طاهری و ادعای کشف تناقض در قرآن

  • 1394/11/21 - 11:48
قرآن کریم معجزه جاودان پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که در آن هیچگونه کژی و دگرگونی روی نداده ودستخوش تحریف نشده است. در آیات و عبارت آن هیچگونه اختلاف و تناقضی دیده نمی‌شود از این روست که هدایتگر جهانیان خوانده شده است. یکی از افرادی که قرآن را داری تناقض معرفی می‌کند طاهری رئیس فرقه حلقه است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب-  قرآن کریم معجزه جاودان پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که در آن هیچگونه کژی و دگرگونی روی نداده ودستخوش تحریف نشده است. در آیات و عبارت آن هیچگونه اختلاف و تناقضی دیده نمی‌شود از این روست که هدایتگر جهانیان خوانده شده است به این وصف عده‌ای با انگیزه‌های مختلف و بعضاً به جهت مخالفت و جلوگیری از توسعه و گسترش اسلام در صدد بر آمده‌اند تا در قداست و الهی بودن این کلام الهی خدشه نمایند و با این هدف شبهه موهوم و بی اساس وجود تناقض در قرآن را مطرح نموده‌اند. از طرفی جمعی دیگر هر چند مانند گروه اول دارای انگیزه ستیزه جویی و مخالفت با اسلام نبوده‌اند اما به سبب عدم توجه آنان به کاربرد مجاز لغوی مجاز عقلی عام و خاص مطالق و مقید مشاکله و نظایر آن گرفتار توهم تناقض در قرآن گردیده‌اند.
 گرچه مخالفان اسلام کوشیده‌اند آیات قرآن را متناقض جلوه دهند اما در این مورد توفیقی کسب ننموده‌اند چرا که آنان دلیل واضح و روشنی ارائه نکرده و دلیلشان تنها ادعای موهوم و بی اساس آنهاست با تدبر و تفکر در قرآن معلوم می‌گردد که درهیچ جای قرآن دو آیه متناقض و یا متعارض با هم دیده نمی‌شود اشتباه این‌عده به خاطر عدم آشنایی آنان با اسلوب کلام عرب و عدم فراهم آوردن مقدمات و دانشهای علمی جهت فهم و تفسیر آیات قرآن بوده است که با اتخاذ و به کارگیری روش‌های صحیح در راه فهم آیات و با تدبر و تفکر در این کلام الهی واهی بودن ادعاهای آنان ثبات می‌گردد.
یکی از افرادی که قرآن را داری تناقض معرفی می‌کند طاهری رئیس فرقه حلقه است. او در سخنان خود، قرآن را دارای تناقض می‌داند! و از آنجا که او در آموزه‌هایش برای نظریه «لا زمان و لا مکان بودن آخرت» آیاتی نمی‌یابد تا با توجه به آیات قرآنان را توجیه کند، به جای تغییر نظریه غلط خود، قرآن را زیر سؤال برده، می‌گوید: در موضوعاتی که در قرآن کریم مطرح شده، تناقض در خود قرآن به وجود می‌آورد، نه کار ما! مسأله همین است؛ یک جا می‌گوید، می‌روید انجا، یک جا می‌گوید همه می‌روید، یک جا می‌گوید، اول سلسله مراتب پیدا می‌شود، یک جا باهم شده؛ یعنی این حرف، این حرف، این به خاطر ناظرهای مختلفی هست که کدام ناظر می‌گوید؟ اصلاً ناظری که در لا زمان ایستاده، برایش اول و دوم ندارد، که هر دوتا رو باهم می‌بیند؛ ناظری که اینجا ایستاده، سلسله مراتب عادت دارد، بدون سلسله مراتب نمی‌تواند تجسم کند.
