هدف از وحدت
در بحث وحدت شیعه و سنّی، سؤالی که پاسخ آن ضروری به نظر میرسد اینکه هدف از وحدت چیست؟ آیا هدف آن است که شیعه، سنّی و یا سنّی، شیعه شود؟ در حالی که از بین بردن مذاهب و یکی کردن آنها امری غیر ممکن و محال است. باید به صراحت گفت: هدف از وحدت، تکیه بر مشترکات و قرار دادن همه مسلمانان در صفی واحد در برابر دشمنان قسم خورده اسلام است. جمله معروفی که از مرحوم آیت الله شیخ محمّد تقی قمّی، نماینده حضرت آیت الله العظمی بروجردی و مؤسّس «دار التقریب بین المذاهب الإسلامیّة» نقل میشود این است که ایشان در جمعی از فضلای مدرسه فیضیّه بیان کرده بودند که «هدف از تأسیس این مرکز، توحید مذاهب نیست؛ بلکه تقریب میان مذاهب است. هدف این نیست که شیعه از اصول و معتقدات خود و یا سنّی از مبانی اعتقادی خود فاصله گرفته و یا دست بردارد. هدف آن است که برای کمتر شدن فاصله روزافزون مذاهب اسلامی و عدم آشنایی صحیح از مبانی فکری یکدیگر با حفظ مبانی اعتقادی خود و احترام به معتقدات یکدیگر، مسائل اختلافی را در محیطی آرام مطرح نموده و ضمن آشنایی با افکار یکدیگر، تفاهم بیشتری در عرصههای مختلف دینی، اجتماعی علمی و فرهنگی ایجاد نمایند؛ موضوعی که در نهایت به نفع تمامی مذاهب و فرق اسلامی و در کلّ به نفع جهان اسلام است.»
استاد مرتضی مطهری و هشدار نسبت به برداشت انحرافی از وحدت؛ شهید مطهری در جهت رفع هرگونه برداشت غلط از وحدت اسلامی مینویسد: «... چگونه ممکن است از پیروان یک مذهب تقاضا کرد که به خاطر مصلحت و حفظ وحدت اسلام و مسلمین از فلان اصل اعتقادی یا عملی خود که به هر حال به نظر خود، آن را جزء متن اسلام میداند صرف نظر کند؟ [چنین خواستهای]در حکم این است که از او بخواهیم به نام اسلام از جزئی از اسلام چشم بپوشد. ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهلبیت (علیهم السّلام) را داریم؛ ما کوچکترین چیزی حتی یک مستحب و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمیدانیم. نه توقع کسی را در این زمینه میپذیریم و نه از دیگران انتظار داریم به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بردارند؛ آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم؛ فقه، حدیث، کلام، فلسفه و ادبیات داریم، بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالای نفیس معارف اسلامی شیعی بسته نباشد... گذشته از همه اینها طراحان فکر عالی اتحاد اسلامی که در عصر ما مرحوم آیت الله بروجردی در شیعه و علامه شیخ عبد المجید سلیم و علامه شیخ محمود شلتوت در اهلتسنن در رأس آن قرار داشتند، چنان طرحی را در نظر نداشتند. آنچه که آن بزرگان در نظر داشتند این بود که فرقههای اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام، فقه و غیره با هم دارند به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست میتوانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز در فکر طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی که هیچگاه عملی نیست، نبودند. آنچه مخصوصا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بدان میاندیشید این بود که زمینه را برای پخش و انتشار معارف اهلبیت (علیهم السّلام) در میان برادران اهلسنت فراهم کند و معتقد بود که این کار، جز با ایجاد حسن تفاهم، امکانپذیر نیست، توفیقی که آن مرحوم در طبع برخی کتب فقهی شیعه در مصر بدست خود مصریان در اثر حسن تفاهمی به وجود آورده بود کسب کرد از مهمترین موفقیتهای علمای شیعه است. به هر حال طرفداری از تز «اتحاد اسلامی» ایجاب نمیکند که در گفتن حقایق، کوتاهی شود، آنچه نباید صورت گیرد، کارهایی است که احساسات و تعصبات و کینههای مخالف را برمیانگیزد، اما بحث علمی سروکارش با عقل و منطق است، نه عواطف و احساسات.»[1]
شرایط آیت الله العظمی مکارم شیرازی در برقراری وحدت به معنای واقعی
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در توصیهای دوستانه به علمای حجاز چنین مینگارد: «ما به همه علمای وهّابی که راه اعتدال را میپویند خاضعانه و دوستانه توصیه میکنیم فرصت خوبی را که در این شرایطی تاریخی برای بازنگری در اصول وهابیت فراهم شده است را از دست ندهند و شکاف عظیمی را که میان آنها و سایر مسلمانان جهان پیدا شده است و دشمن از آن بهرهگیری میکند، با هوشیاری پر کنند. ما امور زیر را دوستانه به آنان پیشنهاد میکنیم: متّهم ساختن مسلمانان را به شرک و کفر به خاطر مسائلی که حدّ اکثر، مسائل اجتهادی محسوب میشود را محکوم کنند و دستور شریف قرآنی «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا [نساء/94] به کسی که اظهار صلح و اسلام میکند نگویید: مسلمان نیستی» را به همه پیروان خود توصیه نمایند. و هرگونه خشونت مذهبی که سبب ترورهای وحشتناک در عراق و پاکستان و افغانستان و حتّی عربستان و سایر نقاط شده است را به شدّت محکوم کنند. و راه گفتگوی منطقی و دوستانه را بر اساس احترام متقابل و دور از هرگونه اهانت و تهمت به شرک و جهل میان خود و سایر دانشمندان اسلام بگشایند و در مسائل مورد اختلاف به بحث بنشینند و به مصداق «یَستَمِعُونَ القَولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه [زمر/18] کسانی که سخنان را به دقت گوش فرا داده و از میان آنها بهترین را انتخاب میکنند» آنچه را صحیح تشخیص دادند، پذیرا شوند. همچنین مرزهای فکری و جغرافیایی خود را به روی کتب علمی و منطقی سایر مذاهب اسلامی بگشایند و احساس خطری بر خود در این کار نداشته باشند. و دیوارهای بیاعتمادی و سوء ظن و بدبینی میان خود و سایر مسلمانان را از میان بردارند و به حوزههای علمیه یکدیگر رفت و آمد کنند.[2]
پینوشت:
[1]. امامت و رهبری، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، ص 17 ـ 19.
[2]. وهابیت بر سر دو راهی، آیتالله مکارم شیرازی، انتشارات امام علی بن ابی طالب، ص 185.
افزودن نظر جدید