ثمره ی تشکیلات التقاطی

  • 1392/06/11 - 13:18
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تضادها وتعارضات درونی تصوف نشانه ی التقاطی بودن این فرقه است که نشان می دهد آموزه های آن در حکم داروی بدون مجوز و خطرناک است.
ثمره ی تشکیلات التقاطی

هر مذهب التقاطی  به مرور دچار تضادها و تناقضاتی می شود و دلیل آن این است که در التقاط، اصول مختلف از منبع های متفاوت و مختلف گرفته می شوند و بنا بر این شکل گیری تضاد ها در آن بسیار روشن و بدیهی خواهد بود. برای مثال، کسانی که می خواستند کمونیسم را که اصول خاصی بر اساس ماتریالیسم دارد، با اسلام عزیز که ریشه ی آن یکتاپرستی و خداپرستی است ممزوج کنند و به خیال خودشان کمونیسم اسلامی بیافرینند، خواسته یا ناخواسته دچار تضاد  شدند.

تصوف نیز چون از فرهنگ های گوناگونی به صورت التقاطی شکل گرفته است، دچار تضادهای درونی گردیده است. تعطیل کردن راه تعقل و اندیشیدن و در مواردی ترک نوشتن، از کارهای صوفیه بوده است؛ چنانچه جنید بغدادی از مشایخ و بزرگان ایشان، خواندن و نوشتن را موجب پراکندگی اندیشه و تفکرات صوفی می دانست. عطار نیشابوری در شرح حال بُشرحافی می نویسد: او هفت صندوق از کتب روایی داشت که همگی را در زیر خاک دفن کرد[1] و شبلی که پس از ورود به صوفی گری هفتاد صندوق کتاب را که خود آن را نگارش کرده بود به رودخانه ی دجله ریخت. ابوسعید ابوالخیر نیز گفت: (راس هذا الامر کَبسُ المَحابِر و خَرق الدَّفاتر و نسیانُ العِلم)[2]. شروع این برنامه جمع کردن دواتها و پاره کردن کاغذها و فراموش کردن علم است.

نادانی ایشان به حدی می رسد که قرآن را نیز کنار می گذارند. ابوسعید ابوالخیر می گوید: (پس از ترک کتاب و دفتر از خدا آرامش طلبیدم و مشغول تلاوت گردیدم. وقتی در سوره ی انعام به آیه ی «قل الله ثم ذرهم» رسیدم، نتوانستم ادامه دهم و قرآن را نیز به کناری گذاشتم!)

آیا قرآن کریم که هدایتگر بشر بوده و از جانب صانع و خالق فرود آمده، باید در مسیر سیر و سلوک به سوی الله کنار گذاشته شده و مهجور ماند؟ مالکم کیف تحکمون؟

احادیث نبوی مانند ثقلین، قرآن و اهل بیت را دو دژ و پناه گاه می خواند و هر دو را با هم، راهنمای وصول الی الله می داند. آیا چیزی جز التقاطی بودن فرقه ی تصوف باعث این خطا شده است؟

آیا این تعالیم بزرگان دین با اباطیل صوفیه که کتب حدیث و.. را در رودخانه یا زیر خاک پنهان می کردند هماهنگی دارد؟! امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر فرمودند: احفظوا بکتبکم فانکم سوف تحتاجون الیها [3] و بااین ارشاد و راهنمایی و تلاش علمای راستین شیعه بود، که اکنون معارف اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است.

مبازره با دانش و علوم از خصائص فرقه ی تصوف بوده است و این درحالی است که عرفان اسلامی اصیل همیشه از علم و دانش حمایت و پشتیبانی کرده است. قرآن کریم اوج خشیّت نسبت به پروردگار که از مراحل عرفان است را منحصر در اهل دانش و علما می داند و می فرماید: «إِنَّمَا یخْشَی اللّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»[4] دلیل حصر خشیت در آیه این است که تنها کسانی که با علوم اسلامی و معارف حقّه ی خاندان نبوی صلی الله علیه وآله سر و کار دارند، مقام الله و ضعف انسان را می دانند و از گناه در برابر او می ترسند. والا کسی که عارف به این علوم نباشد، ترسی در برابر خدا ندارد و وقتی متوجه اشتباه خود خواهد شد که به حالش سودی نخواهد داشت.

از پیامدهای التقاطی بودن تصوف، شکستن حرمت احکام اسلامی است که متصوفه در آن سنگ تمام گذاشته اند. در حالی که رعایت شرعیات گام نخست برای سیر و سلوک است. از ریاضت های غیر شرعی تا داستان دزد گرمابه و بدعت های دیگری که در احکام و شرع پدید آورده اند، گویای تلاش صوفیان در ترک احکام و دهن کجی به شریعت است.

التقاطی بودن تصوف، پدیده ی شوم تفسیر به رای را نیز در میان بزرگان این فرقه ی گمراه زنده کرد. عرفان وارداتی و تصوف، الفاظ قرآن را به صورت کنایه و مجاز در آورده و مفاهیم ذوقی را به جای مفاهیم اصلی به کار می برد.عطار نیشابوری، سرآغاز کتاب تذکره می نویسد: چون از قرآن و حدیث گذشتی، هیچ سخنی بالای سخن مشایخ طریقت نیست... که سخن ایشان نتیجه ی کار و حال است و نه ثمره ی حفظ و قال! و از عیان است نه از بیان و از اسرار است و نه از تکرار و از علم لدنی است نه از علم کسبی.[5]

ادعای همچین مقاماتی به جز پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام، میدان را برای مشایخ و سران تصوف فراخ کرده و این اجازه را به ایشان داده که هرگونه تفسیری را از قرآن کریم یا از دین اسلام، بنا بر امیال نفسانی خود ارائه دهند و همین امر نیز موجب پیدایش فرقه های گوناگون و هزار رنگ در تصوف شده است. این ها همه و همه ثمره ی التقاطی بودن فرقه ی تصوف است که با اندکی تامل در کار ایشان به راحتی می توان بطلان آن را یافت.

منابع:

[1]. تذکره الاولیاء/ عطار نیشابوری/ شرح حال بشرحافی

[2]. اسرار التوحيد، صفحه 32 -33، چاپ تهران

[3]. شیخ حر عاملی/ وسائل الشیعه ج18

[4]. سوره ی مبارکه فاطر آیه 28

[5]. شیخ فریدالدین عطارنیشابوری، تذکرة الاولیاء

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.