صوفی یا مستصوف؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ درباره اینکه معنا و مفهوم تصوف چیست، تعاریف زیادی شده است. تا حدی که سهروردی میگوید: «اقوال المشایخ فی ماهیه التصوف تزید علی الف قول و فان الالفاظ و ان اختلف متقاربه المعنی.[1] اقوال و نظرهای مشایخ و بزرگان در معنی تصوف بیشتر از هزار قول است و این اختلاف در الفاظ است نه درمعنا».
محیالدین عربی در پاسخ به اینکه تصوف چیست میگوید: «التخلق به اخلاق الله هو التصوف؛ تصوف متخلق شدن به اخلاق الهی است».[2] جنید بغدادی میگوید: «التصوف ان تکون مع الله بلا علاقه؛[3] تصوف آن است که باخدا باشی، بدون هیچ علاقه و پیوندی». و بسیاری از تعاریف دیگر که بیانگر این است که صوفی بایستی از صفات رذیله دوری کند و صفات حسنه و نیک را کسب کند که این امر هم بهواسطه تزکیه و تهذیب نفس بهدست میآید.
یکی از تعاریفی که بهطور واضح تصوف را بیان میکند و پرده از حقیقت تصوف بر میدارد و فرق بین تصوفی که بر مبنای تزکیه و تهذیب باشد و تصوفی که بر مبنای دروغ و دغل باشد و باعث انحراف بشود، تعریف علی بن عثمان هجویر است که میگوید: «صوفی آن بود که از خود فانی بود و بهحق باقی از قبضه طبایع رسته و به حقیقت حقایق پیوسته است و متصوّف آنک به مجاهدت، این درجه را میطلبد و اندر طلب، خود را بر معاملت ایشان درست همی کند و مستصوف آن است که از برای منال و جاه و حظ دنیا خود را مانند ایشان کرده است و از این هر دو از هیچ معنی خبر ندارد تا حدی که گفتهاند: «المستصوف عند الصوفیه کالذُباب و عند غیرهم کالذِئاب» مستصوف در نگاه صوفی از جهت حقارت و بی ارزشی، چون مگس بود و در نزد دیگران، چون گرگ پر فساد، که همه همتش دریدن و لختی مردار خوردن باشد».[4] بنابراین صوفی کسی است که دارای صفات و کمالات عالیه باشد و برای رسیدن به این امر سعی و تلاش فراوانی کرده باشد و مستصوف کسی است که دنیا محور است.
با بررسی تاریخ تصوف متوجه این نکته میشوید که هیچیک از تعاریف صوفیه منطبق بر فرقههایی که موجود هستند، نمیشود، فرقههایی که دست به بدعت مختلف زدهاند و از جمله بدعتهای ايشان "خانقاه" است تا بتوانند سنگری در برابر مسجد بنا کرده تا بهواسطه تجمع در آن عقایدشان را نشر بدهند و یا انحرافات فقهی مانند اینکه برای قطب جایگاهی را متصور هستند که میتواند در شرع تصرف کند و یا با پرداختن عشریه از خمس و زکات معاف هستند و یا با ابداع اعمال و مناسکی –مانند غسل اسلام یا مراسم تشرف، رقص، سماع- غیر مشروع باعث گمراهی و انحراف بشوند و یا انحرافات اعتقادی که قائل -نظیر حلول یا اباحه گری- بتوانند ریشۀ اعتقادی مریدانشان را تضعیف و تحت تسلط خود دربیاورند. سید حیدر آملی -از صوفیان شیعه- درباره اینکه فرق بین صوفی و مستصوف را بیان کند، میگوید: «گروههایی که با صوفیه در اسم شریکند و مردم به خاطر عملکرد آنها بر صوفیه عیب میگیرند، فرقههایی چون اباحیّه، حلولیّه، اتحادیّه و معطِّله هستند.[5] در حالی که این فرقهها صوفی نیستند.
بنابراین فرقههایی که به نام صوفیه در جامعه وجود دارند مستصوف – یعنی کسانی که در ظاهر مثل صوفیان عمل میکند ولی در واقع از عقاید و اعمال آنها به دور است- هستند و تعریفی که از تصوف شده است بر آنها منطبق نمیباشد و در روایات هم به این سیاست دو رویی اشاره شده است. امام علی النقی(علیه السلام) دراینباره میفرماید: «لاتلتقوا الی هولاء الخداعین فانهم خلفاءالشیاطین و مخربوا قواعد الدین یتزهدون لراحه الاجسام و یتهجدون لتصیید الانعام؛[6] به این حیله گران – مستصوفین- اعتنا نکنید زیرا جانشینان شیاطین و خراب کننده قواعد دین میباشند، زهد ایشان برای راحتی بدنهایشان و تهجد و شبزندهداریشان برای صید عوام است». حضرت در این روایت به خوبی اشاره به ماهیت فرقههای موجود در جامعه ی امروزی اشاره میکند که با حیلهگری قصد تخریب عقاید دینی رادارند و هدف آنها اکثراً عوام مردم هستند که نگاه به اعمال -عبادتها و شبزندهداری- افراد میکنند و غافل از عقاید و تفکرات آنها هستند.
پینوشت:
[1]. سهروردی شهاب الدین، عوارف المعارف، ص 24، ترجمه اسماعیل بن عبدالمومن
[2]. عربی محی الدین، فتوحات مکیه، ج 2، ص 125
[3]. محمود بن علی عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکرامه، ص 4، نشر هما
[4]. هجویری علی بن عثمان، کشف المحجوب،ص 40، نشر 1383
[5]. آملی سیدحیدر، جامع الاصرار ومنبع الانوار،ص 48و 615، ترجمه سیدیوسف ابراهیمیان
[6]. مقدس اردبیلی احمدبن محمد، حدیقه الشیعه، ص 602،
افزودن نظر جدید