حسن بصری سینه چاک سقیفه

  • 1394/02/27 - 13:09
ابن عساکر از محمد بن زبیر نقل می‌کند: «وقتی نزد حسن بصری رفتم و گفتم: سینه‌ام از موضوعی که ایراد خواهم نمود ناراحت و جریحه‌دار گردیده و از اختلافی که مردم درباره آن دارند بیچاره شده‌ام! پرسش من این است به راستی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابوبکر را جانشین خود قرارداد؟ حسن بصری مانند اسپندی که از روی آتش می‌جهد، جهید و اظهار داشت...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مردم بین دو واقعه‌ی مهم تاریخی یکی را انتخاب می‌کردند، یکی واقعه آسمانی غدیر خم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به نص آیه «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً [مائده/3] امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به‌عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم»، با معرفی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان جانشین خود دین کامل شد و دیگری واقعه شوم سقیفه بود که توسط ابوبکر و عمر طراحی‌شده بود.
عده ای نظیر ابوذر، سلمان، مقداد... جانشینی حضرت علی(علیه‌السلام) را انتخاب کردند و عده ای نظیر حسن بصری ادامه‌دهنده‌ی راه سقیفه شدند. حسن بصری در اواخر خلافت عمر به دنیا آمد و تا زمان امام باقر(علیه‌السلام) را درک کرده است و -درسال 110 هجری مطابق با 872 میلادی- در سن 89 سالگی از دنیا رفته است او در طول زندگی خود سنگ حمایت از غاصبان خلافت را به سینه می‌زد و آن‌ها را جانشین به‌حق رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌دانست.
ابن عساکر از محمد بن زبیر نقل می‌کند: «وقتی نزد حسن بصری رفتم و گفتم: سینه‌ام از موضوعی که ایراد خواهم نمود ناراحت و جریحه‌دار گردیده و از اختلافی که مردم درباره آن دارند بیچاره شده‌ام! پرسش من این است به‌راستی رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) ابوبکر را جانشین خود قرارداد؟ حسن بصری مانند اسپندی که از روی آتش می‌جهد، جهید و اظهار داشت مگر درباره خلافت او شک داری؟ به خدای یکتا رسول خدا او را جانشین خود قرارداد.»[1]
او در زمان خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) به دفاع از غاصبان فدک آمده و درباره مسئله امامت ابوبکر -دست به جعل زده- و به نقل از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌گوید: «رسول خدا سخت بیمار بود می‌فرمود به ابوبکر دستور دهید با مردم نماز بگذارد».[2]
درحالی‌که  رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وقتی دیدند که سپاه اسامه بن زید حرکت نمی‌کند و به بهانۀ مریضی حضرت به عیادت می‌آیند، حضرت فرمودند: «جهزوا جیش اسامه لعن الله من تخلف عنه،[3] سپاه اسامه را مجهز کنید خدا لعنت کند هرکس را که از سپاه اسامه تخلف کند». پس چگونه ممکن است کسی که توسط رسول خدا (صلی الله علیه و آله) لعن شده است و عدالت ندارد امام جماعت برای مردم قرار بگیرد؟ درحالی‌که روایات  زیادی درباره جانشینی و امامت حضرت علی و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داریم.
«قال رسول‌الله ان خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی اثناعشر اولهم آخی و آخرهم ولدی.. قال المهدی یملأها قسطا و عدلا.[4] همانا جانشینان و اوصیاء من و حجت‌های الهی بر مردم بعد از من دوازده نفرند، اولی آن‌ها برادرم (علی علیه‌السلام) و آخرین آن‌ها فرزندم...مهدی که دنیا را از قسط و عدل پر می‌کند.»  در این روایت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) از طرفی تعداد جانشین‌های خود را معرفی می‌کنند از طرفی دیگر بیان می‌کنند که از امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع و به حضرت بقیه‌الله (عجل الله تعالی فرجه) ختم می‌شود. و در روایتی دیگر درباره منکرین امامت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می‌فرمایند: «من انکر إمامة علی بعدی کمن انکر نبوتی فی حیاتی و من انکر نبوتی کان کمن انکر ربوبیة ربه عزوجل.[5] هرکس که امامت علی (علیه السلام) را بعد از من انکار کند، نبوت مرا انکار کرده است و کسی که نبوت مرا انکار کند، ربوبیت خدا را انکار کرده است».
بنابراین امیرالمؤمنین(علیه السلام) توسط رسول اکرم (صلی الله‌ علیه و آله) بعنوان اولین جانشین و خلیفه بعد از خودشان معرفی شدند و کسانی که منکر امامت امیرالمومنین (علیه السلام) منکر خدا و رسول خدا (علیه السلام) هستند.

