رویکرد منافقانه محمد بن عبدالوهاب در محبت اهل بیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد بن عبدالوهاب احیاکننده افکار ابن تیمیه حرانی است. ابن تیمیه ازجمله معدود شخصیتهایی است که فضایل اهلبیت (علیهم السلام) را مورد شک و تردید قرار داده و با صراحت تمام فضایل اهلبیت را تکذیب یا تأویل میکند. محمد بن عبدالوهاب نیز اگرچه در ظاهر به محبت اهلبیت (علیهم السلام) اقرار میکند، ولی در واقع همان سیره و روش ابن تیمیه حرانی را ادامه میدهد، هر چند او بهخاطر وجود آیات و روایات در فضیلت اهلبیت نمیتواند علناً فضایل اهلبیت را انکار کند و حتی در مواردی نیز از محبت اهلبیت سخن میگوید، ولی در مواردی با اقتدا به ابن تیمیه فضایل اهلبیت را مورد نقد و توجیه قرار میدهد. اکنون برای تبیین دیدگاه محمد بن عبدالوهاب به کتابهایش مراجعه میکنیم تا عقیده او در مورد محبت به اهلبیت بهتر برای ما روشن شود.
او در یکی از کتابهایش در مورد محبت اهلبیت میگوید: «بل من أصول الدین عندهم (اهل سنه) محبة أهل البیت النبوی وموالاتهم والصلاة علیهم فی الصلاة وغیرها.[1] بلکه از اصول دین در نزد اهل سنت محبت اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و دوست داشتن دوستان آنان و درود و سلام بر ایشان در نماز و غیر نماز است». وی در جای دیگر میگوید: «کسانیکه به اهلبیت ظلم کردند و آنها را کشتند، در نزد اهل سنت حکام فاسق و ظالمی هستند که ما آنها و دوستداران آنها را دوست نمیداریم بلکه با آنان دشمن بوده و بغضشان را داشته و آنها را مورد لعن قرار میدهیم و کتب اهل سنت مملو از دعا و ستایش به اهل بیت و مذمت ظالمین به ایشان است».[2]
اما این فرد یعنی محمد بن عبدالوهاب در کتاب دیگری با عنوان «مسائل لخصها الشیخ محمد بن عبدالوهاب من کلام ابن تیمیة» سخنان ابن تیمیه را بدون کم و کاست آورده و میپذیرد. او سخنان ابن تیمیه در رابطه با رد فضایل اختصاصی علی (علیهالسلام) را چنین به تصویر میکشد. هیچ دلالتی وجود ندارد بر اینکه علی بهمنزله هارون برای موسی باشد، این روایت از اختصاصات علی (علیهالسلام) نیست، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را به ابراهیم و عیسی تشبیه کرد و عمر را نیز به نوح و موسی تشبیه کرد و این تشبیهات بهمراتب بالاتر از تشبیه علی به هارون است، مضافاً بر اینکه تشبیه بهخاطر مشابهت در بعضی از وجوه به مورد تشابه است، بنابراین دلالتی بر تشابه علی بر هارون در همهچیز نمیکند.
او در ادامه به روایت «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و ...» پرداخته و میگوید: این روایت بهجز در ترمذی در دیگر کتب مهم نیامده است و در ترمذی هم فقط عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» آمده است و بقیه آن نیامده است. ابن تیمیه در ادامه پا را فراتر گذاشته و میگوید: این روایت دروغ است؛ زیرا حق فقط در گرادگرد پیامبر (صلی الله علیه و آله) میچرخد. او ادامه داده و میگوید: اما قول پیامبر در روز غدیر «اذکرکم الله فی اهلبیتی» از خصائص اختصاصی علی نیست، بلکه همه اهلبیت از ابن عباس و فرزندان او را نیز شامل میشود. آیه مباهله نیز از فضایل اختصاصی علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) نیست، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را بهخاطر افضلیت انتخاب نکرد، بلکه چون نزدیکانش بودند برگزید.
ابن تیمیه حرانی در ادامه سوره هل آتی را نیز در فضیلت فاطمه و علی و حسنین (علیهم السلام) انکار کرده و میگوید: این سوره مکی است درحالیکه ازدواج علی و فاطمه و تولد حسن و حسین (علیهم السلام) در مدینه بوده است، و بر فرض صحتِ این آیه در شان اهلبیت، اطعام مسکین و یتیم و اسیر، دلالتی بر افضلیت این افراد بر دیگر صحابه نمیکند.[3]
اکنون ببینید رفتار مزوّرانه و منافقانه محمد بن عبدالوهاب را در محبت اهلبیت. در جایی سخن از محبت اهلبیت میگوید و در جای دیگر با اقتدا به ابن تیمیه فضایل مسلم و معتبر در قرآن و کتب اهل سنت را مورد توجیه و تأویل قرار میدهد.
پینوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب، مجموعة الرسائل والمسائل النجدیة، ریاض، دارالعاصمه، ص 79 به نقل از مجموعه مؤلفات عقائد الرافضه، ج 30، ص 442
[2]. «الذین ظلموا أهل البیت وقتلوهم أو واحدًا منهم، هم عند أهل السنة والجماعة أئمة جور وظلم لا یحبونهم ولا یوالونهم، بل یبغضونهم ویعادونهم، ویلعنون من ظلمهم. وهذه کتبهم محشوة بالثناء علی أهل البیت والدعاء لهم، والترضی عنهم، وذمّ من ظلمهم»؛ محمد بن عبدالوهاب، مجموعة الرسائل والمسائل النجدیة، ریاض، دارالعاصمه، ص 87 به نقل از مجموعه مؤلفات عقائد الرافضه، ج 30، ص 442
[3]. «علمنا أنه لا دلالة فیه علی أنه بمنْزلة هارون من کل وجه، وإنما شبهه به فی الاستخلاف خاصة، وذلک لیس من خصائصه، وقد شبه النبی صلی الله علیه وسلم أبا بکر بإبراهیم وعیسی، وشبه عمر به نوح وموسی علیهم السلام، لما أشارا فی الأسری، وهذا أعظم من تشبیه علیّ به هارون، ولم یوجب ذلک أن یکونا بمنْزلة أولئک الرسل؛ والتشبیه بالشیء لمشابهته فی بعض الوجوه کثیر فی الکتاب والسنة وکلام العرب. وأما قوله: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه» إلخ، فهذا لیس فی شیء من الأمهات إلا فی الترمذی، ولیس فیه إلا من «کنت مولاه فعلی مولاه»، وأما الزیادة فلیست فی الحدیث؛ وسئل عنها الإمام أحمد فقال: زیادة کوفیة. ولا ریب ... أنها کذب لوجوه: أحدها أن الحق لا یدور مع معین إلا النبی صلی الله علیه وسلم. وأما قوله یوم غدیر خم: «أذکرکم الله فی أهل بیتی» فلیس من الخصائص، بل هو مساو لجمیع أهل البیت. وأبعد الناس عن هذه الوصیة الرافضة؛ فإنهم یعادون العباس وذریته، بل یعادون جمهور أهل البیت ویعینون الکفار علیهم. وأما آیة المباهلة فلیست من الخصائص، بل دعا علیا وفاطمة وابنیهما، ولم یکن ذلک لأنهم أفضل الأمة، بل لأنهم أخص أهل بیته کما فی حدیث الکساء: «اللهم هؤلاء أهل بیتی، فأذهب عنهم الرجس، وطهرهم تطهیرا» فدعا لهم وخصهم، والأنفس یعبر عنها بالنوع الواحد کقوله: «لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» وقال «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» أی یقتل بعضکم بعضاً. وقوله: «أنت منی وأنا منک» لیس المراد أنه من ذاته، ولا ریب أنه أعظم الناس قدرا من الأقارب، فله من مزیة القرابة والإیمان ما لا یوجد لبقیة القرابة، فدخل فی ذلک المباهلة، وذلک لا یمنع أن یکون فی غیر الأقارب من هو أفضل منه، لأن المباهلة وقعت فی الأقارب. وقوله: «هَذَانِ خَصْمَان» إلخ. فهی مشترکة بین علی وحمزة وعبیدة، بل سائر البدریین یشارکونهم فیها. وأما سورة «هَلْ أَتَی» فمن قال: إنها نزلت فیه، وفی فاطمة وابنیهما، فهذا کذب، لأنها مکیة، وزواج علی وفاطمة فی المدینة، یکذب هذا القول، و الحسن و الحسین إنما ولدا بالمدینة. وبتقدیر صحته فلیس فیه أن من أطعم مسکینا، ویتیما، وأسیرا أفضل الصحابة، بل الآیة عامة مشترکة فیمن فعل هذا، وتدل علی استحقاقه للثواب علی هذا العمل، مع أن غیره من الأعمال من الإیمان بالله والصلاة فی وقتها والجهاد أفضل منه.» مسائل لخصها الشیخ محمد بن عبد الوهاب من کلام ابن تیمیة ج 1 ص 162-164؛ ابن تیمیه حرانی، احمد، مجموع الفتاوی، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، مدینة نبویة، 1416 ق، ج 4، ص 416،417
افزودن نظر جدید