تأثیر «آریستیپوس» در اندیشه پائولو کوئلیو
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شاگردان سقراط که کمتر نامی از او میشنویم و منابع بسیار کمی حتی به زبان لاتین، درباره او موجود است، آریستیپوس است. در کتابهای تاریخ فلسفه غالباً برای نگارش مقدمه ای بسیار کوتاه در باره فلسفه اپیکور، از او یاد میشود. شاید دلیل این امر، احساس ننگی باشد که دیگر شاگردان سقراط و فیلسوفان نسلهای بعد یونان باستان از او در جایگاه شاگرد سقراط داشتند. آریستیپوس، در(سیرین) مستعمره یونان در شمال آفریقا(لیبی) به دنیا آمد. در جوانی به آتن رفت و در آنجا به جمع جوانان پیرو سقراط که به آشکار کردن جهل مردم آتن مشغول بودند، پیوست. اما با آشکار شدن طرز تفکرش، به لکه ننگ پیروان سقراط تبدیل شد؛ زیرا به دفاع از خوش گذرانی و هوسرانی برخاسته بود، و معتقد بود که هدف تمام اعمال ما لذت است و باید کسب لذت هم به رعایت کردن عرف های اجتماع نیازی نیست. فلسفه آریستیپوس نیز مانند دیگر متفکران اخلاق یونانی بر این پرسش متمرکز شده بود که فرجام و هدف چیست؟ و اینکه چه چیزی ارزش دارد که هدف اعمال ما باشد؟ آریستیپوس این هدف را کسب لذت معرفی میکند. به همین خاطر طبق این تعریف، میتوان او را بک(هدونیست[1]؛ تابع فلسفه لذت، و خوش گذرانی) معرفی کرد. بیشتر لذتهایی که آریستیپوس، معرفی میکند، لذایذ جسمانی هستند که برای نمونه میتوان از خوابیدن با فاحشههای سطح بالا یا لذت بردن از خوردن میوههای دلچسب و شراب کهنه، نام برد.
آریستیپوس تردید در کسب لذت را جایز نمیداند و از لذت بردن از آنچه که در حال موجود است، در برابر قول زحمت و رنج برای لذتی که ممکن است در آینده رخ دهد، دفاع میکند. شاید دلیلش این باشد که مردمی را دیده که به فکر فردای خویش نیستند، پس غم فردا را نمیخورند. یا اینکه کسی که دل مشغولی آینده را ندارد، به همین خاطر در زمان مشکلات هم کمتر به رنج گرفتار میشود و حتی در این زمان هم باز در پی لذت باشد؛ اما کسی که برای آینده نگران است، لذت امروز را با نگرانی برای فردا و لذت فردا را با نگرانی برای فرداهای دیگر، تباه میسازد. آریستیپوس، ادبِ حکم فرمای بر یونان آن زمان را، کمتر محترم میشمارد. برای مثال، زمانی که به خاطر خوابیدن با یک فاحشه از او انتقاد شد، او در جواب گفت: «آیا در استفاده از خانه ای که قبلاً افرادی از آن استفاده کردهاند با خانه ای که کسی از آن استفاده نکرده، تفاوتی است؟ یا اینکه آیا در دریانوردی با کشتی استفاده شده و استفاده نشده، تفاوتی وجود دارد؟» آریستیپوس تنها یک قید را برای لذت بردن لازم میدانست و آن اینکه ما صاحب و کنترل کننده لذت باشیم نه اینکه لذت کنترل کننده و ارباب ما باشد؛ چون در غیر این صورت، لذت به انجام دادن کاری از روی بیمیلی تبدیل میشود که حتی ممکن است به از دست رفتن کنترل خود شخص بینجامد.
کوئلیو نیز به طور مطلق از آریستیپوس الگو برداری میکند، میتوان گفت لذتگرایی، جنسیت گرایی و هوسرانی از ویژگیهای محوری عرفان اوست.
لذت طلبی، آنگونه که کوئلیو مطرح میکند، سبب میشود که انسان به خاطر به دست آوردن لذت های زودگذر از لذات پایدار که عقل نیز انسان را به آن راهنمایی میکند، محروم شود. برای مثال شخصی که برای لذت آنی خویش، پُرخوری کند، و یا به نوع مواد غذایی که میخورد اهمیتی نمیدهد، پس از مدتی از عواقب این تصمیمات، به پشیمانی روی آورده و دردها و بیماری های گوناگونی، سلامت و زندگی او را تهدید میکند.
پائولو کوئلیو در کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، به تبلیغ لذتگرایی مد نظر آریستیپوس پرداخته و طبق نظر آریستسپوس عرف جامعه و نقش عقل را منکر میشود تا از این طریق بتواند به هوسهای زود گذر و موقت انسانی پاسخ دهد. از طرفی کوئلیو در رمانهایی چون کیمیاگر و خاطرات یک مغ، سعی میکند خوانندگان خود را به دوری از لذت و هوسهای زودگذر تشویق کرده و مریدان خود را برای رسیدن به آرزوهای طولانی و کسب لذتهای عمیقتر و پایدارتری سوق دهد.[2] راستی به کدامین راهکار کوئلیو باید دل خوش کرد؟ او که نوشتههای امروزش با نوشتههای فردایش به طور کلی متفاوت بوده و کاملاً بر عکس هم هستند، چگونه میتوان به حرفهای او دل خوش کرد؟!
