تاييد اشتقاق واژه صوفی از صوف

  • 1394/07/07 - 23:08
کسانی که درباره تصوف و صوفی گری مطالعه یا بحث می کنند، نقل قول‌هایی در باره معنی واقعی کلمه "صوفی" مطرح می‌کنند. باید دانست که برای کلمه «صوفی» معانی بسیاری در نظر گرفته‌اند که در این جا به بیان سه قول مشهور می‌پردازیم. با توجه به اظهار نظرهای مختلف در باره اشتقاق واژه صوفی و کلام بزرگان تصوف و واژه شناسان، اشتقاق کلمه صوفی از صوف از همه شقوق آن...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسانی که درباره تصوف و صوفی گری مطالعه یا بحث می کنند، نقل قول‌هایی در باره معنی واقعی کلمه "صوفی" مطرح می‌کنند. باید دانست که برای کلمه «صوفی» معانی بسیاری در نظر گرفته‌اند که در این جا به بیان سه قول مشهور می‌پردازیم.
قول اوّل: ابوریحان بیرونی و تابعین او قائل‌اند کلمه صوفی از soph که کلمه یونانی است، گرفته شده و به معنای حکمت و دانش است.[1] این نظر مردود است؛ به جهت اینکه علمای علم حروف، سین یونانی(سیکما) را همه جا به سین ترجمه کرده‌اند و علی القاعده باید سوفی ترجمه می‌شد نه صوفی.[2]
قول دوم: متصوفه گفته‌اند کلمه «صوفی» مشتق از صُفّه است. این عده سعی دارند آن را به اصحاب صفه که فقرای مهاجرین از یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده‌اند و به دلیل فقر و نداری روی سکوی مسجد زندگی می‌کردند، برسانند.[3] این نظر نیز مردود است، چرا که ماجرای اصحاب صُفّه، یک واقعیت تلخ اقتصادی است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مرور زمان با تدابیر مختلفی آنان را از فقر ونداری نجات داده و این ماجرا خاتمه یافت. در عین حال، صوفیه برای اثبات این نظر هیچ سندی ارائه نداده‌اند. در ضمن، اگر از صُفّه مشتق شده بود، باید صفیّ می‌شد نه صوفی.
قول سوم: واژه «صوفی» از «صوف» به معنای پشم گرفته شده است؛ چون صوفیان اوّلیه لباس‌های پشمینه می‌پوشیدند.[4] دکتر عبدالحسین زرین کوب، از مدافعان تصوف، در کتاب خود می‌نویسد: در میان ریشه‌شناسی‌هایی که برای کلمه صوفی پیشنهاد شده است، محتمل‌ترینشان آن است که صوفی را از صوف به معنای پشم مشتق می‌داند. صوفیان به عنوان نشانه‌ای از فقر دینی خود، جامه‌های پشمی خشنی به تن می‌کردند.[5] روایات ائمه اطهار (علیهم السلام) نیزمؤید این معنا است.
اما برخی از بزرگان تصوف هم همین نظر را تایید می‌کنند. از آن جمله ابونصر سراج طوسی است که این نظر را پذیرفته و تایید کرده است. وی در این باره می‌گوید: «دلیل آنکه اهل تصوف را همانند علما و محدثان، به علمی یا حالی نسبت نمی‌دهند این است که صوفیان، برخلاف دیگران تنها به یک علم یا حال یا مقام اختصاص ندارند، بلکه جامع تمامی علوم و فضایلند و در حالات و مقامات مختلفی در سیر و تکاملند و لذا آن‌ها را تنها به ظاهرشان که پشمینه پوشی است نسبت می دهند. عنوان ساده و عامیانه صوفی نشانگر تمامی فضایل و کمالات آنان است.»[6]
سهروردی هم این نظر را مطابق قواعد اشتقاق می‌داند، چه عرب "تصوف" را در مورد پوشیدن پشم به کار می‌برد. چنان که "تقمص" را در پوشیدن پیراهن به کار می برد. وی در توجیه نسبت آنان به پشم(صوف) همان نکته مذکور در بیان سراج طوسی را مطرح کرده است و نیز می افزاید: «شهرت آنان به لباس پشم، خود پوششی است بر احوال و مقامات معنوی آنان، به این معنا که با مطرح کردن ظاهر، از مطرح شدن کمالات باطنی آنان جلوگیری شده است. زیرا مقام ارجمندشان بالاتر از آن است که زبانزد همگان گردد و نیز نشانگر دست افشاندن آنان بر امور و اسباب دنیوی است، تا آن که به این طریقت می‌گرایند، از همان آغاز آماده تحمل سختی‌ها باشند. همچنین نسبت به پشم، برخلاف توجیحات دیگر، به فروتنی و گریز از غرور و ادعا، مناسب تر است.[7] و نیز ابوبکر محمد کلابادی می گوید: «بنا به قولی آنان را به خاطر آن که پشمینه می‌پوشیدند، صوفی می‌گفتند» و با نقل اقوال و توجیهات دیگر می‌گوید: «و به دلیل وضع ظاهر و لباسشان، صوفیه نامیده شدند. چه آنان لباس را برای راحتی و زیبایی نمی‌خواستند، بلکه تنها هدفشان ستر عورت بود و لذا به پوشش‌هایی از موی خشن و پشم درشت اکتفا می‌کردند.» و سپس می افزاید که اگر ماخذ صوفی را صوف(پشم) بدانیم، لفظ درست و تعبیر از لحاظ قواعد زبان عربی صحیح خواهد بود.»[8]
با توجه به اظهار نظرهای مختلف در باره اشتقاق واژه صوفی و کلام بزرگان تصوف و واژه شناسان، اشتقاق کلمه صوفی از صوف از همه شقوق آن بیشتر قوت می‌گیرد و سخن کسانی که سعی کرده اند کلمه صوفی را به مراجع دیگری برسانند، بی اعتبار می‌شود.

پی‌نوشت:
[1]. بیرونی ابوریحان، تحقيق ماللهند، مترجم اکبر داناسرشت، تابان، 1323، ص 16
[2]. غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، چاپ دهم، 1386، ص 51
[3]. قشیری ابوالقاسم، ترجمة رسالة قشیریّه، مترجم بدیع الزمان فروزانفر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1345،  ص 468
[4]. کلابادی ابوبکر محمد بن ابراهیم، التعرف لمذهب اهل التصوف، چاپ مصر، به کوشش محمد امین نواوی، ص 214؛ محمد بن عثمان هجویزی، کشف‌المحجوب، سروش، 1390، ص 34
[5]. زرین کوب عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیرکبیر، تهران، چاپ پانزدهم، 1392، ص 40
[6]. ابونصر سراج طوسي، اللمع في التصوف، اساطير، چاپ دوم، 1388، ص 20 - 22
[7]. عوارف المعارف، ضمیمه احیاء العلوم، ج 5، صص 64 و 65
[8]. التعرف لمذهب اهل التصوف، چاپ مصر، به کوشش محمد امین نواوی، صص 28-34

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.