طریقۀ تبلیغ اکنکار

  • 1394/04/27 - 16:45
یکی‌از ادعاهایی که پیامبران اکنکار بسیار بدان تمسک می‌کنند، تبلیغی نبودن اکنکار است. ایشان بسیار علاقه‌مندند که گسترش این طریقت را به فطرت انسان‌‏ها نسبت دهند. اک نیرویی درونی است که در همه وجود دارد و به خودی خود به غلیان درمی‌‏آید و نمود پیدا می‌کند. وانگهی تبلیغ و ترویج آیین و ادیان به منزله دخالت در آگاهی دیگران است که در نظر اکنکار یکی از زشت‏‌ترین...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی‌از ادعاهایی که پیامبران اکنکار بسیار بدان تمسک می‌کنند، تبلیغی نبودن اکنکار است. ایشان بسیار علاقه‌مندند که گسترش این طریقت را به فطرت انسان‌‏ها نسبت دهند. اک نیرویی درونی است که در همه وجود دارد و به خودی خود به غلیان درمی‌‏آید و نمود پیدا می‌کند. وانگهی تبلیغ و ترویج آیین و ادیان به منزله دخالت در آگاهی دیگران است که در نظر اکنکار یکی از زشت‏‌ترین کارهای انسانی است. استاد و چلاها نیز فقط با کسانی رابطه برقرار می‌کنند که خود به سوی آن‏‌ها بیایند و آگاهی‏‌شان را در اختیار استاد قرار دهند. این سخنی است که تمام اکیست‏‌ها آن را بر زبان می‌رانند. شریعت کی سوگماد دراین‌‏باره می‌گوید: «وی [ماهانتا] هرگز از کسی نمی‌خواهد از طریق او پیروی کند بلکه اصرار دارد هر کسی پیرو رفتار و گفتار خودش باشد.»[1] امّا واقعیت چیز دیگری است. ایشان با چاپ و انتشار کتاب‌‏ها و دیسکورس‌‏های خود و تبلیغات اینترنتی فراوانی که دارند عملاً به تبلیغ اکنکار روی می‌‏آورند و در این زمینه به هر حیله‌ای دست می‏‌زنند.
دیگر این‌که منشورات این آیین تبلیغات فراوانی برای تشویق پیروان خود دارد. کتاب مقدّس ادّعایی در لزوم تبلیغ مذهبی مهدیس‌‏ها می‌گوید: «مهدیس باید در تمام اوقات، پیام اک را ترویج کند و به جهانیان نشان دهد که الگوی خلوص و شعف است. او باید ثابت کند هر رهروی در کالبد انسانی، نیازمند استادی در کالبد انسانی است. این قانونِ تغییرناپذیرِ سوگماد است.»[2]
ترویج پیام اک در این بند از شریعت، قانون تغییرناپذیر سوگماد شمرده شده است درحالی که پال‏ توئیچل در کتاب‌نامه‌های طریق نور، تبلیغ علنی استاد را ممنوع اعلام می‌کند.[3] البته پال در همین کتاب نیز دچار پراکنده‏‌گویی شده است. وی چلا را بعد از دریافت عشق ماهانتا، «مبلّغ اک» معرفی کرده است.[4] اکنکار هنگامی‏‌که درصدد تبیین مواضع والای خویش است ادّعا می‌کند نیازی به تبلیغ ندارد؛ ولی وقتی درصدد تحریک پیروان است تا بر تعدادشان بیفزاید، تبلیغ را وظیفۀ اکیست‏‌ها می‌داند. تمام آن تناقض‌ها نشان می‏‌دهد شیوۀ فکری ثابتی بر اکنکار حاکم نیست بلکه با هر بادی شاخۀ اکنکار جهتی متفاوت و متناقض به خود می‌گیرد.
ترفند‌های یارگیری: با این‏‌که اکنکار برای گسترش خود و جذب دیگران از ترفندهای ویژه‌ای بهره برده است. این موضوع را انکار می‌‏کند؛ البتّه اکنکار در استفاده از این ترفندها با ظرافت و دقت خاصی عمل می‌کند.
