گفتوگو با روبرت سلمان رایکو، تازه مسلمان ایتالیایی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مدتی است اسلامهراسی در غرب باب شده است؛ به خصوص بعد از قضیه شارلی ابدو. اما حقیقت آن است که اسلامگرایی در غرب آن قدر زیاد شده است که سیاستمداران غربی برای مهار این روند دست به کارهای شیطانی همچون ۱۱ سپتامبر و ماجرای شارلی ابدو میزنند. هرچند سهم شیعهشدگان به دلیل کمکاریهای تبلیغی ما در میان تازه مسلمانان غربی که به دنبال حقیقت به اسلام گرویدهاند کم است، اما این موج همگام با اسلامگرایی در غرب روبه رشد است. روبرت رایکو جوانی از کشور ایتالیا بعد از تشرف به اسلام شیعی نام سلمان را برای خود نهاد. وی هم اکنون کارشناس فلسفه و عرفان است و به عنوان مترجم، مقالات متعددی را به زبان ایتالیایی ترجمه کرده است. گفتگوی پایگاه بصیرت با وی را مرور میکنیم:
- شما مسیحی و کاتولیک بودید چرا از دین خود برگشتید و تغییر دین دادید؟
بله ما کاتولیک بودیم و خانواده من خیلی هم پایبند به اصول دینی بودند، اما خودم از تعلیمات مسیحیت قانع نمیشدم. همیشه ابهاماتی در ذهن داشتم که در مسیحیت جوابی برای آن نبود؛ البته من ابتدا به سراغ ادیان شرقی و بودایی و هندو رفتم. در زمان مدرسه درباره دین همواره مطالعه داشتم. تصمیم گرفتم تا درباره ادیان بزرگ و الهی تحقیق کنم؛ زیرا میدانستم دارای پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند و حقیقت دارند؛ یعنی اسلام، مسیحیت و یهود ادیانی ساختگی نیستند و جای تأمل دارند.
- چه چیز تشیع شما را جذب کرد؟
خوب، دلایل مختلفی داشت. اول این که دیدم در میان اهل سنت اختلاف است و هماهنگ نیستند، اما در مذهب تشیع و سیره ائمه اطهار این گونه نیست، بلکه برعکس بین ظاهر و باطنشان هماهنگی وجود دارد. دوم آن که در مذهب تشیع به حضور و وجود امام زمان (عج) روی زمین اعتقاد دارد، درحالیکه سایر ادیان معتقدند روزی منجی میآید. مثلاً مسیحیان میگویند مسیح میآید. یهودیان هم در انتظار منجی هستند. همچنین هندوها و بوداییها هم معتقد به منجی هستند، اما در میان شیعیان منجی همین جاست و قرار نیست روزی بیاید؛ تنها ما ایشان را نمیبینیم مانند خورشید پشت ابر از نورش استفاده میکنیم. برای همین باید چشمانمان به دیدارشان بینا شود. این استدلال خوبی برای من بود که تشیع دارای چنین امتیازی است؛ بنابراین هرچه بیشتر میخواندم بهتر و بیشتر متقاعد میشدم که مذهب تشیع کامل تراست.
- پس مستقیم شیعه شدید؟
بله تا زمانی که درباره ادیان مطالعه میکردم گرایش به ادیان شرق داشتم ولی بعد از دیدن خوابی که در آن احساس میکردم کسی من را به ایران و اسلام راهنمایی میکند. مطالعاتی درباره تشیع کردم و به خواست خدا جذب اسلام و مذهب تشیع شدم.
- در این مسیر فرد یا منبع خاصی هم بر شما تأثیرگذار بوده است؟
روحانی یا کسی را نمیشناختم تا راهنمایم باشد، اما قبل از تماس با ایرانیها و آمدن به ایران، یکی از دوستانم کتابهای پروفسور هانری کربن را به من معرفی کرد. کربن شخصیتی عالم و آشنا به اهلبیت (علیهم السلام) بود. حقیقتاً از نوشتههای کتابهای او به خوبی میشد همه چیز را لمس کرد و به حقیقت اسلام پی برد. به نظر من ایشان کار بزرگی برای ترویج تشیع در جهان کردهاند که غیر قابل انکار است.