طاهری در سخنانی می‌گوید، قرآن با خودش مشکل دارد! او اسراییل را «حزب الله» می‌داند، معنایی که بی‌سابقه است و در جایی دیده و یافت نشده است؛ او هنگامی که بین دریافت‌های خود و آیات قرآن با تناقض و تضاد مواجه می‌شود،
 می‌گوید:
«نباید تضاد داشته باشه؛ یه جایی اصلاً دیگه مشکل ما نیستیم؛ مشکل تضاد آیات قرآن با خودشه! یعنی ما باید هم این‌رو بیاییم بگیم، هم خود مسأله قرآن رو با همین مسائل، در واقع، پاسخ بدیم. من که مطمئنم پاسخ داده. بحث قوم بنی‌اسرائیل؛ اسرائیل یعنی همون حزب الله! به زبان عبری، خدا، عزرائیل، عزازیل، عزیز خدا، نمی‌دونم، اسراییل، حزب الله. اینکه «اِنَّ حزب الله هم الغالبون» که ما داریم، اونا هم دارن. در واقع همینی که قوم بنی اسراییل می‌گن ما سرور دنیاییم.»
طاهری با بیان سخنان خود؛ قرآن را دارای تناقض و کاستی در مفاهیم می‌داند؛ در حالی که خداوند سبحان می‌فرماید:‌«قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون [زمر/28] قرآنی عربی، بی هیچ کژی؛ باشد که آنان راه تقوا پویند.» نیز در اول سوره کهف به بندگانش آموخته است که چگونه او را در برابر بزرگ‌ترین نعمت‌هایش بستایند و اشاره فرموده است که مهم‌ترین نعمت او همین قرآن است که آن را بر پیامبرش نازل فرموده و آن تنها سبب نجات آن‌ها است و کمترین کژی در حقایق آن نیست.
معنی خاص و متضادی را که طاهری درباره بنی اسراییل گفته، آن‌ها را با حزب الله برابر می‌داند، هدفمندانه است و او هدفی جز برتری دانستن یهود بر دیگران ندارد. در تفسیر نمونه در توضیح بنی‌اسرائیل نامیده شدن یهودیان آمده است: اسرائیل یک از نام‌های یعقوب علیه السلام، پدر یوسف علیه السلام بوده است و در علت نام‌گذاری یعقوب علیه السلام به این نام؛ مورخان غیرمسلمان مطالبی گفته‌اند که با خرافات آمیخته است.
کسی که قرآن را دارای تناقض می‌داند، نمی‌تواند مبنای خود را استدلالات قرآنی بداند. طاهری تناقض نظریه غلط خود را به حساب تناقض در قرآن گذاشته؛ مشکل خود را با قرآن کریم، با آیات خودش می‌خواند! اگر کسی به قرآن ایمان داشته باشد آن را کلام الهی می‌داند، وجود تناقض در قرآن را نخواهد پذیرفت.
این در حالی است که طاهری در صحبت‌هایش از تورات و انجیل تحریف شده، همواره با احترام یاد کرده، آن‌ها را «کتاب مقدس» می‌خواند! وی کلمه «اسرائیل» را که در حقیقت به معنی «بنده خدا» و لقب حضرت یعقوب علیه السلام است، حزب الله می‌خواند! و هنگامی که به اشکالات بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند، می‌گوید: اشکالی که برای قوم بنی‌اسرائیل پیش آمده، ممکن است برای حزب الله هم پیش بیاید.[1]
یکی از براهین متقن و مهم درباره تحریف ناپذیری و غیر قابل نفوذ بودن قرآن، معجزه بودن و اعجاز آمیز بودن آن است، اين دليل به تعبير علامه طباطبایی[2] بهترين و متقن ترين دليل براي صيانت قرآن در زمان كنونی به شمار می‌رود. تقريرش اين است كه همان وجوه اعجازی كه برای قرآن زمان رسول الله وجود داشت مثل : تحدی، فصاحت و بلاغت و زيبايی الفاظ آن، روحانیت و معنوی بودن آن، هدايت انسان به سوی حق، صدق مطلق مطالب آن و بالاخره خيلی از اوصاف ديگر، بر همين قرآن كنونی ما منطبق و يافت می‌شود. بی‌ترديد در صورتی كه بين اين فاصله زمانِ كمترين نقصان و يا اضافه ای در آن به وقوع می‌پيوست , به طور يقين ديگر از آن اوصاف خبری نمی‌ماند و حال آنكه همه آنها در قرآن كنونی‌باز هم يافت می‌شود.