پی‌نوشت:

[1]. خوانساری سیدمحدباقر، روضات الجنات فی الاحوال علماء و سادات، ترجمه ج 3 ص 251، ناشر مکتبه اسماعیلیان
[2]. غا إبکاریوس اسکندر، نهایة لادب ج 4 ص 29، ناشر داراالافاق العربیه
[3]. جرجانی سیدشریف، مواقف ج 8 ص 619، چاپ استانبول
[4]. مجلسی محمد باقر، بحارالانوار ج 51 ص 71، نشر کتایچی
[5]. ابن بابویه محمدعلی، صص 656، مترجم محمدباقر کمره ای 1389، انتشارات کتابخانه اسلامی

تولیدی

دیدگاه‌ها

درود سلام علیکم امیدوارم عدالت و شجاعت کافی در تایید نظرات موجود باشد؛ و اما بعد، دوستان گرامی (خیلی عالم و استاد!!) :D توجه کنید که امام حسن بصری(رحمه الله تعالی علبه) هرگز با این دری وری ها و چرندیات متوهمانهء مغز معیوب و بدعت زده ی یک مشت رافضی که نه علم دارند و نه ایمان، زیر سوال تنیرود و این دست و پا زدن ها فقط و فقط موجب میگردد هر لحظه بیش از پیش در میان باتلاق حماقت، بلاهت ، جهالت و غرض ورزی و بی دینی شان فرو بروند نه تخریب میشوند و نه جایگاه و شان شان زیرسوال میرود. یقین داشته باشید چنگ زدن به منقولات شاذ و نشر جعلیات و خلط مباحث و درآمیختن یک صحیح در هزار ناصحیح و تحریف وقایع و ارائه برداشت های عجیب و غریب و شاذ از رویدادهای تاریخی، فقط و فقط ، بیش از پیش ، میزان بالای جهل مرکب و تجاهل و دشمنی با حقیقت و کینه شان را بنمایش خواهد گذاشت. و عرض و عناد روز افزون و رشد کننده ی موجود در عقیده و هویت شان را آشکار می نماید. البته پر واضح است که از (رافضی منحوط) بیش از این هم انتظار نمیرود! زیرا اگر دچار چنین خصایص ننگین و معیوب و مطرود و منکوب و مشکوک و منکوهی نبودندکه دیگر رافضی محسوب نمیشدند! هه... ما هم چه انتظاراتی داریم ها ! نه؟!! مگه میشه... مگه داریم!! :) کوسه و ریش حنا گذاشته؟! کچل و فرق از وسط ؟؟!!! :)) جالب تر از همه اینها، اینکه... خوشم میآید در هیچ کجای دنیای اسلام هیچکس جزو آمار قرارتان نمیدهد و سر و جمعتان و کلهم و همگی با هم ، دو درصد هم نمیشوید! و العجب از اینکه هیچکس به حساب تان نمی آورد و باز خودتان برای خودتان کف میزنید و کلی هم ذوق مرگ میشوید! :)) (سنگ پای قزوین و از این حرفا...!!) :D دور هم... برای خودتان خوش هستید دیگر!! هه! وجدانا آدم را یاد مجالس دیس سبزی پاک کنی خاله و خان باجی ها می اندازید! :D در هر صورت اگر یک مرور خیلی خیلی زیاد خلاصه داشته باشیم به این نتیجه میرسیم، خدایی خودتان قضاوت کنید... خب، اهل سنت که کلا داخل آدم ها حسابتان نمیکند و به همان مسلماتی اولیه تان هم اطمینانی ندارند و همین اسلام ظاهری تان را هم با هزار اما و اگر و ارفاق قبول میکنند..چه برسد به اینکه حالا بیایند و در این جفنگیات کشف و شهودی مالیخولیایی و قوطی عطاریتان گوش کرده و به یکسری داستان و افسانه و خیالات ، آنهم ار زبان دشمن خودشان و کسانی صبح تا شب به تمام مقدساتشان فحش و ناسزا میدهند و تحریفشان میکنند و حتی حرام زاده هم خطابشان مینمایند داده و ارجی نهند! :-| خدایی خودتان دو دو تا چهارتا کنید! حال برسیم به تشیع... خب، در میان شیعیان هم که، نزد روحانیون و علمای حوزوی ها و باصطلاح نشان دار و ملبس مذهب ، چیزی که ما از نزدیک و هم از دور دیدیم و شنیدم و خواندیم و حس کردیم ، این بود که خردمندان و آن دسته(اکثریت) که دو کلمه حرف حساب میدانسنند و بهره ای از علم و دانش و سر در سر ها داشتند و بقول معروف اهل علم و حلم و تقوا میباشند همگی مراتبی از احترام را نسبت به حسن بصری و دیگر عرفا و همراستایان فکری و امثالهم قائل بوده و هستند و همواره رافضیان و بی خردان را نفی و تکذیب فرموده و شما را جزو منحرفین از فرهنگ حقیقی اهل بیت اطهار علیه السلام شمرده اند. (و البته طبیعتاً همیشه جاهل مسلک ها و دگم های خشک مغز و بی علم و یا مغرضان معاند و جاعلی وجود داشته و دارند که انتهای استدلال به فحش و لعن و نفرین میرسد و اوج و تعالی دانش و نبوغ ادله و علم شان شاید ، ته تهش به یکسری روایات بافته شده مجعول مجهول عوامزده بی خردانه پای منبری برسد!(آنهم با صد هزاران نذر و توسل به مقام شامخ ابولوپ لوپ!!) :)) در هر صورت در میان شیعیان هم این گروه جماعت قلیله ، نه از حیث کمی قابل توجه اند و نه از جهت کیفی... نه دارای وجه علمی مورد قبولن میباشند و نه شمارشان مورد اعتناست... فی الکل بایستی عرض کنبم که اینکه در مباحث علمی در حد (التمای دعا) میباشند بلکه از نظر حقیر لیاقت روضه خوانی برای مجلس ترحیم یک فرد عامه و عادی در مسجد یک محله دور افتاده را هم نمیخورند! در مور روشنفکران و اساتید آکادمیک و غیرحوزوی مسلمان شیعه هم که دیگر موضوع اظهر من الشمس میباشد و فقط کافیست یک سری به دانشگاه ها و یا محیط های علمی-فرهنگی در کشورها، شهر ها و... بزنید! حتی نیاز به تحقیقات و بررسی موشکافانه و سفت و یختی هم نیست! با یک نگاه سطحی و ساده نیز همه چیز بصورت کامل آشکار میگردد و با روشن ترین حالت ممکن، برای هر انسان با ابتدایی ترین مراتب شعور و علم نیز قابل فهم است! به هر روی... مسأله مشخص این است که شیعه و سنی و حتی غیر مسلمان هم میداند حق در این مطلب به کدامین جهت است... ولیکن همانطور که عرض کردم از رافضی جماعت و کسانی که شعور و تصورات و باورهایشان ، در بهترین حالت.. در حد همین داستان ها و قصه های مامان بزرگه و افسانه های محلی و جوشش خون از سنگ در روز عاشورا و سخن گفتن راس ابی عبدالله (علیه السلام/که بری از این اباطیل میباشند) و جعفر و زعفر جنی و مراسم عروسی در وسط جنگ و کفر تمام اصحاب رسول الله و جادو و جنبل و استخاره تلفنی و نامه انداختن داخل چاه و رفتن تضمینی به بهشت با چندمرتبه انجام صیغه و کسب ثواب با فحش خواهر و مادر به مخالفان و ناسزا به شخصیت های اسلامی و تفکیک بین شیعه و سنی بودن بمیوه ها و جانوران و... میباشد، انتظاری نمیرود! هه! آخر چه انتظاری از بیچارگان مفلوک و بینوایی بی بضاعتی که نهایت جهان بینی و فلسفه شان، انتظار کشیدن در صف برای رسیدن به شعله زرد نذری و چشمک زدن در زیر علم شونصد شاخه برای.... و قمه و زنجیر و مشت بر سر و کله زدن و فحش و تسبیح چرخاندن و و و و..... ختم میگردد... برای رهایی همه از جهل و جعل و حماقت و بلاهت و سفاحت و حسادت و بغض و کینه و عناد و..... دعا میکنیم. هرچند امیدی نیست! /والسلام علی من تبع الهدی/