- بعد از تشرف به اسلام عکسالعمل خانواده شما چگونه بود؟
مادرم و برادرم زیاد دخالت نمیکردند و کاری به این مسئله نداشتند، ولی پدرم خیلی ناراحت شد و مخالفت کرد، زیرا ما کاتولیک بودیم خودش از جوانی دوست داشت کشیش بشود که با وقوع جنگ جهانی و مشکلات ناشی از آن نتوانسته بود به خواسته خود برسد؛ برای همین هم همیشه میخواست حداقل یکی از پسرانش کشیش بشوند. وقتی من مسلمان شدم، با ناراحتی گفت: «من و اجدادم همه مسیحی هستیم، تو هم باید مسیحی باشی و قرار نیست از دین و مسلکمان بگذری، اما خدا خواست و کم کم بعد از این که ایران آمدم، نظرشان نسبت به اسلام برگشت به طوری که پدرم در اواخر عمر گفته بود: «من هم میخواهم مسلمان شوم ولی متأسفانه عمرش کفاف نداد تا شهادتین بگوید.»
- تغییر دین به زبان ساده است و در عمل مشکلاتی به همراه دارد شما چگونه با این مشکلات کنار آمدید؟
نه اتفاقاً مشکل نیست؛ حداقل برای من مشکل نبود زیرا با مطالعه وارد کار شدم و وقتی از جهت عقلی و منطقی اصول دینی را میپذیرد، کم کم فهمش هم بالا میرود و میداند دنبال چیست در نتیجه برای او سخت نیست.
- شما شهید ادواردو آنیلی را میشناسید؟
نه! با این که هم وطن من است چیزی از او نمیدانستم؛ شاید باورتان نشود اولین باری که ایران آمدم تازه درباره او مطالبی شنیدم و به خصوص زمانی که مستند ادواردو از تلویزیون ایران دیدم، خیلی ناراحت شدم. مظلومانه به شهادت رسید. متأسفانه رسانههای ایتالیا از ایشان هیچ صحبتی نمیکنند و بایکوت خبری وجود دارد.
- موج اسلام هراسی در ایتالیا به چه صورت است؟
وضعیت ایتالیا نسبت به کشورهای دیگر مثل فرانسه بهتر است. مردم معمولاً تحمل میکنند و صبور هستند. خانم من ایرانی است. چون حجاب دارد، برای خیلیها باعث کنجکاوی میشود. مدام از او درباره حجابش سؤال میکنند که قبل از این در تلویزیون زنان باحجاب دیده بودند و کنجکاوانه با او برخورد دارند. البته برخوردها متفاوت است؛ هم خوب است و هم بد.
- فرهنگ مردم ایتالیا به ایران نزدیک است؟
جنوب ایتالیا چون مدتی عربها و مسلمانان سکونت داشتهاند، تقریباً به فرهنگ ایرانی و اسلامی نزدیک است و البته به دلیل سوابق تاریخی هم میباشد؛ اما در شمال چون به کشورهای اروپایی نزدیک است به فرهنگ غربی تمایل بیشتری دارند.
- روحانیون ایرانی در ایتالیا چقدر حضور دارند و فعال هستند؟
تعدادی از روحانیون ایرانی را میشناسم، ولی اطلاع چندانی از فعالیت آنها ندارم. بعضی را در کنسولگری ایران دیده بودم.
- فعالیت تبلیغی وهابیون در ایتالیا به چه صورت است؟
خیلی فعال هستند زیرا از طرف عربستان حمایت مالی و معنوی زیادی میشوند. آنها مسجد بزرگی هم دارند، کتابها و دفترچههای زیادی هم منتشر میکنند و تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم زیادی دارند؛ اما چون فضای ایتالیا خشونت را نمیپذیرد و مردم صلحجویی هستند، وهابیون بسیار با سیاست و آرامش وارد شدهاند. تنها مشکلی که برای آنها هست این است که زبانشان عربی است و کنفرانسها و جلساتشان به عربی میباشد که مردم متوجه نمیشوند.