قرآن کریم برای اینکه اثبات بکند در آن تناقضی وجود ندارد، به این معنا تحدی کرده، که در سراپای آن اختلافی در معارف وجود ندارد، و فرموده: «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ  وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ، لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً [نساء/82]، چرا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ که اگر از ناحیه غیر خدا بود، اختلاف‌های زیادی در آن می‌یافتند» و این تحدی درست و بجا است، برای اینکه این معنا بدیهی است، که حیات دنیا، حیات مادی و قانون حاکم در آن و یک قسمت دیگر در باره حوادث آینده است، مانند آیه: «غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَی الْأَرْضِ، وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ فِی بِضْعِ سِنِینَ [روم/1-4]، سپاه روم در سرزمین پائین‌تر شکست خوردند، ولی هم ایشان بعد از شکستشان به‌زودی و در چند سال بعد غلبه خواهند کرد» و آیه: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ، لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ [قصص/85]، آن خدایی که قرآن را نصیب تو کرد، به‌زودی تو را بدانجا که از آنجا گریختی، یعنی به شهر مکه بر می‌گرداند» و آیه «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ، إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ، مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ، وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ [فتح/27] بزودى داخل مسجد الحرام می‌شوید، انشاء اللَّه، در حالی که سرها تراشیده باشید، و تقصیر کرده باشید، و در حالی که هیچ ترسی نداشته باشید» و آیه: «سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ، إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلی مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها،: ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ [فتح/15] به‌زودی آنها که از شرکت در جهاد تخلف کردند، وقتی برای گرفتن غنیمت روانه می‌شوید، التماس خواهند کرد: که اجازه دهید ما هم بیائیم» و آیه: «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ [مائده/67] و خدا تو را از شر مردم حفظ می‌کند» و آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ [حجر/9] بدرستى که ما خودمان ذکر را نازل کرده‌ایم، و خودمان نیز به‌طور مسلم آن را حفظ خواهیم کرد» و آیات بسیاری دیگر که مؤمنین را وعده‌ها داده، و همانطور که وعده داد تحقق یافت، و مشرکین مکه و کفار را تهدیدها کرد، و همانطور که تهدید کرده بود، واقع شد.
و از این باب است آیات دیگری که در باره امور غیبی است، نظیر آیه: «وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها، أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ، حَتَّی إِذا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ، وَ هُمْ مِنْ کُلِّ حَدَبٍ یَنْسِلُونَ، وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ، فَإِذا هِیَ شاخِصَةٌ أَبْصارُ الَّذِینَ کَفَرُوا، یا وَیْلَنا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا، بَلْ کُنَّا ظالِمِینَ [انبیاء/97] ممکن نیست مردم آن شهری که ما نابودشان کردیم، و مقدر نمودیم که دیگر باز نگردند، اینکه باز گردند، مگر وقتی که راه یأجوج و مأجوج باز شود، در حالی که از هر پشته‌ای سرازیر شوند، و وعده حق نزدیک شود، که در آن هنگام دیده آنان که کافر شدند از شدت تحیر باز می‌ماند، و میگویند: وای بر ما که از این آتیه خود در غفلت بودیم، بلکه حقیقت مطلب آنست که ستمگر بودیم»، و آیه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ، لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ [نور/55] خدا کسانی از شما را که ایمان آوردند، و عمل صالح کردند، وعده داد: که به‌زودی ایشان را جانشین در زمین کند» و آیه «قُلْ: هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ [انعام/65] بگو خدا قادر است بر اینکه عذابی از بالای سر بر شما مسلط کند.»
در آخر باید گفت به راستی این همه مطرح کردن تناقض در قرآن توسط محمد علی طاهری و از طرفی دفاع از «بنی‌اسرائیل» با چه هدفی توسط او صورت می‌پذیرد؟ آیا این تعریف و تمجیدها فرضیه و همسویی پنهان طاهری را با صهیونیزم بین‌الملل برای ترویج عرفان یهودی تقویت نمی‌کند؟

پی‌نوشت:
[1]. حلقه اسارت، جمعی از استادان حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم، ص 291.
[2].علامه طباطبایی، قرآن در اسلام، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص 117.

برای مطالعه بیشتر رجوع شوده به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.