ویژگیهای ادیان از منظر اکنکار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مهمترین هجمههایی که از طرف اکنکار به ادیان دیگر وارد میشود عبارتند از:
یکم: اصولی بودن ادیان
اکنکار ادیان و مذاهب را با نام «ادیان اصولی» معرفی میکند. در عرف غرب اصطلاح «اصولی» و «اصولگرا بودن» به افکار و اندیشههایی اطلاق میشود که در آنها دُگماندیشی و دوری از تفکر روز، موج میزند. جزماندیشی، تحجّرگرایی و بیاحترامی به افکار دیگران از دیگر ویژگیهای افکار و ادیان اصولی شمرده میشود. حقیقت اینکه اصولی و اصولگرا بودن ناسزا و ناروایی است که به برخی از افکار و اندیشهها نسبت داده میشود. کتاب مقدس ادعایی اکنکار ضمن اینکه دیگر ادیان را اصولی میخواند، تعریفی از اصولی بودن ارائه میدهد. در این کتاب میخوانیم: «مشکلی که در میان مذاهب اصولی وجود دارد، فقدان درک متقابل است که موجب انهدام ارتباط آنان با اک میشود. موضوع این نیست که مریدان ادیان اصولی فرصت این ارتباط را ندارند، بلکه بیشتر آنان حاضر به گذشت کردن در برابر اک نیستند. بیشتر پیروان ادیان اصولی فقط به مذهب سنّتی خود معتقدند. هریک نیز چنین میپندارند که اعتقاد راسخ به اصول مذهبیشان پاسخ تمام پرسشهایشان را در مورد زندگی و مشکلات مربوط در اختیارشان میگذارد.[1] اما با نگاهی به ادیان الهی بهخوبی درمییابیم اینکه این ادیان اصولی نام گرفتهاند، نه به دلیل به روز نبودن و فقدان درک متقابل از زمانۀ خود، بلکه به دلیل اینکه اصول زندگیِ انسانی و آموزههای راستین زندگی بشری را به ارمغان آوردهاند. گسترش بسیار چشمگیر این ادیان در بدو نزولشان از طرف خداوند، نشانۀ این است که سخنان جدید و دلنشینی برای بشریّت داشتهاند. درحال حاضر نیز دلیل گسترش شِگَرف دین اسلام، در قلب کشورهای اروپایی و دیگر مناطق، نشاندهنده این واقعیت است که، همچنان سرزنده و پویا به تسخیر قلوب و هدایت بشر ادامه میدهد. اما همانگونه که از سخنان کتاب مقدسِ ادعایی پیداست، ناراحتی نویسندۀ آن یعنی پال توئیچل از این است که گرایش پیروان راستین این ادیان به اکنکار در حدّ صفر است؛ بنابراین وی را به پرخاشگری و اتهامپراکنی واداشته است. وی هرگز متوجه نمیشود که بسیاری از آموزههای مختلط او برگرفته از فرقههای منسوخ هندی است و پیروان دین زندهای چون اسلام، هرگز نیازی برای پیوستن به این آیین التقاطی متناقض ندارند.
دوم: ذهنی بودن
از دیگر نقدهایی که اکنکار به ادیان آسمانی و غیرآسمانی دارد «ذهنی بودن» معارف این ادیان است. اکنکار میگوید: «تمام عادات اجتماعی، مذاهب، سیاستها و اصول دینی براساس عادات ذهنیای هستند که در شیارهایی قرار داده شده و از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشوند. این عادات ذهنی، خشک و تغییرناپذیر هستند و اغلب باعث ایجاد جنگهایی میشوند که در آن میلیونها نفر به قتل میرسند. عادات ذهنی معمولاً ارباب نوع بشر میشود. میتوان گفت که تمام نژاد بشر بردۀ عادات ذهنی است.»[2] هرچند تمام واقعیتهای عالم در نظر اکنکار ذهنی هستند، اکیستها با چشم بستن بر ایرادهای خود، باورهای دیگر ادیان را ذهنی میدانند. شاید برخی از ادیان خودساختۀ بشر مصداق گفتۀ اکنکار باشد، اما با کاوشی کوتاه در ادیان آسمانی، بیاساس بودن این ادعا به اثبات میرسد. بهرغم اینکه بزرگان این آیین در سخنان خود احترام به باورهای دیگران را از اصول مسلّم اخلاقی میدانند، به ادیان و باورهایی که تمام بشریّت در طول تاریخ با آن عجین بوده، بیاحترامیهای فراوانی میکنند. پال توئیچل در کتاب مشهورش بنیان تمام ادیان و سازمانهای مذهبی را شعور کیهانی میداند. وی در برخی از نوشتههای خود شعور کیهانی را به ذهنگرایی تعبیر کرده است. باری، آگاهی کیهانی اساس و بنیان تمام سازمانهای مذهبی حاکم بر جهان است که خود به تنهایی منجر به متمدن شدن وجدان عمومی نژادها گردیده و اکنون بهعنوان اقلیتهای مختلف در تاریخ زندگی بشر سکنا یافتهاند.[3]
سوم: عقب ماندگی
گفته میشود کلیساها، مذاهب صوری و رسمی، فرقهها و همۀ گروههایی که خود را مکتبهای اسرار معرفی میکنند، به دورههای قبل از تکامل و بلوغ فکری بشر تعلق دارند. اکنکار این ادیان را متعلق به دوران طفولیت نژاد بشر بر روی زمین میداند.[4] البته تاکنون روشن شده است که اکنکار خود را قدیمیتر از همۀ ادیان معرّفی میکند و بسیاری از اصول و باورهایش را نیز برگرفته از علوم باستانی میداند؛ از اینروی اکنکار را روش باستانی سفر روح تعریف کرده است. نتیجه اینکه اگر آموزههای ادیانی که پس از اکنکار بهوجود آمدهاند متعلّق به دوران طفولیت بشر باشند، پس اکنکار باید به دوران نطفه بودن بشر تعلّق داشته باشد!
