ویژگی‌‏های ادیان از منظر اکنکار

  • 1394/04/24 - 19:46
فرقۀ اکنکار مدعی است بدون اکنکار هیچ‌‏یک از راه‌‏ها برای رسیدن به خدا کافی نیستند. انسان برای رسیدن به خدا اگر به دیگر ادیان معتقد است باید یا خود را از آن‏‌ها بپیراید و یا در کنار آن به اکنکار بپردازد تا بتواند واصل خدا شود. در غیر این صورت، تمام افرادی که ادّعا دارند خدا را تجربه کرده‌اند وصل نایافته‏‌اند: «وصل نایافتگان کسانی هستند که رهایی را به واسطه وصل از طریق...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهم‏‌ترین هجمه‌هایی که از طرف اکنکار به ادیان دیگر وارد می‌شود عبارتند از:
یکم: اصولی بودن ادیان
اکنکار ادیان و مذاهب را با نام «ادیان اصولی» معرفی می‌کند. در عرف غرب اصطلاح «اصولی» و «اصول‌گرا بودن» به افکار و اندیشه‌­هایی اطلاق می‌شود که در آن‏‌ها دُگم‏اندیشی و دوری از تفکر روز، موج می‌زند. جزم‏‌اندیشی، تحجّرگرایی و بی‏‌احترامی به افکار دیگران از دیگر ویژگی‌‏های افکار و ادیان اصولی شمرده می‌شود. حقیقت این‌که اصولی و اصول‌گرا بودن ناسزا و ناروایی است که به برخی از افکار و اندیشه­‌ها نسبت داده می‌شود. کتاب مقدس ادعایی اکنکار ضمن این‌که دیگر ادیان را اصولی می‌خواند، تعریفی از اصولی بودن ارائه می‌دهد. در این کتاب می­‌خوانیم: «مشکلی که در میان مذاهب اصولی وجود دارد، فقدان درک متقابل است که موجب انهدام ارتباط آنان با اک می‌شود. موضوع این نیست که مریدان ادیان اصولی فرصت این ارتباط را ندارند، بلکه بیش‏تر آنان حاضر به گذشت کردن در برابر اک نیستند. بیش‏تر پیروان ادیان اصولی فقط به مذهب سنّتی خود معتقدند. هریک نیز چنین می‌پندارند که اعتقاد راسخ به اصول مذهبی‏شان پاسخ تمام پرسش‏‌هایشان را در مورد زندگی و مشکلات مربوط در اختیار‏شان می‌گذارد.[1] اما با نگاهی به ادیان الهی به‌‏خوبی درمی‌یابیم این‏‌که این ادیان اصولی نام گرفته‌اند، نه به دلیل به روز نبودن و فقدان درک متقابل از زمانۀ خود، بلکه به دلیل این‌که اصول زندگیِ انسانی و آموزه‌های راستین زندگی بشری را به ارمغان آورده­‌اند. گسترش بسیار چشم‌گیر این ادیان در بدو نزولشان از طرف خداوند، نشانۀ این است که سخنان جدید و دل‌نشینی برای بشریّت داشته‌‏اند. درحال حاضر نیز دلیل گسترش شِگَرف دین اسلام، در قلب کشورهای اروپایی و دیگر مناطق، نشان‏‌دهنده این واقعیت است که، هم‏‌چنان سرزنده و پویا به تسخیر قلوب و هدایت بشر ادامه می‌دهد. اما همان‏‌گونه که از سخنان کتاب مقدسِ ادعایی پیداست، ناراحتی نویسندۀ آن یعنی پال‏ توئیچل از این است که گرایش پیروان راستین این ادیان به اکنکار در حدّ صفر است؛ بنابراین وی را به پرخاش‌گری و اتهام‌‏پراکنی واداشته است. وی هرگز متوجه نمی‌شود که بسیاری از آموزه‌های مختلط او برگرفته از فرقه‌های منسوخ هندی است و پیروان دین زنده‌ای چون اسلام، هرگز نیازی برای پیوستن به این آیین التقاطی متناقض ندارند.