یکم: الفاظ و اصطلاحات جدید: اکنکار با این که تمام آموزه‌‏هایش را از ادیان و آیین‌های دیگر به عاریت گرفته است، برای اغلب مناسک، اعمال و عقاید خود، واژه‌های جدیدی را بنیان نهاده است. پال با اذعان به این امر مدّعی است آن‏‌چه او آورده، از آن‏‌چه در گذشته بوده متفاوت است. البته وی در اصطلاح­‌سازی‌های خود هرگز موفق نبوده است. چون هنگامی‌‏که وارد اصل مباحث می‌شود، علاوه بر تناقض‌گویی‌های فراوانی که دارد به وضوح گرته‌­برداری‌های وی از آیین‌های دیگر نمایان می‌شود؛ مثلاً به جای‌ کلمۀ «اُوراد» واژۀ «ذیکار»( Zikar) را پیشنهاد می‌دهد که به زعم وی واژۀ جدیدی است. بی‌‏شک این واژه برای غیرفارسی‌‏زبانان جدید خواهد بود، همان‏‌گونه که همۀ واژه‌های غیرفارسی برای فارسی‌‏زبانان جدید است. تمام تلاش پال‏ توئیچل در هم‌اوردِ واژه‏‌پردازی به این دلیل است که می‌خواهد از اتهام اثبات شده‌ای که در جوانی‌اش بدان متهم بود بگریزد؛ وی می‌‏خواهد به عالمیان بقبولاند که این فرقه، آیین جدیدی است و هیچ نوع گرته‏‌برداری یا کپی‌‏براری از دیگر آیین‌ها نیست. با نگاهی به تمام آموزه‌های اکنکار درمی‌‏یابیم که پال‏ توئیچل به‏‌رغم این‏‌گونه تلاش‌ها بازهم نتوانسته اتّهام رونویسی کردن را از خود بزداید؛ چون در محتوای مطالبش سخن تازه برای گفتن نداشته است.
دوم: خرافه‌های مقبول: اکنکار پایۀ خود را بر بنیان‌‏هایی نهاده است که می‏‌توان آن‌‏ها را خرافه‌های مقبول نام نهاد. مباحثی چون تناسخ، کارما، آدم‌های فضایی، نیروهای کَل نیرانجان و... از این دست عقاید هستند. در واقع اکنکار توانست با سوار شدن بر توسن خرافاتِ مردم، جایگاهی برای خود در بین این‌‏گونه افراد باز کند.
سوم: مقدّسات ادیان دیگر: اکنکار با سرقت ادبی و اعتقادی توانست بدون مقاومت در ذهن و عقیده متدیّنین برخی از ادیان رسوخ کند. مخالفت نداشتن با ادیان دیگر، نشأت گرفتن همۀ ادیان از اک، حقّانیت نسبی تمامی ادیان و... شعارهایی بود که تعصّب دینی متدیّن‌‏ها را نشانه می‌گرفت. تعصّب عقلانی دینی که چون سدّی در برابر هجمه‌های شعاری و عاطفی دیگران عمل می‌کند، با این ترفند اکنکار، تضعیف می‌شد. با بررسی تمام متون اکنکار، شعاری بودن این ادّعا نیز روشن می‌شود. اکنکار با نفی شریعت و ایجاد تردید در اصول مسلّم و قابل اثبات ادیان دیگر بر شانۀ تجربه سوار می‌‏شود و آن‌‏ها را بدون هیچ دلیلی نفی می‌کند. اینان مباحثی را حجّت می‌دانند که انسان در عوالم خیال و تصوّر خود آن‌‏ها را تجربه می‌‏کند، نه این‌که با عقل و تحلیل که محصول ذهن و از نیروهای کل‏ نیرانجان و شیطان است اثبات شده باشند. جالب این‌‏که این تجربه‌ها بدون استثنا اثبات‌‏ناپذیرند و اکنکار در پاسخ به کسانی که به دنبال دلیل هستند این‏‌گونه پاسخ می‌دهد که این امور با ادّله اثبات نمی‌شوند؛ هرکس به دنبال اثبات این امور است باید به اکنکار ایمان آورد تا پس از سالیانی مطالعه و ذهن‏شویی‌ها خود بتواند در عالم تجربه [بخوانید خیال و تصوّر] به اثبات آن بپردازد.
