اگر علی خلیفه میشد...
گرچه خلافت امام علی (علیه السلام) به نصّ الهی صورت پذیرفته و اصل این مقام قابل غصب نمیباشد، اما اگر در ظاهر نیز قدرت و رهبری جامعه مسلمین به ایشان سپرده میشد، قطعا وضعیت امروز جهان بسیار متفاوت بود! وقتی معصومی بر مسند قدرت بنشیند که طبق کلام رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله)، از قرآن جدایی ندارد، قطعا اسلام آن طور که هست پیاده میگردد نه آن گونه که آراء و اهواء اشخاص میخواهد.
پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) نیز بارها این مطلب را بیان نموده و حتی اینکه مردم پس از ایشان، با خلافت امام علی (علیه السلام) مخالفت خواهند نمود را پیشگویی نمودند. احمد بن حنبل در مسند خویش از رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) چنین نقل نموده است: «وأن تؤمروا علياً (رضي الله عنه) ولا أراكم فاعلين تجدوه هادياً مهديا يأخذ بكم الطريق المستقيم.[1] و اگر علی (علیه السلام) را امیر خود نمایید و البته شما چنین نخواهید کرد، او را هدایتگری هدایت شده خواهید یافت که شما را بهراه مستقیم میبرد.» شبیه همین مطلب را حاکم نیشابوری[2]، ابو نعیم اصفهانی[3]، متقی هندی[4] خطیب بغدادی[5] و گنجی شافعی[6] نقل نمودهاند.
و در روایتی که خطیب خوارزمی نقل نموده است، عبدالله بن مسعود که میبیند حال پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) مساعد نیست، ابوبکر و عمر را برای خلافت، به ایشان پیشنهاد مینماید ولی حضرت سکوت مینمایند ولی پس از اینکه علی (علیه السلام) را پیشنهاد مینماید، رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید: « أوه ولن تفعلوا إذاً ابداً، والله لئن فعلتموه ليدخلنكم الجنة.[7] وا اسفا! شما هرگز چنین نخواهید کرد، و بخدا قسم اگر چنین کنید، (علی (علیه السلام)) شما را به بهشت داخل خواهد نمود.»
براستی هدف از خلقت ما و زندگی در این دنیا جز این بوده است که لایق بهشت گردیم؟! و آیا بزرگترین کاری که خلیفه مسلمین قرار است انجام دهد، جز این است که جامعه را بگونهای هدایت کند که شرایط رسیدن به بالاترین درجات کمال برای همه فراهم گردد؟! و اگر امامان معصومان رهبری مسلمین را بر عهده میداشتند و مسلمانان نیز از آنان اطاعت مینمودند، به گفته رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) قطعا این هدف دستیافتنی بود.
پینوشت:
[1]. أحمد بن حنبل، مسند أحمد: ج ١، ص ١٠٩، بيروت: دار صادر.
[2]. الحاكم النيسابوري، المستدرك على الصحيحين: ج3، ص153، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الأولى، 1411 ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابو نعیم اصفهانی، حلية الأولياء: ج ١، ص ٦٤ ، بيروت: دار الكتاب العربي.
[4]. المتقي الهندي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال: ج5، ص799، ج11، ص612 و 630 و 631، ج13، ص237، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م.
[5]. الخطيب البغدادي، تاريخ بغداد وذيوله: ج4، ص70، بيروت: دار الكتب العلمية، دراسة وتحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة الأولى، 1417 هـ.
[6]. الكنجي الشافعي، كفاية الطالب: ص ٦٧، دار إحياء تراث أهل البيت (علیهم السلام).
[7]. الموفق الخوارزمي، المناقب: ص114، تحقيق : الشيخ مالك المحمودي، الطبعة الثانية، مؤسسة النشر الإسلامي التابعة لجماعة المدرسين بقم المشرفة.
افزودن نظر جدید