دوم: ذهنی بودن
از دیگر نقدهایی که اکنکار به ادیان آسمانی و غیرآسمانی دارد «ذهنی بودن» معارف این ادیان است. اکنکار می‌گوید: «تمام عادات اجتماعی، مذاهب، سیاست‌ها و اصول دینی براساس عادات ذهنی‌ای هستند که در شیارهایی قرار داده شده و از نسلی به نسلی دیگر منتقل می‌‏شوند. این عادات ذهنی، خشک و تغییرناپذیر هستند و اغلب باعث ایجاد جنگ‏‌هایی می‌‏شوند که در آن میلیون‌‏ها نفر به قتل می‌‏رسند. عادات ذهنی معمولاً ارباب نوع بشر می‏‌شود. می‏‌توان گفت که تمام نژاد بشر بردۀ عادات ذهنی است.»[2] هرچند تمام واقعیت‌های عالم در نظر اکنکار ذهنی هستند، اکیست‌‏ها با چشم بستن بر ایرادهای خود، باورهای دیگر ادیان را ذهنی می‌دانند. شاید برخی از ادیان خودساختۀ بشر مصداق گفتۀ اکنکار باشد، اما با کاوشی کوتاه در ادیان آسمانی، بی‏‌اساس بودن این ادعا به اثبات می‌‏رسد. به‏‌رغم این‌که بزرگان این آیین در سخنان خود احترام به باورهای دیگران را از اصول مسلّم اخلاقی می‌دانند، به ادیان و باورهایی که تمام بشریّت در طول تاریخ با آن عجین بوده، بی‏‌احترامی‌­های فراوانی می‌‏کنند. پال ‏توئیچل در کتاب مشهورش بنیان تمام ادیان و سازمان‏‌های مذهبی را شعور کیهانی می‌داند. وی در برخی از نوشته‌­های خود شعور کیهانی را به ذهن‏‌گرایی تعبیر کرده است. باری، آگاهی کیهانی اساس و بنیان تمام سازمان‏‌های مذهبی حاکم بر جهان است که خود به تنهایی منجر به متمدن ‏شدن وجدان عمومی نژادها گردیده و اکنون به‌‏عنوان اقلیت‌های مختلف در تاریخ زندگی بشر سکنا یافته‌‏اند.[3]
سوم: عقب ‏ماندگی
گفته می‌‏شود کلیساها، مذاهب صوری و رسمی، فرقه‏‌ها و همۀ گروه‏‌هایی که خود را مکتب‌‏های اسرار معرفی می‌‏کنند، به دوره‌‏های قبل از تکامل و بلوغ فکری بشر تعلق دارند. اکنکار این ادیان را متعلق به دوران طفولیت نژاد بشر بر روی زمین می‌داند.[4] البته تاکنون روشن شده است که اکنکار خود را قدیمی‌تر از همۀ ادیان معرّفی می‏‌کند و بسیاری از اصول و باورهایش را نیز برگرفته از علوم باستانی می‌داند؛ از این‌‏روی اکنکار را روش باستانی سفر روح تعریف کرده است. نتیجه این‏‌که اگر آموزه‌های ادیانی که پس از اکنکار به‌‏وجود آمده‌اند متعلّق به دوران طفولیت بشر باشند، پس اکنکار باید به دوران نطفه بودن بشر تعلّق داشته باشد!
چهارم: زمینی ‏بودن
در نظر پال ‏توئیچل، ادیان و مذاهب یا زمینی هستند و یا کارکردی زمینی دارند. وی هر چند اعتراف می‌کند که سخن ادیان، آرام ‏بخش پس از مرگ است، معتقد است آن‏‌ها از آموزش‌هایی که مخصوص جهان‌‏های پایین است بهره می‌برند. وی می‌نویسد: «دین، سخن از آرامش پس از مرگ آدمی می‌گوید؛ اما این فقط آموزش‌های جهان پایین است. این سخن حقیقت ندارد اما تنها وعده‏ای برای خشنود نگاه داشتن آدمی است.»[5] وی بر این باور است که درنهایت، ادیان ناچارند به نظامی اجتماعی _ اقتصادی تبدیل شوند و مهار اذهان و اجسام آدمیان را به‏‌دست گیرند. هم‌‏چنین بیش‏تر ادیان ریشه در مبانی اقتصادی دوران خود دارند. به نظر اکنکار نظام‌های اجتماعی که تا به‏‌حال در جوامع بشری استقرار یافته­‌اند، مذهب را برای پیروان خود فراهم نموده‌­اند.[6] اگر شخص منصفی دربارۀ اکنکار به اندازۀ کافی مطالعه کرده باشد و ناسزاگویی‌های این فرقه را در مورد دیگر ادیان و مذاهب بدون ذکر نام ادیان مطالعه کند، اوّلین مصداقی که در ذهنش پیدا می‌‏شود اکنکار است. اکنکار که پایه و اساس خود را آرامش بخشی قرار داده است و با تمام وجود درصدد تسخیر قلوب می‌باشد، دیگر ادیان را به این صفات توصیف می‌کند.
