حکایت مشهد قلی از زیارت امام رضا (ع)

  • 1399/04/12 - 08:00
«مشهد قلی» معادل فارسی آن عبدالرضا و غلامرضا است. در بین دختران نیز اسم‌هایی مثل «مشهد بی‌بی» و «مشهد تاج» را مشاهده می‌کنید که به واسطه توسل و زیارت امام رضا (علیه السلام) به خانواده‌هایشان عطا شده‌اند. به طور کلی این اسامی نشان‌دهنده آن است که اهل سنت حرمت ویژه ای برای امام رضا (علیه السلام) و سایر امامان قائل هستند.

خلاصه
بیشترِ اهل سنت گلستان، حنفی و پیرو امام ابوحنیفه هستند؛ معمولاً وهابیون بحث زیارت را شرک دانسته و حتی رفتن به زیارتگاه‌ها و مقبره‌های محلی را هم شرک می‌دانند. اما ما اهل سنت علاقه خاصی به ائمه و خصوصاً امام رضا (علیه‌السلام) داریم، تا جایی‌که اگر شما به شهرستان‌های مختلف ما سری بزنید، با اسامی زیادی هم‌چون، مشهد وردی، مشهد دردی، مشهد بی‌بی و مشهد تاج و … مواجه خواهید شد.
معمولاً این افراد در خانواده‌هایی هستند که یا صاحب اولاد نمی‌شدند و یا نوزاد زنده نمی‌مانده و سقط می‌شده، یا مرده به دنیا می‌آمده، که زن و شوهر و یا بزرگان آن‌ها به امام رضا (علیه‌السلام) متوسل می‌شدند و به زیارت امام رضا (علیه‌السلام) می‌رفتند و صاحب فرزند می‌شدند. اگر کلاً بچه‌دار نمی‌شدند اسم فرزند خود را «مشهد وردی» یعنی کسی‌که مشهد او را داده است؛ کسانی هم که فرزندش زنده نمی‌مانده و بعد از توسل صاحب فرزند می‌شدند، نام بچه خود را «مشهد دُردی» یعنی کسی‌که مشهد امام رضا (علیه‌السلام) او را نگاه داشته است، می‌گذارند. معمولاً این خانواده‌ها نذر می‌کنند سه الی هفت سال متوالی جهت زیارت امام رضا (علیه السلام) به مشهد بروند.