اسلام به هیچ وجه، لذتخواهی را نفی نمیکند همانگونه که نفسخواهی را هم رد نمیکند. چیزی که هست لذت خواهی لزوماً به معنای اصالت لذت نیست همانگونه که نفس خواهی نیز مساوی با خویش محوری نیست. درباره لذت خواهی سه نظریه وجود دارد: رویکرد افراطی، رویکرد تفریطی و رویکرد اعتدالی. رویکرد افراطی به لذت را میتوان به عنوان نمونه در اندیشه گروهی از اندیشمندان غربی مشاهده نمود. به اعتقاد این گروه، اصالت با لذت است یعنی معیار قضاوت درباره درستی و نادرستی یک عمل، میزان لذتی است که انسان از آن عمل میبرد. رویکرد تفریطی به لذت را نیز میتوان به عنوان نمونه در برخی اندیشههای بودایی و صوفیانه مشاهده کرد که خود را از عمده لذتهای مشروع منع میکنند.
اما رویکرد اعتدالی این است که لذت را نه اصل و معیار زندگی قرار دهیم و نه به کلی آن را طرد کنیم بلکه به نحو معقول و مشروعی از آن بهره مند شده و به عنوان ابزاری برای کمال روحی و مادی خود در رسیدن به هدف اصیل از آن استفاده کنیم. در آیات قرآن کریم میخوانیم: «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ؛[ملک/15] او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.» «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ[ذاریات/56]؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.» «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقيهِ[انشقاق/6]؛ ای انسان! تو با تلاش و رنج بهسوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد!» «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تحتها الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ[توبه/72]؛ خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است جاودانه در آن خواهند ماند و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان (نصیب آنها ساخته) و(خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) برتر است و پیروزی بزرگ، همین است!» همچنین امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ؛[3] عبادت کنندگان سه دستهاند: گروهی خدا را از ترس عبادت میکنند، این عبادت، عبادت بردگان است؛ و گروهی خدا را برای طلب ثواب عبادت میکنند، این عبادت عبادت مزد بگیران است؛ و گروهی خدا را از روی محبتی که به او دارند عبادت میکنند، این عبادت عبادت آزادگان است و این عبادت برترین عبادتهاست.»
همین سه رویکرد(افراطی، تفریطی و اعتدالی) درباره نفس خواهی هم مطرح است. رویکرد افراطی به نفس خواهی، برخی از اندیشمندان غربی را به اصالت انسان و خویشتن محوری سوق داده است. رویکرد تفریطی به نفس خواهی و پرستش آن، در برخی اندیشههای جامعه شناختی بروز کرده است، بهطوری که حقیقتی برای فرد و نفس او قائل نیستند و او را تا حد ظرفی خالی که از جامعه پُر میشود تنزل دادهاند.
اما رویکرد اعتدالی به نفس خواهی این است که نفس نه اصل و محور است و نه مطرود و رانده شده؛ بلکه باید تلاش نمود تا نفس (این ودیعه الهی) را از بند تعلقات دنیوی حفظ کرد و آنرا به هدف اصلی جهان آفرینش یعنی خداوند نزدیک نمود. این نفس خواهی در حقیقت، کرامت دادن به خویشتن است نه اصالت دادن به آن. «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحيمٌ[یوسف/53]؛ من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس(سرکش) بسیار به بدیها امر میکند مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ لْمَأْوی.[نازعات/40-41] و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد قطعاً بهشت جایگاه اوست.» «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی.[فجر/27-30]؛ تو ای روح آرامیافته! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآی، و در بهشتم وارد شو!»
همچنین امام سجاد (علیه السلام) در یکی از مناجاتهای خود با خداوند متعال عرض میکند: «اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا، فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا؛ بار خدايا براى خود از نفس من بهره اى كه آن را (از عذاب برهاند) قرار ده و آنچه آن را به صلاح و سازگارى آورد براى من بگذار، زيرا نفس من تباه شونده است (از عذاب رهائى نمیيابد) جز آنكه تو آن را (از هر پيشامدى) نگهدارى.»[4]
بنابراین با توجه به توضیحاتی که بیان شد باید گفت: آنچه در اسلام اصالت داشته و محور محسوب میشود، تنها خداوند است و همه نعمتهای مادی و معنوی در اختیار انسان قرار گرفته است تا ابزاری برای حرکت آدمی به سمت این اصل و محور باشد؛ حتی نعمتهای بهشتی از آن رو مطلوب است که ثمره تلاش انسان به سوی تقرب به خداست نه اینکه خود اصالتی در قبال خداوند و تقرب به او داشته باشد.
پینوشت:
[1]. hedonism.
[2]. عبد اللهی، محمد اسماعیل، سایبان خود ساخته عرفان مدرن، تهران، نشر پژوهشکده باقر العلوم(ع)، ص 255.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، جلد2، ص 84.
[4]. صحیفه سجادیه/ دعای بیستم.
برگرفته از کتاب(سایبان خود ساخته عرفان مدرن)، نوشته محمد اسماعیل عبد اللهی، تهران، نشر موسسه باقر العلوم، ص 255، به همراه برخی اضافات.
افزودن نظر جدید