رحمة للعالمین، رحمتی عام برای همه

  • 1393/11/20 - 23:11
خدای تعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر و عام معرفی کرد، که رحمت او شامل همه انسان‌ها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان می‌شود: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ.[انبیاء/ 107] ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» آری، پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تأمین سعادت این جهانی و آن جهانیِ همگان حریص است. خداوند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رفق و مدارا، از اموری است که در سیره اجتماعی پیامبر(صلی الله علیه و آله) چه در بُعد داخلی و چه در بعد بین المللی، اهمیت بسیار داشته‌است. همین امر موجب اصلاح جامعه، روابط و مناسبات اجتماعی بود. در غیر این صورت، زمینه‌ای برای هدایت و تبلیغ رسالت به وجود نمی‌آمد.خدای متعال از خوشخویی و مدارای پیامبر، این گونه تمجید می‌کند: «فَبِما رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ...[آل‌عمران/ 159] به برکت رحمت الهی، در برابر مردم نرم و مهربان شدی، و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برایشان آمرزش بخواه...» رحمت و مهر او، بگونه‌ای فراگیر بود، با کسانی که سال‌ها با او دشمنی کرده بودند; مانند مشرکین قریش، با گذشت برخورد می‌کرد. در روز فتح مسالمت‌آمیز و بدون خونریزی مکه، شخصی این جمله را تکرار می‌کرد که: «الیَوم یَوم الْمَلْحَمَة، الیَوم تَستحلّ الْحرمة.[1] امروز روز کشتار، جنگ و انتقام است، امروز روز شکسته شدن حرمت‌هاست.» پیامبر رحمت، در ردّ این شعار، این جمله را فرمود: «الیَوم یَوم المَرحمة.[2] امروز روز رحمت و مهربانی است.» بدین ترتیب، آن حضرت، جلو هرگونه خشونت و تندی در مقابل مخالفان اسلام را گرفته، نگرانی و ترس مشرکین قریش را برطرف ساخت و به آنان فرمان داد: «إذهَبُوا فأنتم الطلقاء.[3] بروید که همگی آزادید.»

خدای تعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر و عام معرفی کرد، که رحمت او شامل همه انسان‌ها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان می‌شود: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ.[انبیاء/ 107] ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» آری، پیامبر رحمتی است برای همه و آن حضرت در حفظ منافع و تأمین سعادت این جهانی و آن جهانیِ همگان حریص است. خداوند رحمان، در بیان شدت شفقت و مهربانی آن بزرگوار خطاب به تمام بشر فرموده‌است: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ.[شعراء/ 3] گویی می‌خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست بدهی، به خاطر این که آنها ایمان نمی‌آورند.» علاقه‌مندی آن حضرت به سعادت و نجات بندگان، آنقدر کار را بر وی تنگ کرده‌است که خدای تعالی او را تسلی داده و از وی دلجویی کرده‌است تا مبادا از شدّت اندوه و اهتمام به حال آنها، قالب تهی کند. پیامبر(صلی الله علیه و آله)، خود را مظهر تام رحمت و محبت الهی شناسانده، می‌فرماید: «إِنَّما بُعِثْتُ رَحمة.[4] همانا من، رحمتی (فراگیر) برانگیخته شده‌ام.»

سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) گرفته شده از قرآن کریم است، که حقّ حیات و رسمیت جوامع مختلف را به صراحت تضمین می‌کند. او در روابط بین الملل با ملل غیر مسلمان بسیار آزادمنشانه برخورد می‌کرد؛ مثلا وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله)  نمایندگان جامعه نصارای نجران را به حضور پذیرفت، اعتقاد ایشان به الوهیت مسیح را سرزنش کرد و آنان را به قبول دین اسلام فراخواند. با این وجود، آنها را به قبول اسلام مجبور نکرد، بلکه به عکس، به آنان اجازه داد برای عبادت به آیین خویش، از مسجد مدینه استفاده کنند.[5] رویه مسالمت‌آمیز پیامبر(صلی الله علیه و آله) با مخالفان سبب شد که افراد، گروه‌ها و هیأت‌های مذهبی فراوانی، آزادانه به مدینه مهاجرت نمایند. برخی از این هیأت‌ها، به نمایندگی از پادشاهان، مانند پادشاه حبشه و شاهان حِمیَر، به مدینه اعزام شده‌بودند. در تاریخ حدود چهل هیأت مذهبی یا سیاسی آمده‌است که مدینه، شهر پیامبر(صلی الله علیه و آله) پذیرای آنان بوده‌است.[6]

