شاه و پشتوانه دلارهای آمریکا

  • 1394/08/18 - 20:51
فرد هالیدی، هزینه‌های سنگین نظامی شاه را در یک مقایسه، نسبت به کشورهای دیگر این‌گونه بیان می‌دارد: «هزینه‌های سنگین و سرسام‌آور نظامی موجب شده بود که ایران در میان کشورهای جهان سوم دارای بیشترین سرانه‌ی نظامی باشد. برای نمونه شمار نیروهای مسلح ایران 30 درصد کمتر از شمار نیروهای مسلح ترکیه بود، اما هزینه‌‌ی سرانه‌ی نظامی‌اش بیش از چهار برابر آن بود.» آهنگ افزایش...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احداث پروژه‌های عظیم نظامی با پشتوانه‌ی دلارهای نفتی در دهه‌ی 1350 در ادامه دکترین نیکسون، رئیس جمهور آمریکا، از مهم‌ترین سیاست‌های شاه برای تحکیم پایه‌های سلطنتش بود تا «از این ارتش مسلح و مجهز تحت تعلیم و فرمان آمریکا به همراه شبکه‌های ضد جاسوسی، در کنترل اوضاع اجتماعی داخلی استفاده کند.»[1] «به این دلیل رژیم شاه باید پشتوانه محکم و امکاناتی فراهم می‌کرد؛ لذا شاهد هستیم که سیل سرمایه‌داران آمریکایی، سیاست‌مداران، جاسوس‌ها و مستشاران نظامی به سوی ایران سرازیر می‌شود... دستگاه‌های نظامی، انتظامی و امنیتی کشور، بانک‌ها، بیمه‌ها، کارخانه‌ها و... را به سرعت در ایران گسترش دادند. در فاصله‌ی سال‌های 1350 تا 1354 شاهد هستیم که هر روز در مجلس ایران، قانونی به نفع سرمایه‌داران خارجی طرح شده و از تصویب می‌گذشت.»[2] فرد هالیدی، هزینه‌های سنگین نظامی شاه را در یک مقایسه، نسبت به کشورهای دیگر این‌گونه بیان می‌دارد: «هزینه‌های سنگین و سرسام‌آور نظامی موجب شده بود که ایران در میان کشورهای جهان سوم دارای بیشترین سرانه‌ی نظامی باشد. برای نمونه شمار نیروهای مسلح ایران 30 درصد کمتر از شمار نیروهای مسلح ترکیه بود، اما هزینه‌‌ی سرانه‌ی نظامی‌اش بیش از چهار برابر آن بود.»[3] آهنگ افزایش بودجه‌ی نظامی و گسترش سطح اختیارات ارتش و موفقیت‌های ظاهری که شاه در سطح بین‌المللی کسب نمود، از جمله اعطای لقب ژاندارم منطقه، سرکوب شورشیان مخالف پادشاه عمان در منطقه‌ی ظفار، به رؤیاهای شاه که دستیابی به قدرت نظامی بود، رنگ واقعی می‌داد. همین تصورها در روابط او در سطح منطقه نیز تأثیر گذاشت؛ به طوری که «عراق هراسان شد و ضمن تقبیح کوشش‌های شاه برای مسلط شدن به خلیج‌فارس در یکم دسامبر 1971 (1350) مناسبات سیاسی خود را با ایران قطع کرد و با آغاز سال جدید، پاره‌ای درگیری‌های مرزی میان دو کشور آغاز شد.»
تثبیت قدرت سیاسی به اضافه‌ی بهبود وضعیت اقتصادی، شرایط را برای سازماندهی و تجهیز ارتش و نیروهای کنترل‌کننده‌ی جامعه یعنی سازمان بازرسی کشور و ساواک، فراهم می‌کرد؛ یعنی آنچه برای ثبات و آرامش یک کشور لازم بود، حاکمیت در اختیار داشت. از این‌روست که شاه کاملا خود را در اوج قدرت می‌دید و از طریق فشار بر گروه‌های مخالف، سایه‌ی خوفناک خود را بر جامعه تحمیل می‌کرد. کنترل شدید مطبوعات و رسانه‌های گروهی اجازه‌ی هرگونه اظهارنظر را می‌گرفت. اعمال سانسور تراوش فکری را متوقف می‌کرد و در نتیجه «نویسنده و خواننده، گوینده و شنونده مستقیما در معرض این وضع خاص قرار داشتند. سانسور عمدتا جهت سیاسی داشت نه اخلاقی؛ کتاب، فیلم، روزنامه، رادیو و تلویزیون هم تحت رژیم سانسور قرار داشتند»[4] و انتقادات از سطوح ظاهری و عمدتا نمایشی تجاوز نمی‌کرد و آن هم در حد کارمندان یا وزیران وزارتخانه‌های غیر حساس بود تا حداقل در ظاهر، دموکراسی رژیم حفظ شود. بازی سیاسی دیگر رژیم با اعلام تأسیس نظام تک‌حزبی در اسفند 1353 و تصمیم بر انحلال احزاب و گروه‌های سیاسی شروع شد؛ زمانی که شاه دیگر هیچ‌گونه انتقادی را بر نمی‌تافت، به طوری که از انتقادات سطحی و جنگ و جدال‌های دو حزب شکست‌خورده‌ی «ایران نوین» و حزب تقریبا به خواب رفته‌ی «مردم» نیز ناراضی بود و آن را سد راه پیشبرد هدف‌ها و سیاست‌های حکومت مطلقه‌ی خود می‌دید. این تصمیم در جلسه‌ای با حضور رهبران احزاب سیاسی وقت و مدیران مطبوعات در کاخ نیاوران اعلام گردید. از مقامات دولتی و درباری، هویدا به عنوان دبیرکل حزب ایران نوین و علم، وزیر دربار و معینیان، رئیس دفتر مخصوص شاه، حضور داشتند. شاه در نطقی، با نهایت غرور تصمیم خود را مبنی بر ایجاد سیستم تک‌حزبی در کشور اعلام و بیان داشت: «کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و معتقد و مؤمن به این سه اصل که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد؛ یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر قانونی [توده‌ای]، او جایش در زندان ایران است یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه را در دستش می‌گذاریم و به هر جایی که دلش می‌خواهد برود... یا کسی که توده‌ای نباشد، بی‌وطن هم نباشد، ولی با این جریان هم‌عقیده نداشته باشد، او آزاد است به شرطی که بگوید... آقا من با این جریان موافق نیستم؛ ولی ضد وطن هم نیستم ما با او کاری نداریم.»[5] از سخنان و لحن شاه در این جلسه می‌توان این استنباط را داشت که او از نوعی عدم محبوبیت در بین اقشار مختلف مردم رنج می‌برد؛ علاوه بر اینکه دارای تخیلی بسیار قوی بود، مثل یک سیاستمدار مبتدی بر واقعیات جامعه‌ی خود واقف نبود و یا قبول آن برای او دشوار بود.

پی‌نوشت:
[1]. انقلاب 1977 ـ 1979 چالشی بر تئوری اجتماعی، جان فوران، مجله حضور، شماره 18، زمستان 1357، ص 203.
[2]. سیر تکوینی انقلاب اسلامی، جواد منصوری، انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1373، ص 236.
[3]. دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، فرد هالیدی، ترجمه فضل الله نیک آیین، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1358، ص 79.
[4]. تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلال الدین مدنی، ج دوم، انتشارات اسلامی، قم، 1370، ص 178.
[5]. روزنامه کیهان 12/12/1353، ش 9502، ص 5.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.