طریقۀ تبلیغ اکنکار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکیاز ادعاهایی که پیامبران اکنکار بسیار بدان تمسک میکنند، تبلیغی نبودن اکنکار است. ایشان بسیار علاقهمندند که گسترش این طریقت را به فطرت انسانها نسبت دهند. اک نیرویی درونی است که در همه وجود دارد و به خودی خود به غلیان درمیآید و نمود پیدا میکند. وانگهی تبلیغ و ترویج آیین و ادیان به منزله دخالت در آگاهی دیگران است که در نظر اکنکار یکی از زشتترین کارهای انسانی است. استاد و چلاها نیز فقط با کسانی رابطه برقرار میکنند که خود به سوی آنها بیایند و آگاهیشان را در اختیار استاد قرار دهند. این سخنی است که تمام اکیستها آن را بر زبان میرانند. شریعت کی سوگماد دراینباره میگوید: «وی [ماهانتا] هرگز از کسی نمیخواهد از طریق او پیروی کند بلکه اصرار دارد هر کسی پیرو رفتار و گفتار خودش باشد.»[1] امّا واقعیت چیز دیگری است. ایشان با چاپ و انتشار کتابها و دیسکورسهای خود و تبلیغات اینترنتی فراوانی که دارند عملاً به تبلیغ اکنکار روی میآورند و در این زمینه به هر حیلهای دست میزنند.
دیگر اینکه منشورات این آیین تبلیغات فراوانی برای تشویق پیروان خود دارد. کتاب مقدّس ادّعایی در لزوم تبلیغ مذهبی مهدیسها میگوید: «مهدیس باید در تمام اوقات، پیام اک را ترویج کند و به جهانیان نشان دهد که الگوی خلوص و شعف است. او باید ثابت کند هر رهروی در کالبد انسانی، نیازمند استادی در کالبد انسانی است. این قانونِ تغییرناپذیرِ سوگماد است.»[2]
ترویج پیام اک در این بند از شریعت، قانون تغییرناپذیر سوگماد شمرده شده است درحالی که پال توئیچل در کتابنامههای طریق نور، تبلیغ علنی استاد را ممنوع اعلام میکند.[3] البته پال در همین کتاب نیز دچار پراکندهگویی شده است. وی چلا را بعد از دریافت عشق ماهانتا، «مبلّغ اک» معرفی کرده است.[4] اکنکار هنگامیکه درصدد تبیین مواضع والای خویش است ادّعا میکند نیازی به تبلیغ ندارد؛ ولی وقتی درصدد تحریک پیروان است تا بر تعدادشان بیفزاید، تبلیغ را وظیفۀ اکیستها میداند. تمام آن تناقضها نشان میدهد شیوۀ فکری ثابتی بر اکنکار حاکم نیست بلکه با هر بادی شاخۀ اکنکار جهتی متفاوت و متناقض به خود میگیرد.
ترفندهای یارگیری: با اینکه اکنکار برای گسترش خود و جذب دیگران از ترفندهای ویژهای بهره برده است. این موضوع را انکار میکند؛ البتّه اکنکار در استفاده از این ترفندها با ظرافت و دقت خاصی عمل میکند.
یکم: الفاظ و اصطلاحات جدید: اکنکار با این که تمام آموزههایش را از ادیان و آیینهای دیگر به عاریت گرفته است، برای اغلب مناسک، اعمال و عقاید خود، واژههای جدیدی را بنیان نهاده است. پال با اذعان به این امر مدّعی است آنچه او آورده، از آنچه در گذشته بوده متفاوت است. البته وی در اصطلاحسازیهای خود هرگز موفق نبوده است. چون هنگامیکه وارد اصل مباحث میشود، علاوه بر تناقضگوییهای فراوانی که دارد به وضوح گرتهبرداریهای وی از آیینهای دیگر نمایان میشود؛ مثلاً به جای کلمۀ «اُوراد» واژۀ «ذیکار»( Zikar) را پیشنهاد میدهد که به زعم وی واژۀ جدیدی است. بیشک این واژه برای غیرفارسیزبانان جدید خواهد بود، همانگونه که همۀ واژههای غیرفارسی برای فارسیزبانان جدید است. تمام تلاش پال توئیچل در هماوردِ واژهپردازی به این دلیل است که میخواهد از اتهام اثبات شدهای که در جوانیاش بدان متهم بود بگریزد؛ وی میخواهد به عالمیان بقبولاند که این فرقه، آیین جدیدی است و هیچ نوع گرتهبرداری یا کپیبراری از دیگر آیینها نیست. با نگاهی به تمام آموزههای اکنکار درمییابیم که پال توئیچل بهرغم اینگونه تلاشها بازهم نتوانسته اتّهام رونویسی کردن را از خود بزداید؛ چون در محتوای مطالبش سخن تازه برای گفتن نداشته است.
دوم: خرافههای مقبول: اکنکار پایۀ خود را بر بنیانهایی نهاده است که میتوان آنها را خرافههای مقبول نام نهاد. مباحثی چون تناسخ، کارما، آدمهای فضایی، نیروهای کَل نیرانجان و... از این دست عقاید هستند. در واقع اکنکار توانست با سوار شدن بر توسن خرافاتِ مردم، جایگاهی برای خود در بین اینگونه افراد باز کند.