متن حکایت
ساعت 5 صبح از فرودگاه مهرآباد پرواز داشتم، طبق معمول ساعاتی زودتر به فرودگاه رفتم، روی صندلی منتظر نشسته بودم، به ساعت نگاه کردم، هنوز یک ساعت و ده دقیقه تا پرواز مانده بود، شب گذشته به‌خاطر فشار کاری خیلی خوب نتوانسته بودم بخوابم، روز هم که طبق معمول فرصت استراحت نداشتم، خصوصاً آن‌که به خاطر این مسافرت، کارم هم بیشتر شده بود، امشب هم که فرصتی برای خواب پیدا نشده بود. انگشتان دستم را برای رفع خستگی داخل هم بردم و با چند بار جلو و عقب بردن سعی در کاستن خستگی از بدنم را داشتم. روی صندلی، خودم را رها کرده بودم، که جوانی خوش‌سیما را با لباس‌های سفید و بلند، کنار خودم مشاهده کردم، کلاه‌سفیدی (عرق‌چین) بر سر داشت. سلام کرد و گفت: اجازه می‌دهید کنارتان بنشینم. به احترامش از جا برخاستم و گفتم علیکم السلام؛ خواهش می‌کنم بفرمایید.
از ظاهرش معلوم بود که از برادران سنی است. برای این‌که سر صحبت را بازکنم، به او گفتم: اهل کجایی؟ گفت: اهل گلستان؛
- گلستان! چه منطقه باصفایی، تاکنون چند مرتبه به آنجا آمده‌ام، واقعاً پارک ملی، غار شیرآباد و امام‌زاده اسحاق‌[1] آن دیدنی است.
- بله همین‌طور است که شما می‌گویید.
- راستی شما از اهل سنتِ گلستان هستید؟
- بله؛ حنفی هستم.
- همه‌ی مردم گلستان حنفی هستند؟
- نه؛ همه حنفی نیستند، بلکه شیعه و سنی برادرانه کنار هم زندگی می‌کنند، البته بیشترِ اهل سنت گلستان، حنفی و پیرو امام ابوحنیفه می‌باشند.
- راستی تا کنون به زیارت امام‌زاده اسحاق رفتی!
- بله همیشه به زیارت ایشان و امام رضا (علیه السلام) می‌روم. اصلا همه مردم گلستان علاقه به ائمه و امامزادگان دارند.
- واقعا! چه جالب.
- بله؛ ما به زیارت امام رضا (علیه السلام) و امام‌زاده اسحاق که برادر امام رضا (علیه السلام) هستند، می‌رویم و مشکلاتمان را با توسل به ائمه و امام‌زادگان حل می‌کنیم.
- حقیقتا شما به زیارت امامان و امام‌زادگان می‌روید!؟
- بله؛ چون پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهید و با ایمان کامل از دنیا رفته است».[2]
از او پرسیدم پس چه کسانی قائل به حرمت زیارت اماکن مقدس هستند؟
گفت: معمولاً وهابیون بحث زیارت را شرک دانسته و حتی رفتن به زیارتگاه‌ها و مقبره‌های محلی را هم شرک می‌دانند. این عده کلاً اعتقادی به مزار و کرامت و توسل ندارند. معتقدند که انسان فقط باید از خدا استمداد بطلبد. غافل از این‌که این کرامت‌ها در همه پیامبران بوده است. پیامبران معلمینی هستند که بعد از خدا، کتاب‌های خدا مثل تورات و انجیل را به مردم آموزش داده‌اند.
بعد از آن‌ها هم نوه و نتیجه‌های آن‌ها این مسئولیت را برعهده داشته‌اند تا می‌رسیم به پیامبر خودمان و بعد هم حضرت علی (علیه السلام) که داماد ایشان بود و همین‌طور سلسله مراتبی که نهایتاً به حضرت مهدی (علیه السلام) که ناجی آخر الزمان هستند. این‌ها بشارت‌هایی است که در کتاب‌های دینی ما وجود دارد. و الا ما اهل سنت علاقه خاصی به ائمه و خصوصاً امام رضا (علیه السلام) داریم تا جایی‌که اگر شما به شهرستان‌های مختلف ترکمن‌صحرا سری بزنید، با اسامی زیادی هم‌چون، مشهد وردی، مشهد دردی، مشهد بی‌بی و مشهد تاج و … مواجه خواهید شد.
معمولاً این افراد در خانواده‌هایی هستند که یا صاحب اولاد نمی‌شدند و یا نوزاد زنده نمی‌مانده و سقط می‌شده، یا مرده به دنیا می‌آمده، که زن و شوهر و یا بزرگان آن‌ها به امام رضا (علیه السلام) متوسل می‌شدند و به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌رفتند و صاحب فرزند می‌شدند. به‌این‌ترتیب خانواده‌ای که کلاً بچه‌دار نمی‌شده اسم فرزند خود را «مشهد وردی» می‌نامد، یعنی کسی که مشهد او را داده است؛ کسانی هم که فرزند آن‌ها زنده نمی‌مانده و سقط می‌شده، اما  بعد از توسل صاحب فرزند می‌شدند، نام بچه خود را «مشهد دُردی» یعنی کسی‌که مشهد امام رضا (علیه السلام) او را نگاه داشته است، می‌گذارند. معمولاً این خانواده‌ها نذر می‌کنند سه الی هفت سال متوالی جهت زیارت امام رضا (علیه السلام) به مشهد بروند. در ترکمنستان هم امام رضا (علیه السلام) از جایگاه والایی برخوردارند. در آن‌جا بیشتر به «قزل امام» (امام طلایی) مشهور هستند. کم‌کم این نام بین مردم ترکمن‌صحرا هم رایج شده است.
هم‌چنین نام‌هایی مثل «امام قلیچ و مشهد قلیچ» را هم در ترکمن‌صحرا مشاهده می‌کنیم. و نام  من نیز «مشهد قلی» است.
-مشهد قلی! چه نام زیبایی، فلسفه نامت چیست؟
-این نام در واقع اسم یکی از بزرگان خاندان ما بوده و زمانی که ایشان به رحمت ایزدی می‌پیوندند، نام او را بر روی من گذاشتند، و در واقع معادل غلام‌رضای فارسی است. کلاً «مشهد قلی» معادل عبدالرضا و غلام‌رضا است.
در بین دختران فامیل ما نیز چند اسم مثل «مشهد بی‌بی» و «مشهد تاج» است که این‌ها نیز به‌واسطه توسل و زیارت امام رضا (علیه السلام) به خانواده‌هایشان عطاشده‌اند. به‌طور کلی این اسامی نشان‌دهنده آن است که اهل سنت حرمت ویژه‌ای برای امام رضا (علیه السلام) و سایر امامان قائل هستند.
صحبتمان واقعاً گل‌انداخته بود، که برادر حنفی از جا برخاست و گفت پروازِ من را، صدا می‌زنند. از من خداحافظی کرد و چند قدمی دور شد. با خود گفتم ای‌کاش کمی بیشتر با او صحبت می‌کردم، که دیدم دوباره برگشت و گفت: من  هم‌اکنون به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌روم، چون نذر کرده بودم که اگر امام رضا (علیه السلام) بچه‌ای به من بدهد هفت سال پی‌درپی به زیارتش بروم و اکنون سال سوم است که به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌روم. این را گفت و از من جدا شد.
من که از هم‌صحبتی با او خوشحال بودم، برایش آرزوی توفیقات بیشتر کردم و او را به خدا سپردم.

پی‌نوشت:
[1]. امام‌زاده نور (امام‌زاده اسحاق) گرگان، در محله سرچشمه گرگان در بخش مرکزی گرگان واقع است. امام‌زاده اسحاق بن موسی بن جعفر یکی از مفاخر معنوی و روحانی شهر گرگان است که گفته می‌شود برادر امام رضا  بوده است مردم این شهر از سر ارادت او را شاه‌زاده اسحاق نامیده‌اند و از قرن ششم هجری قمری مرقدی زیبا برایش بنا نهادند.
[2]. «رسول خدا فرمود: هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس بامحبت آل محمد از دنیا رود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود با توبه از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس بامحبت آل محمد از دنیا رود، مؤمن و با ایمان کامل از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت می‌دهد، و سپس منکر و نکیر (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند. آگاه باشید، هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، او را با احترام به سوی بهشت می‌برند آن چنان‌که عروس به خانه داماد. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می‌شود. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود قبر او را زیارت‌گاه فرشتگان رحمت قرار می‌دهد. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا رود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر می‌شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا!» آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود کافراز دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با عداوت آل محمد از دنیا برود بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد». زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۰۷ ق، ج ۴، ص ۲۲۰، ۲۲۱

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.