پنجم: عدم کارایی معنوی
فرقۀ اکنکار مدعی است بدون اکنکار هیچ‌‏یک از راه‌‏ها برای رسیدن به خدا کافی نیستند. انسان برای رسیدن به خدا اگر به دیگر ادیان معتقد است باید یا خود را از آن‏‌ها بپیراید و یا در کنار آن به اکنکار بپردازد تا بتواند واصل خدا شود. در غیر این صورت، تمام افرادی که ادّعا دارند خدا را تجربه کرده‌اند وصل نایافته‏‌اند: «وصل نایافتگان کسانی هستند که رهایی را به واسطه وصل از طریق ماهانتا دریافت نکرده­‌اند. غسل تعمید و آیین‌های مشابه، شرط کافی برای رستگاری نیستند. پیوستن به هیچ یک از ادیان، فرقه­‌های اسرار و آیینی هم تضمین کنندۀ آزادی معنوی نیست. فقط استادِ حقِّ در قید حیات از این توانایی برخوردار است که روح‌ها را وصل دهد و به نواحی نور برساند.»[7]
ششم: مادّی‌‏گرایی ادیان
در نظر اکنکار همۀ ادیان دارای نقطۀ آغاز و پایانند. ادعا بر این است که با بررسی تاریخ نژاد بشر درمی‌یابیم که ادیان بسیاری در طبقۀ فیزیکی وجود داشته‌اند که فقط معدودی از آن‏‌ها بیش از هزار سال دوام آورده‏‌اند. کتاب مقدس ادعایی با بیان مطلب فوق نتیجه می‌گیرد: «بنابراین همۀ ادیان دنیا طبیعتی مادّی‌‏گرا دارند و قدرت و خدایی را که نیایش می‌کنند، ناشایسته است. دینی که عوامل اصلی آموزش‌های اک، یعنی استادِ حقِّ در قید حیات، و یا جریان صوتی و نور را به منزلۀ زیربنای خود حفظ نکند، از بقای چندانی برخوردار نیست. ادیانی که این عناصر را در آموزش‌های خود داشته باشند، بسیار اندکند.»[8]
با مقایسۀ اکنکار و اسلام در عوامل معنوی که آداب فردی هستند و عوامل اخلاقی که آدابی فردی-اجتماعی هستند، به‌‏راحتی می‏‌توان دریافت که کدام‏‌یک از این دو به مادّی‌‏گرایی نزدیک‌‏ترند. آیینی که حتی کتاب مقدس ادعایی‌اش را برای جذب پول و زنده نگه داشتن آیینش می‌نگارد و حتی از پیروانش حقِّ عضویت دریافت می‌کند و نیز برای مشاوره‏‌هایش از دیگران دلار می‌گیرد، دیگران را به مادّی‏‌گرایی متهم کرده است![9]

پی‌نوشت:

[1]. شریعت ‏کی ‏سوگماد، توئیچل، بی‌تا، دوجلد، ترجمه  هوشنگ اهرپور، بی‏جا، ج1، ص 274-275.
[2]. اکنکار کلید جهان‏های اسرار، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور،چ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 172.
[3]. همان، ص 46.
[4]. دندان ببر، ترجمه هوشنگ اهرپور،چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین،1381، ص 257.
[5]. شریعت‏ کی ‏سوگماد، توئیچل، بی‌تا، دوجلد، ترجمه  هوشنگ اهرپور، بی‏جا، ج1، ص 162.
[6]. همان، ص 255.
[7]. همان، ص 106.
[8]. همان، ص 160.
[9]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 234.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.