پیامبر و سرزنش شکمپرستی معاویه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علماء اهلسنت بر این نظر متفقاند[1] که تنها روایت صحیح در فضیلت معاویه این است که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «لا أشبَعَ اللهُ بَطنَه. خدا شکم معاویه را سیر نکند.»
متأسفانه برای توجیه این حدیث صحیح از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «لا أشبَعَ اللهُ بَطنَه» برخی حدیث دیگری را جعل کرده و به پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) نسبت دادهاند که آن روایت موضوعه این است: «خداوندا، اگر من کسی را بی جهت سب و دشنام دهم، یا شلاق بزنم یا او را نفرین کنم و او مستحق آن نباشد، آن را کفاره گناهان او و سبب تقرب به درگاه تو قرار بده».[2]
این حدیث مجعول را با حدیث «أَللهُمَّ لا تشبع بَطنَه» کنار هم گذاشته و از آن یک فضیلت برای معاویه تراشیدهاند. ذهبی (حنبلی یا شافعی) حدیث مجعول اول را نقل کرده؛ میفرماید: «این حدیث هم تأویل و توجیه رکیکی دارد».[3]
جالب اینکه ابن ماجه از عایشه حدیثی را نقل میکند که میگوید: «رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلم) هرگز کسی را دشنام نمیداد».[4] اما نکته مهم اینکه؛ علماء اهلسنت با صراحت تمام وجود حتی یک حدیث صحیح را در فضیلت معاویه انکار میکنند و میگویند حتی یک حدیث صحیح در فضیلت معاویه، به ما نرسیده است. امام نسایی در مسجد دمشق، هنگامیکه هواداران معاویه از او حدیثی درباره معاویه خواستند فرمود: «فضیلتی برای او سراغ ندارم مگر این حدیث که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «لا أَشبَعَ اللهُ بَطنَه»؛ خدا شکم او را سیر نکند. هواداران معاویه پس از شنیدن این حدیث، امام نسایی را شکنجه نمودند و کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند، بر اثر این شکنجه امام نسایی درگذشت.[5] به گفته امام ذهبی (حنبلی یا شافعی) او هرگز سیر نمیشد و جزء پرخواران دنیا به شمار میرفت.[6] به گفته امام ابن کثیر دمشقی (حنبلی یا شافعی) او روزی هفت وعده غذا میل میکرد و در هر وعده ظرفهای بزرگ پر از غذا و گوشت را میآوردند، او آنها را میخورد و میگفت: «خسته شدم، اما سیر نشدم».[7]
پینوشت:
[1]. الفوائد المجموعه، شوكاني، دارالكتب العلمية، بيروت: ص407؛ لسان المیزان، ابن حجرعسقلاني، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1390: ج1، ص374 و المنتظم، ابن الجوزي، (ت597 هـ ق)، دارالفكر، بيروت: ج3، ص372.
[2]. البدایه و النهایه، ابن كثير، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، چاپ اول، دارإحياء التراث العربي، بيروت، 1408: ج8، ص128.
[3]. سیر أعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ نهم، 1401: ج3، ص124.
[4]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، دارالفكر، بیروت، لبنان: ج2، ص1177، حدیث3554.
[5]. سیر أعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ نهم، 1401: ج14، ص132 – 129 و وفیات الأعیان، ابن خلكان، دارالثقافة، بیروت: ج1، ص77.
[6]. سیر أعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ نهم، 1401: ج3، ص123.
[7]. البدایه و النهایه، ابن كثير، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، چاپ اول، دارإحياء التراث العربي، بيروت، 1408: ج8، ص128.
افزودن نظر جدید