عواطف پیامبر اکرم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عاطفه و احساس از جمله ویژگیهای خدادادی است که به نوع بشر عطا شده است و میتوان گفت که این ویژگی باطنی، خاصهی هر انسانی است در واقع اگر این عاطفه و احساس از انسان گرفته شود، دیگر نمیتوان مفهوم درست و منطقی برای انسان تعریف کرد؛ چرا که انسان به واسطه عواطف و احساسات درونی و واکنشهایی که نسبت به بروز آنها از خود نشان میدهد به انسان بودن خود هویت میبخشد. گرچه وجود عواطف و احساسات در مقیاس پایینتر را میتوان در حیوانات و چه بسا گیاهان نیز یادآور شد. به عنوان مثال در نوع ضعیف آن که گفتیم در مورد حیوانات صادق است میتوان به بروز عواطف یک حیوان ماده در هنگام زایمان اشاره کرد که نسبت به آنچه از او متولد میشود واکنش و محبت نشان میدهد و این قضیه ممکن است تا مدّتها ادامه داشته باشد مانند گوسفندی که تا مدتها به برّه خود شیر میدهد و یا مرغی که جوجههای سر از تخم در آورده خود را تا مدّتها حفاظت و نگهبانی میکند.
امّا همانطور که اشاره کردیم، وجود احساسات و عواطف در نهاد انسان به مراتب از سایر موجودات، بالاتر است. البته گرچه این عواطف و احساسات به صورت کلیِ آن در وجود هر انسانی نهفته است، اما همین صفت نیز مانند بسیاری دیگر از صفات نهاده شده در طبیعت انسان، نسبت به اشخاص مختلف دارای شدت و ضعف است به گونهای که بعضی نسبت به آن واکنشهای زیاد و تندی را از خود بروز میدهند و گاهی این هیجانات خارج از مدار عقل و اندیشه است و البته گروهی نیز نسبت به آن میل چندانی ندارند و به سادگی از کنار آن میگذرند. اما نوع سوم انسانهایی هستند که با استعانت از عقل و اندیشه و کنترل احساسات، به این امانت نهاده شده در وجود انسان به شکل صحیح، پاسخ داده و آن را در زندگی مورد استفاده قرار میدهند.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان یک انسان کامل و آخرین فرستاده خداوند برای بشریت، مستجمع تمام صفات کمالی پیامبران گذشته بوده است. ما در اینجا به ذکر یکی از صفات مشترک بین همه پیامبران اشاره میکنیم و به استشهادات قرآنی و غیر قرآنی میپردازیم. از جمله علامتهای بروز عواطف و احساسات در انسان، «گریه» و «اشک» است. خداوند در قرآن کریم گریه و ریزش اشک را نتیجه انعطاف و تاثیرات روحی دانسته و نه تنها آن را مذمت نکرده، بلکه آن را از نعمتهای الهی دانسته و مورد مدح و ستایش قرار داده است و آن را جزئی از شخصیت انسانی و از جملهی انبیاء و اولیای الهی دانسته است که برای روشن شدن موضوع به آیاتی از کلام الله مجید اشاره میکنیم: خداوند در سوره مبارکه «نجم» وجود گریه و خنده را موهبتی الهی بیان کرده است: «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ [نجم/43] اوست که میخنداند و میگریاند».
خداوند حالت خضوع و خشوع مومنان را در گریه، بیشتر میداند و میفرماید: «وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا [اسراء/109] آنها (مومنان) (بیاختیار) به زمین میافتند و گریه میکنند و (تلاوت این آیات، همواره) بر خشوعشان میافزاید.» و حالت گریه را دلیلی بر ارجحیت نصارا بر یهود میداند: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ. وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ ۖ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ [مائده/82-83] مسلّما یهودیان و کسانی را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مومنان خواهی یافت، زیرا برخی از آنان دانشمندان و رهبانانیاند که تکبر نمیورزند و چون آنچه را به سوی دین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده بشنوند، میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند، اشک از چشمانشان سرازیر شده، میگویند: پروردگارا، ما ایمان آوردهایم پس ما را در زمرهی گواهان بنویس». ملاحظه میکنید که رقت قلب نصارا به هنگام شنیدن آیات حق که به صورت جاری شدن قطرات اشک نمود پیدا کرده، مورد مدح و ستایش خداوند قرار گرفته و خداوند این حالت را نشانهی خضوع در برابر حق و پذیرش دین حق دانسته است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گریه و خضوع را برای خود از خداوند طلب میکند: «خداوندا مرا از گریه کنندگان و از خشوع کنندگان برای خود قرار ده».[1] و در فراز دیگری در ضمن دعاهایی که از ایشان نقل شده آمده است: «خداوندا چشمانی اشکریز به من عنایت فرما».[2] و در روایاتی که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شده، حاوی این مطالب است که شخص گنهکار با اشک و گریه و اظهار ندامت، پشیمانی خود را به خداوند اظهار میکند: «دو چشم از آتش جهنم محفوظ میماند، چشمی که از خوف و خشیت خداوند گریه کند و چشمی که شبها برای خدا بیدار بماند تا از جان، ناموس و امنیت مردم محافظت نماید».[3] بخاری نیز در کتاب خود آورده است: «هفت گروهند که در قیامت، سایهی ابر رحمت الهی آنان را در بر میگیرد... (از جمله) کسی که با یاد خدا اشک از چشمش جاری شود».[4] و یا حدیثی که ترمزی آورده است: «کسی که از خشیت خدا گریه کند، داخل جهنم نمیشود».[5]
بنابراین وجود این روایات از ناحیه پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) دلیل بر مهرورزی و عطوفت بسیار بالای ایشان نسبت به خداوند دارد و البته همانند مردم عادی نیز این صفت شایسته را نسبت به همکیشان خود نیز داشته است که میتوان به گریه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مرگ حضرت ابوطالب استناد کرد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از درگذشت حضرت ابوطالب بسیار غمگین شده و در فراغ ایشان گریست. چنانکه امیر مومنان (علیه السلام) میفرماید: «چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دادم، ایشان گریست و فرمود: «او را غسل دهید، کفن کنید و به خاک بسپارید، خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد».[6]
پینوشتها:
[1]. القرطبی، الجامع الاحکام (تفسیر القرطبی)، دار الشعب القاهره، ج11 ص121.
[2]. ابن واضح المرزوی، الزهد دار الکتب العلمیه، تحقیق: حبیب الرحمن الاعظمی، بیروت، ج1 ص165.
[3]. االجامع الصحیح (سنن الترمزی9، تحقیق: احمد شاکر، دار احیاء التراث العربی، ج4 ص175 ح1639.
[4]. صحیح البخاری، بیروت، 1407هـ، کتاب 84 ج5 ص2377 ح6114.
[5]. سنن الترمزی، تحقیق: احود شاکر، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج4 ص171 ح1633.
[6]. ابن منیع البصری الزهری، الطبقات الکبری، دار صادر، بیروت، ج1 ص123.
افزودن نظر جدید