با فحش نامه اي كه پارسا عبدي نوشت اين يقين براي من حاصل شد كه حسن بصري همان است كه يه اميرالمؤمنين توهين كرد. واقعا متأسفم براي امثال پارسا عبدي كه از جواب مستند تاريخي عاجز و تنها در فكر فرار به جلو هستند.

. . . نرود میخ آهنین در سنگ! یعنی اگر دم سگ را هزار سال داخل لوله پولیکا نموده و در بیاوریم، کماکان مثل قبل کج و کوله است!! :| /مأیوس/ حقیقتا که فهماندن حرف حق به مرغ پخته داخل دیگ، بسیار آسانتر از گفتگو با صفویان مدعی تشیع میباشد! و چه بسا آن مرغ مفلوک در حال قل قل زدن هزاران مرتبه معقول‌تر و موجه‌تر از این افضل الفضلا و اعلم العلما باشد! هه! شاید هم باید به قول رب العالمین مراجعت نمائیم، که می‌فرماید: « ...و اذ خاطبهم الجاهلون... قالو سلاما ! » . . . ضمناً در حاشیه لازم است عرض کنم، بنده همینجا رسماً بدین جهت که مجبور به استفاده از عنوان (تشیع یا شیعه) برای مخاطب قرار دادن صفوی مذهبان شدم ، از خودم(!) تمام شیعیان حقیقی و همچنین صاحت پاک حضرت مولی‌الموحدین علی مرتضی (علیه السلام و الصلاة ) پوزش طلبیده.... و در پیشگاه حضرت حق‌تعالی استغفار و طلب عفو نمایم! والسلام علی من اتبع الهدی... و اجتنب من الهوی!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.