چهارم: زمینی بودن
در نظر پال توئیچل، ادیان و مذاهب یا زمینی هستند و یا کارکردی زمینی دارند. وی هر چند اعتراف میکند که سخن ادیان، آرام بخش پس از مرگ است، معتقد است آنها از آموزشهایی که مخصوص جهانهای پایین است بهره میبرند. وی مینویسد: «دین، سخن از آرامش پس از مرگ آدمی میگوید؛ اما این فقط آموزشهای جهان پایین است. این سخن حقیقت ندارد اما تنها وعدهای برای خشنود نگاه داشتن آدمی است.»[5] وی بر این باور است که درنهایت، ادیان ناچارند به نظامی اجتماعی _ اقتصادی تبدیل شوند و مهار اذهان و اجسام آدمیان را بهدست گیرند. همچنین بیشتر ادیان ریشه در مبانی اقتصادی دوران خود دارند. به نظر اکنکار نظامهای اجتماعی که تا بهحال در جوامع بشری استقرار یافتهاند، مذهب را برای پیروان خود فراهم نمودهاند.[6] اگر شخص منصفی دربارۀ اکنکار به اندازۀ کافی مطالعه کرده باشد و ناسزاگوییهای این فرقه را در مورد دیگر ادیان و مذاهب بدون ذکر نام ادیان مطالعه کند، اوّلین مصداقی که در ذهنش پیدا میشود اکنکار است. اکنکار که پایه و اساس خود را آرامش بخشی قرار داده است و با تمام وجود درصدد تسخیر قلوب میباشد، دیگر ادیان را به این صفات توصیف میکند.
پنجم: عدم کارایی معنوی
فرقۀ اکنکار مدعی است بدون اکنکار هیچیک از راهها برای رسیدن به خدا کافی نیستند. انسان برای رسیدن به خدا اگر به دیگر ادیان معتقد است باید یا خود را از آنها بپیراید و یا در کنار آن به اکنکار بپردازد تا بتواند واصل خدا شود. در غیر این صورت، تمام افرادی که ادّعا دارند خدا را تجربه کردهاند وصل نایافتهاند: «وصل نایافتگان کسانی هستند که رهایی را به واسطه وصل از طریق ماهانتا دریافت نکردهاند. غسل تعمید و آیینهای مشابه، شرط کافی برای رستگاری نیستند. پیوستن به هیچ یک از ادیان، فرقههای اسرار و آیینی هم تضمین کنندۀ آزادی معنوی نیست. فقط استادِ حقِّ در قید حیات از این توانایی برخوردار است که روحها را وصل دهد و به نواحی نور برساند.»[7]
ششم: مادّیگرایی ادیان
در نظر اکنکار همۀ ادیان دارای نقطۀ آغاز و پایانند. ادعا بر این است که با بررسی تاریخ نژاد بشر درمییابیم که ادیان بسیاری در طبقۀ فیزیکی وجود داشتهاند که فقط معدودی از آنها بیش از هزار سال دوام آوردهاند. کتاب مقدس ادعایی با بیان مطلب فوق نتیجه میگیرد: «بنابراین همۀ ادیان دنیا طبیعتی مادّیگرا دارند و قدرت و خدایی را که نیایش میکنند، ناشایسته است. دینی که عوامل اصلی آموزشهای اک، یعنی استادِ حقِّ در قید حیات، و یا جریان صوتی و نور را به منزلۀ زیربنای خود حفظ نکند، از بقای چندانی برخوردار نیست. ادیانی که این عناصر را در آموزشهای خود داشته باشند، بسیار اندکند.»[8]
با مقایسۀ اکنکار و اسلام در عوامل معنوی که آداب فردی هستند و عوامل اخلاقی که آدابی فردی-اجتماعی هستند، بهراحتی میتوان دریافت که کدامیک از این دو به مادّیگرایی نزدیکترند. آیینی که حتی کتاب مقدس ادعاییاش را برای جذب پول و زنده نگه داشتن آیینش مینگارد و حتی از پیروانش حقِّ عضویت دریافت میکند و نیز برای مشاورههایش از دیگران دلار میگیرد، دیگران را به مادّیگرایی متهم کرده است![9]
پینوشت:
[1]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، بیتا، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، ج1، ص 274-275.
[2]. اکنکار کلید جهانهای اسرار، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور،چ دوم، تهران، نگارستان کتاب، 1382، ص 172.
[3]. همان، ص 46.
[4]. دندان ببر، ترجمه هوشنگ اهرپور،چ پنجم، تهران، نگارستان کتاب و زرین،1381، ص 257.
[5]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، بیتا، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، ج1، ص 162.
[6]. همان، ص 255.
[7]. همان، ص 106.
[8]. همان، ص 160.
[9]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 234.
افزودن نظر جدید