چهارم: شخصیت‌های مقبول: اکنکار با رصد کردن تاریخ تمام ملل و نحل، افراد مقدّس و مقبول آن‌‏ها را جمع‏‌آوری کرده است. در کتاب‌های این فرقه اسامی بزرگان و اندیشمندان ملل و نحل مختلفی ذکر شده است که اکنکار آن‏‌ها را استادان خود معرّفی کرده است. اکنکار در مسیحیت، شخصیتی نسبتاً مثبت از حضرت عیسی (علیه‌السلام) ارائه می‌دهد. هم‌‏چنین «قدّیس پولوس» را در جایگاه خاصی قرار می‌دهد. شخصیتی نیز که از نبی مکرّم اسلام (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) ارائه می‌شود شخصیّت نسبتاً مثبتی است. از دیگر شخصیت‌های اسلامی که اکنکار از آن‏‌ها سود جسته می‌‏توان به مولوی، شمس تبریزی، فردوسی و حافظ اشاره کرد.
دربارۀ پیامبران ادیان و مذاهب، اکنکار سعی دارد با محترم شمردن آن‏‌ها تعصّبات دینی پیروانشان را تحریک نکند؛ اما هنگامی‌‏که از پیامبران به صورت کلی و بدون ذکر نام سخن به میان می‌آورد، آن‌‏ها را پیروان هوای نفس و یا شیاطین می‌انگارد. هم‏چنین اکنکار تمام ‏دانشمندانی را که به نحوی به بشریّت خدمت کرده‌اند، استادان خود می‌شمارد تا این‏‌گونه جایگاه ویژۀ دیگری برای خود ترسیم کند. ارسطو، سقراط، نیوتن، فیثاغورث، انیشتین و... از جمله افرادی هستند که با اکتشافات خود دنیا را مرهون خویش ساخته‌اند. اکنکار با آوردن اسامی‏ ایشان در کنار استادان خود توانسته است دیدگاه مخاطبان را دربارۀ خود تلطیف کند و هم‏چنین خلأ مشروعیت و مقبولیتی را که استادان گمنام و ادعایی اکنکار دارند پرکند.
پنجم: ادعاهای جذاب و خیال‌‏ا‌نگیز: همان‏‌گونه که با نگاهی گذرا به کتاب‌های اکنکار روشن می‌شود، اکثر آموزه‌های اکنکار مباحثی هستند که نه می‏‌توان آن‌‏ها را اثبات و نه به‏‌راحتی رد کرد. مباحثی که اکنکار ارائه می‌دهد به‏‌ظاهر معنوی و ماورایی هستند و بسیاری از جذابیّت‌ها را در خود دارند. ادعای این‌که شما در جسم‌های مختلف زیسته­‌اید و در آینده نیز به احتمال زیاد در بدن‌ها و کالبدهای دیگری به زیستن خود ادامه خواهید داد، ادعاهایی هستند که برای اغلب افراد بشر شیرین و جذّابند. نیز این‌که ما می‏‌توانیم با رؤیا و استفاده از قدرت تخیّل، روح شما را از بدن جدا کنیم و به نقاط مختلف ببریم، بسیاری را اغفال می‌کند. این‌ها انواعی از تله پاتی هستند که فقط در عالم خیال رخ می‌دهد. همان‏‌گونه که در آموزش‌های اکنکار نیز اشاره شده است تمام روش‌های این آیین خیال‏‌پردازانه است.[5]

پی‌نوشت:

[1]. اک‏ویدیا‏ دانش‏ باستانی‏ پیامبری، توئیچل، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، ص 166.
[2]. شریعت‏ کی‏ سوگماد، توئیچل، دوجلد، ترجمه هوشنگ اهرپور، بی‏جا، ج2، ص 85.
[3]. نامه‏‌های طریق نور، توئیچل، ترجمه مینو ارژنگ، تهران ، ثالث گلسار، 1380، ص 151.
[4]. همان، ص 236و237.
[5]. سودای دین‌داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 327.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.