباره هم امیدوار نیستی، آن وقت با این وضع اسف انگیز كه خودت داری مشغول سخنرانی و نصیحت بقیه هستی؟!
منطق نیرومند امام چنان این سخنور زبردست را كوبید، كه دیگر نتونست چیزی بگوید، همین كه امام از آنجا دور شدند، حسن پرسید: این شخص كه بود؟
گفتند: ایشان علی بن الحسین(علیهماالسلام) بود.
حسن بصری گفت: حقاً که او از خاندان علم و دانش است.
پس از این رسوائی، دیگر ندیدند كه حسن بصری مردم را موعظه كند!
اشخاصی مثل حسن بصری جزء افرادی بودند که توسط جریان سقیفه، برای مقابله با وجهه ی علمی وعرفانی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم صلوات الله علَم شدند... و این بی مایه ها میخواستند در مقابل معدن وحی و منبع عِلم، اظهار فضل کنند!
غافل از اینکه:
ای مگس؛ عرصه ی سیمرغ، نه جولان گَه توست
عِرض5 خود می بَری و زحمت ما میداری!!!
درپایان نگاهی اجمالی داشته باشیم به دیدگاه علما وسنگربانان راستین مذهب حقّه ی شیعه:
حضرت آیت الله حاج سید ابوالقاسم خوئی (قدس سره) درباره حسن بصری می نویسند: « واما الحسن کان یلقی کل اهل فرقه بما یهوون و یتصنع للرئاسه و کان رئیس القدریه ».6
یعنی: « حسن بصری بر اهلِ هر فرقه ای،آنچه را هوس می کردند القاء می نمود،و برای ریاست ظاهر سازی می کرد او پیشوای قدری ها و جبری ها بوده است »
حضرت آیت الله سید ابراهیم میلانی (قدس سره) می نویسند: « اگر آنچه از حسن بصری به ما رسیده مورد دقت علمی قرار بگیره؛ تردیدی نیست که اصالتی اسلامی نخواهد داشت. در زندگی او دو موضوع مهم جلب توجه می کنه: اول اینکه مطلبی علمی که حائز اهمیت باشه نداره و دوم ومهمتر اینکه، ثابت می کنه حسن بصری نه شیعه ست ونه سنی؛ بلکه یه فرد عرب اُموی ست».7
حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی (دام ظله) فرمودند: حسن بصری از منحرفین هست و در کتب رجال شیعه مورد انتقاد و مذمت قرار گرفته.
وحضرت آیت الله سید علی سیستانی (مدظله العالی) در جواب سئوال کننده ای، عین نظر مرحوم حضرت آیت الله خوئی رو پذیرفتند.
فضل بن شاذان از مفاخر عالم تشیع ثقه و مورد رجوع علماء دین، درباره ی حسن بصری فرمودند: «او بهر طایفه به مقتضای هوا و هوس ایشان همراهی می نمود و آن را وسیله ی کسب ریاست دنیوی می کرد و با این حال رئیس قدریه بود.»8
وبالاخره، علامه ی حلی (رحمه الله علیه) که از مفاخر عظیم الشأن شیعی ست در نهج الحق نسبت حسن بصری می گوید؛ وی از اعداء و دشمنان اهلبیت عصمت و طهارت است.9
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
1- (حسن پسر یسار ملقب به ابو سعید و یا حسن بصری متولد سال ۲۱ هجری در مدینه و متوفی به سال ۱۱۰ هجری قمری در بصره؛ به گفته منابع صوفیه وی از اولین پیشگامان زهد و تصوف است/ fa.wikipedia.org)
2- (سامری مردی بود كه پیروان حضرت موسی (علیه السلام) رو به گوساله پرستی دعوت كرد و سبب گمراهی گروهی از آنها شد. نقل شده كه پس از این كار مبتلا به وسواس شد و هركسی را كه می دید وحشت زده فرار میکرد و فریاد می زد (لامساس) با من تماس نگیرید!!)
3- بحارالانوار ج ۱۰، ص .۱۴۶
4- سفینه البحار ج ا، ص 262
5- آبرو
6- معجم الرجال الحدیث: 5/256
7- مقدمه ای در علم رجال: 298
8- اختیار معرفه الرجال ج 2 ص 97 و بنیان رفیع ص 292
9- تحفة الاخیار- پاورقی ص 149
افزودن نظر جدید