ادعای رجعت علی یعقوبی در زمان حضرت ولیعصر (عج)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رجعت از جمله معتقدات شیعه امامّیه است، و به معنای بازگشت بهسوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت میباشد که با اندک فاصله بعد از ظهور حضرت ولیعصر(عجّل الله تعالی فرج الشریف) و پیش از شهادت آن حضرت و بر پا شدن قیامت واقع خواهد شد. رجعت همگانی نبوده و از مجموع روایات بهدست میآید که مؤمنین خالص و کافران خالص رجعت میکنند. عیار خلوص مؤمنین آن قدر بالاست که کسی جز معصومین (علیه السلام) اجازه تعیین مصداق برای آن را ندارد و تنها گروهی که مصداق قطعی رجعت خواهند بود معصومين (علیه السلام) میباشند. حال معلوم نیست که یعقوبی چطور ادعای رجعت میکند. وی در یکی از سخنرانیهای چهلشب با کاروان حسینی درباره خود چنین میگوید: «معلمم به من گفته: بدو. من میخواهم بدوم، میخواهم بتازم، اولین کسی باشم که اولین ساطعههای طلوع خورشید پر فروغ مهدی (عجّل الله تعالی فرج الشریف) را احساس کنم و نور بگیرم و گرما بگیرم و اثر بگیرم. هر چند که او فرموده: امضا کردهام که قبل از ظهور بروی، نمانی. ولی باز قبل از ظهور قرار داده است که دوباره در دنیا بیایم. بیایم و در رکاب مولای خودم بمانم....»[1]
وی رجعت خود را به نفع اسلام پنداشته و با توهینهای مجدد به انبیاء و اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله)، رجعت برخی از انبیاء و اصحاب را مایه دردسر و ضرر حساب میکند. وی میگوید: «حالا یک نفر مثل حضرت سلمان است، بعد از ظهور هم رجعت کند فرقی نمیکند، اولاً به نفع ماست، بعد از ظهور رجعت کند، چون یک مقداری قبل از او دست و بالمان بازتر میشود. هر چه دیرکند، اصلاً سلمان نیاید، به دنیا رجعت نکند به نفع ماست. حضرت موسی (علیه السلام) نیاید به نفع ماست. مثلاً خیال ما راحتتر است، کسی نیست که بگوید نه در اینجا نمیگذارم این کار را بکنی. بابا ما برنامه داریم، میگوید نه!»[2]
در ادامه یعقوبی طی توهمی دیگر بدون فهم معنای قوای ملکوتی، خود را صاحب اجازه تسلط بر قوای ملکوتی میپندارد؛ درحالیکه ملکوت، عالم غیب، عالم نفس و عالم مجردات است [3] و قوای ملکوتی ملائکه و فرشتگان هستند که رعد و ابر و باد و باران و تگرگ و قوس و خسوف و کسوف و جاذبه زمین در تحت سلطه قوای ملکوتی است.[4] وی چنین میگوید: «بله، در مقوله نعمات خاصه و قوا، باب بسته است و بنده هم اجازه نمیدهم که در باب نعمات خاصه و قوا، چیزی از ملکوت پایین بیاید. وظیفه دارم که اجازه ندهم کسی واجد قوای ملکوتی شود. باید این ماجرا تا آن زمانی که مدنظر خداوند است حصر شود و انحصاری (در علی یعقوبی و خضر) باشد.»[5]
پینوشت:
[1]. چهل شب با کاروان حسینی، ص 500.
[2]. همان، ص 54.
[3]. فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ص ۳۲۵
[4]. معاد شناسی، ج 3، ص 132.
[5]. به سوی ظهور، جلسه 8، ص 33
برای مطالعه بیشتر به کتاب بیراهه نوشته آقای سعید صدری مراجعه کنید.
افزودن نظر جدید