پیامبر به اقوال خود عمل میکردند...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اعمال و رفتارهایی که پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) صحابه را به رعایت آن سفارش مینمودند، این بود که به ظاهر خود در منظر دیگران توجه نمایند و رعایت نکات شرعی را بنمایند. مثلاً در کوچه که محل عبور مردم است، باید از لاابالیگری و بیبندوباری جلوگیری گردد؛ از احادیث نهی شده پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم)، که در روایات صحیح در چند کتاب حدیثی اهل سنت آمده، تذکر ایشان به معمر و جرهد میباشد.
پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به معمر در بازار چنین تذکر میدهند: «محمد بن عبدالله بن جحش قال: كنت مع النبي (صلى الله عليه و آله) فمر على معمر وهو جالس عند داره في السوق و فخذاه مكشوفتان. فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله): غط فخذك، يا معمر! فان الفخذ عورة.[1] محمد بن عبدالله بن جحش میگوید: معمر در نزدیک منزلش در بازار و در حالی که رانش مکشوف بود، نشسته بود. همراه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از کنار معمر عبور کردیم. هنگامی که چشمان پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به ران معمر افتاد، خطاب به معمر فرمودند: ای معمر! رانت را بپوشان. مگر نمیدانی ران مرد عورت محسوب میشود.»
و همچنین تذکری که جرهد نقل میکند که پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به من داد، این است: «زرعة بن عبدالرحمن بن جرهد عن جده جرهد، قال: مر رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و على بردة و قد انكشفت فخذي. قال: غط، فان الفخذ عورة.[2] پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) از کنار من عبور میکرد. بر روی من پارچهای بود و کنار رفته و رانم ظاهر شد. پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بپوشان. مگر نمیدانی ران مرد عورت محسوب میشود.»
بنابراین میتوان فهمید که این عملی که به نظر بینندگان قبیح و زشت میباشد، باعث سقوط راوی از منظر علمای رجال هم میباشد، به حدی که شعبه وقتی این مطلب را به ابوزبیر تذکر میدهد و او به آن اعتنا نمیکند، از این راوی چیزی روایت ننمود. «قال شعبة: أتيت أباالزبير وفخذه مكشوفة، فقلت له: غط فخذك. قال: ما بأس بذلك. فلذلك لم أرو عنه.[3] شعبة بن حجاج میگوید: نزد ابوزبیر رفتم. او پیراهنش را بالا زده و رانش نمایان بود. به او اعتراض کردم و گفتم: رانت را بپوشان. او اعتنایی نکرد و رانش را نپوشاند. من نیز به همین دلیل از او روایت نقل نمیکنم.» اگر نپوشاندن ران، برای راوی حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زشت بوده و باعث سقوط او از صلاحیت روایت احادیث پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میگردد؛ و چنین امری توسط صحابه نباید انجام گیرد، آیا این فعل قبیح را میتوان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، نسبت داد؟ و این مسأله توهین و جسارت به آن حضرت محسوب نمیگردد؟
متأسفانه در صحاح سته آمده است: «عن أنس أن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) غزا خيبر فصلينا عندها صلاة الغداة بغلس فركب نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) وركب أبوطلحة وانا رديف أبى طلحة فأجرى نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) في زقاق خيبر وان ركبتي لتمس فخذ نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ثم حسر الإزار عن فخذه حتى انى انظر إلى بياض فخذ نبي الله (صلى الله عليه و آله و سلم).[4] انس میگوید: به همراه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) به جنگ خیبر رفتیم؛ پس از نماز صبح پیامبر سوار بر مرکب شد. من و ابوطلحه نیز سوار شدیم. پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در کوچه های خیبر به گشت زنی و گردش پرداخت. به خاطر نزدیک بودنم به پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم)، زانوهایم ران پیامبر را لمس میکرد. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباس خود را آن قدر بالا زد، که رانش دیده میشد و من نیز سفیدی ران آن حضرت را مشاهده میکردم.» یا در حدیث دیگری آمده: «عن عائشة أم المؤمنين ان رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) كان جالساً كاشفاً عن فخذه فاستأذن أبوبكر فاذن له وهو على حاله ثم استأذن عمر فاذن له وهو على حاله ثم استأذن عثمان فأرخى عليه ثيابه فلما قاموا. قلت: يا رسول الله! استأذن عليك أبوبكر وعمر فاذنت لهما وأنت على حالك فلما استأذن عثمان أرخيت عليك ثيابك فقال يا عائشة ألا أستحي من رجل والله ان الملائكة تستحى منه.[5] عایشه میگوید: پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در حالی که رانش مکشوف بود، نشسته بودند. ابوبکر اجازه ورود خواست. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بدون اینکه رانشان را بپوشانند، به ابوبکر اجازه ورود دادند. پس از لحظاتی عمر اجازه ورود خواست. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) باز هم بدون اینکه رانشان را بپوشانند، به عمر اجازه ورود دادند. اما لحظاتی بعد هنگامی که عثمان اجازه حضور و ورود خواست، پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) لباسشان را روی رانشان انداخته و رانشان را پوشاندند، و سپس به عثمان اجازه ورود دادند. عایشه میگوید: من از رفتار دوگانه پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) تعجب کردم. پس از رفتن ابوبکر و عمر و عثمان، علت رفتار دوگانه پیامبر را از ایشان سؤال کردم و گفتم: چرا هنگامی که ابوبکر و عمر اجازه ورود خواستند، بدون اینکه رانتان را بپوشانید، اجازه ورود دادید، اما هنگامی که عثمان اجازه ورود خواست، ابتدا رانتان را پوشاندید و سپس اجازه ورود دادید؟ پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند: ای عایشه! آیا انتظار داری، از شخصی که ملائکه از او حیا میکنند، حیا نکنم؟»
ولی میتوان ملاحظه نمود که شارحان صحیحین به جای اینکه این حدیث را جعلی بخوانند، و از پیامبر اکرم در این نسبت دروغین دفاع نمایند، برای اینکه راه بر مخالفان باز نشود، اصرار بر صحیح بودن این حدیث مینمایند و توجیهات مختلفی را ذکر میکنند؛ ازجمله اینکه اقوال برخی علما در اینکه ران جزو عورت نیست را نقل مینمایند، آیا پیامبری که اسوه اخلاق بوده و به یارانش دستور پوشاندن رانشان را میدهد، سفارشات و دستورات خود را فراموش کرده و این عمل را در منظر دیگران انجام میدهند؟ یا اینکه انگیزه جعل و نسبت دادن آن روایات به ساحت مقدس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) انگیزه سیاسی و فضیلت تراشی برای عثمان و ... میباشد.
پینوشت:
[1]. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص637.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج5، ص290.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج19، ص245 و246.
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج3، ص479.
مسند حمیدی، حمیدی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1409ق، ج2، ص379.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج2، ص271 و272.
[3]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج7، ص223.
[4]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401ق، ج1، ص98.
ج4، ص145 وج5، ص185.
المحلی، ابن حزم، دارالفکر، ج3، ص211.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج3، ص102.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج2، ص230.
[5]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج6، ص62.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج2، ص231.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج12، ص252.
المصنف، عبدالرزاق، منشورات المجلس العلمي، ج11، ص233.
دیدگاهها
babak
1394/02/23 - 19:04
لینک ثابت
صحیح بخاری پر است از این
افزودن نظر جدید