- پس با این وجود رسالت شما مسلمانان در ایتالیا خیلی سنگینتر میشود؟
بله قطعاً برای همین باید از نظر رفتاری و گفتاری خیلی دقت داشته باشیم و هر کاری که انجام میدهیم علتش را برایشان بازگو کنیم تا کنجکاویها برطرف شود. مثلاً بحث جهاد که به میان میآید بلافاصله میگویند این اتفاقات اخیر در دنیا توسط داعش مربوط به شما مسلمانان است، در حالی باید تشریح کنیم این جهاد، جهادی اسلامی نیست؛ بنابراین اخلاق و برخورد خوب اهمیت زیادی دارد تا نسبت به دین بد بین نشوند. یکی از استادان میگفت: حالا که در ایتالیا کار میکنید، چیزی که مهم است اخلاق، اخلاق، اخلاق است؛ زیرا شما نماینده اسلام در ایتالیا هستید و مردم از روی اخلاق و منش شما اسلام شیعی را میشناسند.
- شما کار تبلیغ هم انجام میدهید؟
کار من عمدتاً ترجمه آثار دینی به زبان ایتالیایی است. در ایتالیا هم مردم کنجکاو میشوند که چطور یک ایتالیایی مسلمان شده است. در نمایشگاه تورینو خیلیها به همین بهانه از من سؤال داشتند و درباره فرهنگ اسلامی و ایرانی سؤال میکردند.
- شما به عنوان یک مسلمان خارجی در ایران چه مشکلاتی دارید؟
خدا را شکر همه چیز خوب است. ایرانیها مردمانی خوب و مهماننواز هستند. حتی همسرم هم یک ایرانی است و به همین خاطر خودم هم ایرانی شدهام.
- در شهر ترسیمه زادگاه شما مسلمانان چه وضعیتی دارند؟
مشکل کمبود مالی است. اگر حمایتهای مالی بیشتر بود، قطعاً میتوانستند بهتر و بیشتر کارهای فرهنگی و دینی انجام دهند.
- از طرف کنسولگری ایران حمایت میشوید؟
زمانی یک دستگاه فتوکپی به ما دادند که کمک خوبی برای ما بود؛ ولی قطعاً نیاز به حمایت مالی بیشتری است تا مسلمانان بتوانند روی پای خود بایستند.
- به عنوان تازه مسلمان خارجی گرایش جوانان ایرانی را به جذب اسلام چگونه میبینید؟
چیزی که برای من عجیب بوده این است بچه های ایرانی نسبت به اسلام ایرانی و فرهنگ معنوی زیاد آشنا نیستند؛ درحالیکه آنها روی گنج نشستهاند گنج با ارزش و پنهانی که ظاهراً برای جوانان ایرانی مغفول و ناشناخته است. نگاهشان به غرب است و فکر میکنند آنجا خبری است که از آن محروم و غافل ماندهاند.
- رسانهها مدام تبلیغ آزادی در غرب رامی کنند و این افراد هم تحت تأثیر قرار میگیرند؛ درحالیکه هیچ جای دنیا آزادی مطلق نیست. مقایسه آزادی اسلام و غرب را باید برایشان بگوییم. آنجا هم ممنوعیت و قوانینی حاکم است که باید در چارچوب آن باشند و به آن احترام بگذارند.
- خاطره ای از اسلام آوردن دارید؟
چند هفته قبل از مسلمان شدن هر جا میرفتم احساس میکردم امام زمان با من است، همراه من است. حضور ایشان را حس میکردم و خوشحال بودم، حس خوبی بود اما بعد از آن که مسلمان شدم، فهمیدم این ارتباط معنوی بین امام زمان و مسلمانان است پس آن حس برای من خیلی زیبا و دلنشین بود. از آن چیزهایی که باید ماندگار شود، همواره به امام زمان متوسل میشوم زیرا حجت حی و حاضر خدا بر روی زمان است و طبق احادیث و روایات ائمه باید با ایشان ارتباط داشت و توسل کرد.
منبع: سایت بصیرت، چهارشنبه 06 اسفند 1393، شناسه مطلب: 273056.
افزودن نظر جدید