دلیل ازدواج پيامبر با دختر ابوسفيان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با علنی تر شدن دعوت پیامبر و گسترش نسبی گرایش مکیان به اسلام، اشراف مکّه به زودی متوجّه خطر اسلام برای منافع خود شدند و لذا واکنشهائی را در مقابل دعوت علنی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به انجام رساندند و در این مسیر به سیاست آزار و اذیّت تازه مسلمانان روی آوردند.
گستردگی شکنجه و کیفیت طاقت فرسای عذابها و نیز صعوبت مقاومت در آن شرایط را میتوان از خلال آیات مکی مشتق از واژه «صبر» دریافت و لذا خداوند برای افزایش توان مقاومت مسلمین و تقویت روحیه آنان آیات متعددی از قصص انبیای تحت شکنجه و آزار و نیز امتهای آنان فرو فرستاد.
مطابق گزارشهای موجود، پیامبر با مشاهده گسترش شکنجههای مسلمانان بیپناه، آنان را به سوی هجرت به حبشه فراخواند و بدین ترتیب جمع قابل توجهی از نومسلمانان به سرزمینی بسیار دور از مکه مهاجرت کردند. در میان مجموعه مهاجرین که تعدادشان 83 مرد و 18 زن بودند[1]، با نام «رملة» دختر ابوسفیان برمی خوریم که در مکه از خانوادههای مهم و مطرح بود و به همراه همسر تازه مسلمانش «عبیدالله بن جحش» به خاطر حفظ دین و دوری از خطرات احتمالی به حبشه مهاجرت كردند[2].
در حبشه دو اتفاق مهم برای این خانواده رخ دارد. یکی تولّد فرزند دختری بود که نام آن را «حبیبه» گذاردند و بدین مناسبت به «رملة» لقب «ام حبیبه» را دادند و دیگر ارتداد «عبیدالله بن جحش» همسر رمله و گرایش او به مسیحیت بود.
ام حبیبه ابتدا سعی در هدایت او کرد، ولی نتیجهای نگرفت و لذا از او جدا شد و با این جدائی در سرزمین غربت در مقابل مشکلات به تنهائی ایستاد و صبر را پیشه کرد. چرا که او به خاطر قبول اسلام نه در خانواده پدری دیگر جایی داشت و نه امکان زندگی با شوهر مسیحی برای او طبق احکام اسلامی فراهم بود.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) با اطلاع از وضعیت «ام حبیبة» و در جهت حل مشکلات او و مصالح اجتماعی دیگر بر اساس مکتوبی که برای حاکم حبشه فرستاد از ام حبیبه خواستگاری کرد و او را به ازدواج خود درآورد (سال 7 هـجری)[3].
پیامبر با اقدام به این ازدواج حکیمانه، اولاً توانست دستهای قوی از دشمنان خود و اسلام را در آن شرایط سخت و بحرانی «تحبیب قلوب» نموده و به اسلام آورد[4] و لذا روایت شده که چون خبر این ازدواج به ابوسفیان رسید در توصیف حضرت رسول گفت: «هو الفحل لا یقدح انفه». یعنی این دامادی است که به زمین نخواهد خورد.
ثانیاً اگر ام حبیبه با مردی ازدواج میکرد که از دیدگاه خاندان ابوسفیان هم کفو او از جهت حسب و نسب نبوده باشد همین دستاویز مهم برای ایجاد فتنهها و آشوبهای متعدد برای مسلمانان میگرایید. آری، بر اساس قوت تأثیر اسلام، روح ایمان تا درون خانه ابوسفیان نیز نفوذ کرد و ام حبیبه به عنوان یکی از زنان مؤمنه لیاقت همسری پیامبر (صلّی الله علیه و آله) را پیدا کرد و قابلیتهای ایمانی خود را به عرصه ظهور گذاشت، تا آن جا که او نه تنها در مقابل دعوت به شرک پدر و برادران مقاومت کرد، بلکه با توجه به مکتب وحی و ایمان کاملی که داشت به آنان درس توحید و یکتاپرستی را ارائه نمود.
روزی ابوسفیان پس از ورود به مدینه به خانه دختر خود آمد و به طرف محل جلوس پیامبر حرکت کرد، ولی با ممانعت ام حبیبه مواجه شد، وقتي علت این حرکت دخترش را جویا شد، ام حبیبه در جواب گفت: «این جا محل جلوس پیامبر است و در حالی که تو مردی نجس و کافر هستی، حق جلوس بر این مکان را نداری. و بدین ترتیب نه تنها او را بر اساس ایمان خود درس عبرت آموز داد بلکه با انتشار این خبر در بین مردان و زنان مؤمن دارای جایگاهی بس رفیع شد و همگی بر منزلت و بزرگی او اذعان نمودند.»
پس اولاً صرف دختر ابوسفیان بودن نمیتواند، مانع ازدواج پیامبر(صلّی الله علیه و آله) با او باشد. بلکه ملاک ایمان و تقوای فردی میباشد همان طور که قرآن فرمود: «فَلها ما کسبت و علیها ما اکتسبت» یعنی خوبی و بدی نتیجهاش به خود فرد میرسد و ثانیاً این ازدواج پیامبر مانند دیگر ازدواجهای حضرت بر اساس حکمت انجام پذیرفت و توانست در پیشبرد اسلام مؤثر واقع شود.
پی نوشت:
[1]. ابن هشام، سیره النبی، ص 321 و بلاذری، انساب الاشراف، ج 1، ص 191.
[2]. السیرة الحلبیه، ج 1، ص 338.
[3]. مسعودی، التنبیه و الاشراف، بیروت، دار صعب، ص 223. زرکلی، الاعلام، بیروت. دارالعلم للملایین، 1980 م، ج 3، ص 33
[4]. الصواف، محمد محمود، زوجات النبی الطاهرات، دار الاقتصام، صص 65-71.
منبع: نرم افزار پاسخ، مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
افزودن نظر جدید