سوم: مقدّسات ادیان دیگر: اکنکار با سرقت ادبی و اعتقادی توانست بدون مقاومت در ذهن و عقیده متدیّنین برخی از ادیان رسوخ کند. مخالفت نداشتن با ادیان دیگر، نشأت گرفتن همۀ ادیان از اک، حقّانیت نسبی تمامی ادیان و... شعارهایی بود که تعصّب دینی متدیّنها را نشانه میگرفت. تعصّب عقلانی دینی که چون سدّی در برابر هجمههای شعاری و عاطفی دیگران عمل میکند، با این ترفند اکنکار، تضعیف میشد. با بررسی تمام متون اکنکار، شعاری بودن این ادّعا نیز روشن میشود. اکنکار با نفی شریعت و ایجاد تردید در اصول مسلّم و قابل اثبات ادیان دیگر بر شانۀ تجربه سوار میشود و آنها را بدون هیچ دلیلی نفی میکند. اینان مباحثی را حجّت میدانند که انسان در عوالم خیال و تصوّر خود آنها را تجربه میکند، نه اینکه با عقل و تحلیل که محصول ذهن و از نیروهای کل نیرانجان و شیطان است اثبات شده باشند. جالب اینکه این تجربهها بدون استثنا اثباتناپذیرند و اکنکار در پاسخ به کسانی که به دنبال دلیل هستند اینگونه پاسخ میدهد که این امور با ادّله اثبات نمیشوند؛ هرکس به دنبال اثبات این امور است باید به اکنکار ایمان آورد تا پس از سالیانی مطالعه و ذهنشوییها خود بتواند در عالم تجربه [بخوانید خیال و تصوّر] به اثبات آن بپردازد.
چهارم: شخصیتهای مقبول: اکنکار با رصد کردن تاریخ تمام ملل و نحل، افراد مقدّس و مقبول آنها را جمعآوری کرده است. در کتابهای این فرقه اسامی بزرگان و اندیشمندان ملل و نحل مختلفی ذکر شده است که اکنکار آنها را استادان خود معرّفی کرده است. اکنکار در مسیحیت، شخصیتی نسبتاً مثبت از حضرت عیسی (علیهالسلام) ارائه میدهد. همچنین «قدّیس پولوس» را در جایگاه خاصی قرار میدهد. شخصیتی نیز که از نبی مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) ارائه میشود شخصیّت نسبتاً مثبتی است. از دیگر شخصیتهای اسلامی که اکنکار از آنها سود جسته میتوان به مولوی، شمس تبریزی، فردوسی و حافظ اشاره کرد.
دربارۀ پیامبران ادیان و مذاهب، اکنکار سعی دارد با محترم شمردن آنها تعصّبات دینی پیروانشان را تحریک نکند؛ اما هنگامیکه از پیامبران به صورت کلی و بدون ذکر نام سخن به میان میآورد، آنها را پیروان هوای نفس و یا شیاطین میانگارد. همچنین اکنکار تمام دانشمندانی را که به نحوی به بشریّت خدمت کردهاند، استادان خود میشمارد تا اینگونه جایگاه ویژۀ دیگری برای خود ترسیم کند. ارسطو، سقراط، نیوتن، فیثاغورث، انیشتین و... از جمله افرادی هستند که با اکتشافات خود دنیا را مرهون خویش ساختهاند. اکنکار با آوردن اسامی ایشان در کنار استادان خود توانسته است دیدگاه مخاطبان را دربارۀ خود تلطیف کند و همچنین خلأ مشروعیت و مقبولیتی را که استادان گمنام و ادعایی اکنکار دارند پرکند.
پنجم: ادعاهای جذاب و خیالانگیز: همانگونه که با نگاهی گذرا به کتابهای اکنکار روشن میشود، اکثر آموزههای اکنکار مباحثی هستند که نه میتوان آنها را اثبات و نه بهراحتی رد کرد. مباحثی که اکنکار ارائه میدهد بهظاهر معنوی و ماورایی هستند و بسیاری از جذابیّتها را در خود دارند. ادعای اینکه شما در جسمهای مختلف زیستهاید و در آینده نیز به احتمال زیاد در بدنها و کالبدهای دیگری به زیستن خود ادامه خواهید داد، ادعاهایی هستند که برای اغلب افراد بشر شیرین و جذّابند. نیز اینکه ما میتوانیم با رؤیا و استفاده از قدرت تخیّل، روح شما را از بدن جدا کنیم و به نقاط مختلف ببریم، بسیاری را اغفال میکند. اینها انواعی از تله پاتی هستند که فقط در عالم خیال رخ میدهد. همانگونه که در آموزشهای اکنکار نیز اشاره شده است تمام روشهای این آیین خیالپردازانه است.[5]
پینوشت:
[1]. اکویدیا دانش باستانی پیامبری، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، ص 166.
[2]. شریعت کی سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بیجا، ج2، ص 85.
[3]. نامههای طریق نور، توئیچل، ترجمه مینو ارژنگ، تهران ، ثالث گلسار، 1380، ص 151.
[4]. همان، ص 236و237.
[5]. سودای دینداری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 327.
افزودن نظر جدید