پاسخ شبهه درباره نسبت هارون، عمران و مریم (علیهم السلام)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسیحیان در طول تاریخ با تمام توان خود، همواره سعی داشتند از پیشرفتهای اسلام و مسلمانان جلوگیری کنند. سران و پیروان مسیحیت انحرافی در هر عصری بنا به موقعیتی که داشتند، راههای مختلفی را برای تضعیف اسلام آزموده و از شمشیر و هجوم فرهنگی، هر چه که در توان داشتند، کوتاهی نکردند. یکی از روشهایی که امروزه جهت تضعیف اسلام به آن روی آوردهاند، اشکالتراشی بر معجزهی جاوید پیامبر اسلام (صلیالله و علیه و آله و سلم) یعنی قرآن است. نسبت حضرت مریم (علیهاالسلام) با شخصی به نام هارون در قرآن، معرکه اشکالتراشی و شبهه سازی جدید مسیحیان به قرآن است.
اشکال مسیحیان به دو آیه از قرآن کریم مربوط است. خداوند در آیهای از قرآن مجید در مورد حضرت مریم (علیهاالسلام) چنین فرموده است: «وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ [تحریم/12] و داستان مريم دختر عمران است كه بانويى پاك بود و ما در او از روح خود دميديم و او كلمات پروردگار خود و كتب او را تصديق كرد و از خاشعان بود.» همچنین در آیه دیگر سخنان کاهنان معبد با مریم (علیهاالسلام) را چنین نقل کرده است: «يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا.[مریم/28] اى خواهر هارون آخر پدرت مرد بدى نبود و مادرت زناكار نبود.» در آیه اولی مریم (علیهاالسلام) دختر عمران و در آیه دوم خواهر هارون معرفیشده است؛ از طرفی به گواه تاریخ عمران فرزندی به نام هارون نداشته و اصلاً وی اولاد ذکوری نداشته است. با کنار هم گذاشتن این دو مقدمه، مسیحیان نتیجه گرفتند که این نسبتی که خداوند برای مریم (علیهاالسلام) و هارون قائل است، اشتباه بوده و قرآن از حجیت ساقط شده و در مقام عمل، قابلاعتنا نخواهد بود.
واقعیت این است که این اشکال مسیحیان با توجه به کتاب مقدس مسیحیان و کتب تفسیری شیعه که مستند به روایات صحیح هستند، باطل و تهمتی بیش نیست. با کوچکترین تفحصی در کتب تفسیری بر محقق منصف، روشن خواهد شد که هیچکدام از مفسرین قائل به نسبت خونی بین هارون و حضرت مریم (علیهاالسلام) نبوده و مقصود دیگر در این آیه لحاظ شده است. علامه طباطبایی در تفسیر آیه مذکور چنین میگوید: «در خصوص هارون چهار قول است اول اينكه: مردى صالح در بنیاسرائیل بوده كه هر صالح ديگرى را به او نسبت مىدادند و بنابراین، مراد از خواهرى هارون، شباهت به او است، دوم اينكه مريم برادرى پدرى داشته به نام هارون، سوم اينكه: مراد از او همان هارون برادر موساى كليم است و بنابراین مراد از خواهرى با او صرف انتساب است، هم چنانکه مىگويند: برادر بنى تميم، چهارم اينكه: مردى در آن زمان بوده معروف به زنا و فساد.»[1]
علاوه بر علامه طباطبایی، مفسران دیگری نیز همین وجوه را برای آیه مذکور برشمردهاند.[2] اگرچه مفسران به معنای واحدی نرسیده و هر کدام وجوه متعددی را برای تفسیر آیه برشمردهاند؛ اما آنچه در این تفسیرها حائز اهمیت بوده، این است که در همهی تفسیرها یک وجه مشترک وجود دارد و آن این است که هیچکدام قائل به رابطه خونی و اخوت حقیقی بین مریم (علیهاالسلام) و هارون نشدهاند تا اشکال مسیحیان بر آن وارد باشد. ممکن است کسی مدعی شود که اتفاق نظر علمای مسلمان بر این تفسیر، برای دیگران حجت نبوده و شاید این علما برای پنهان کردن اشکال قرآن تبانی کردهاند؛ اما شواهد موجود در کتاب مقدس مسیحیان، احتمال تبانی مسلمانان بر تفسیر موجود را از اساس باطل کرده و اشکال واهی مسیحیان را رد میکند.
جالبتوجه است که مشابه همان تعبیری که در مورد هارون و مریم (علیهاالسلام) در قرآن ذکرشده است، کتاب مقدس نیز در مورد همسر زکریا (علیهالسلام) و خالهی مریم (علیهاالسلام) با شخصی به نام هارون بهکاربرده است. کتاب مقدس در مورد خالهی حضرت مریم (علیهاالسلام) چنین حکایت کرده است: «در ایّام هیرودیس، پادشاه یهودیّه، کاهنی زکرّیا نام از فرقه ابیّا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.»[3] آری کتاب مقدس از الیصابات به عنوان دختر هارون نامبرده درحالیکه خود مسیحیان معترفاند که این پدر و دختری حقیقی نبوده و پدر واقعی الیصابات هارون نام نداشته است. بهراستی چرا مسیحیان یک آیه مشابه موجود در کتاب مقدس را حجت دانسته، ولی همان را در قرآن اشکال و نقص قرآن قلمداد میکنند؟
پینوشت:
[1]. ترجمه الميزان، ج14، ص: 58
[1]. ذیل آیه 28 سوره مریم رجوع شود به: ترجمه بيان السعادة، ج9، ص: 64، منهج الصادقين، ج 5، ص 416، تفسير قمى، ج 2 ص 49 و 50، تفسير اثنا عشري، ج8، ص: 172.
[3]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، لوقا 1: 5.
افزودن نظر جدید