نامه‌های پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) به زمامداران جهان؛ سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله)، بر انکار ملیت‌ها و عدم استقلال داخلی آنان استوار نبوده‌است و با وجود جهانی بودن آیین اسلام، موجودیت قبایل، ملتها و ادیان دیگر، چه در قلمرو حکومت اسلامی و چه خارج از آن، محفوظ بوده‌است با توجه به نامه‌های پیامبر(صلی الله علیه و آله) به سران کشورها، روشن می شود که اسلام از همان آغاز، فکر همزیستی مسالمت‌آمیز با پیروان ادیان الهی را مطرح ساخته‌است. در بیشتر نامه‌هایی که به وسیله پیامبر برای پادشاهان جهان، که دارای اعتقاد الهی بوده‌اند، فرستاده‌شده، متن آیه ذیل که همان اعلامیه جهانی اسلام باشد، مطرح گردیده‌است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ.[آل عمران/164] ای اهل کتاب، بیایید تا بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ‌گونه شریکی نیاوریم و هیچ کس از ما دیگری را به جای خداوند، به خدایی برنگیرد و اگر رویگردان شدند، بگویید شاهد باشید که ما فرمانبرداریم.» در اسلام اصالت با «صلح» و استفاده از روش‌های مسالمت‌آمیز و دعوت به اصول مشترک است. تنها جنگی مشروع است که برای کسب آزادی، جلوگیری از نقض پیمان، از میان بردن موانع دعوت منطقی به اسلام و گرایش به آن کسانی که می‌خواهند به آیین حق بگروند ولی به وسیله قدرت‌ها محدود شده‌اند. بنابراین، نامه‌هایی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به عنوان دعوت به اسلام به امیران، سلاطین، رؤسای قبایل و شخصیت‌بهای برجسته معنوی و سیاسی نوشته‌است، از شیوه مسالمت‌آمیز دعوت او حکایت می‌کند. حدود 185 نامه، از متون نامه‌های پیامبر را، که برای تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان «میثاق و پیمان» نوشته‌است، در دست داریم.[7]

پیمان‌های صلح پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ با مطالعه سیره و زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به روشنی می‌توان دریافت که چگونه در فرهنگ بعثت، انسان‌ها محور احترام‌اند. هر قبیله جایگاه بایسته خود را می‌یابد. به آزادی انسان توجه شده‌است و برای زورگویی و تحمیل جایی نیست. آن حضرت تمایل داشت با انعقاد پیمان‌ها و تأکید به همه در لزوم وفای به قراردادها، زمینه‌های تیرگی روابط و فلسفه جنگ و ستیز از بین برود. انعقاد پیمان، نه تنها با مهاجران قریش، قبیله «اوس» و قبیله «خزرج»، بلکه برای قبایل مختلف یهودی نیز این امکان فراهم است که در کنار امت اسلامی، زندگی مسالمت‌آمیزی داشته‌باشند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) حتی قبل از بعثت، بر اصل تنظیم روابط عادلانه میان قبایل، بر پایه پیمان اصرار می‌ورزید و مکرر می‌فرمود: «در جاهلیت شاهد بستن پیمان مشترک جهت حمایت از مظلومان، میان نمایندگان قبایل مختلف عرب بودم، و چنان بر این پیمان دل بسته بودم که حاضر نبودم در ازای نقض آن، صاحب پربهاترین شتران باشم. اگر در اسلام به چنین پیمانی دعوت شوم، فوراً اجابت خواهم کرد.»[8]

رفتار مسالمت‌آمیز پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یهود: پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از مهاجرت به مدینه، برای برقراری امنیت و آرامش یک پیمان دفاعی مشترک منعقد ساخت که در آن «اوس» و «خزرج» و «یهود مدینه» شرکت داشتند و حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یهودیان خارج مدینه پیمان دفاعی جداگانه‌ای منعقد ساخت. بر اساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خرابکارانه انجام ندهند و در صورت لزوم از مدینه و مسلمانان دفاع نمایند و در مقابل، پیامبر(صلی الله علیه و آله) متعهد شد که از حقوق آنان حفاظت نماید و با آنان مانند افراد یک ملت واحد رفتار شود. بدین وسیله، همگان مسئول حفظ و حراست حقوق یکدیگر گردیدند.[9] گسترش اسلام در میان انصار و قبایل اطراف، حسادت یهود و برخی از منافقان را بر ضدّ پیامبر(صلی الله علیه و آله) برانگیخت و موجب شد که این همکاری و همراهی یهود با مسلمانان ادامه نیاید و به روش های مختلفی در تضعیف روحیه مسلمانان کوشش نمایند. پیمان منعقده با مسلمانان را نقض نمودند و پنهان و آشکار با دشمنان اسلام همکاری کردند. مسلمانان در برابر اقدامات خرابکارانه و شایعه‌سازی یهود، هیچ گونه تعرضی نسبت به آنان نداشتند و همواره در حفظ صلح و امنیت مدینه می‌کوشیدند و اعمال و رفتار تحریک‌آمیز یهودیان را نادیده گرفته و با عفو و اغماض پاسخ می‌دادند! پیامبر(صلی الله علیه و آله) شخصاً در مراسم اجتماعی آنان شرکت می‌کرد و از آنان قرض می‌گرفت و به عیادت بیمارانشان می‌رفت و در مراسم تشییع جنازه یهودیان شرکت و با آنان ابراز همدردی می‌نمود و مانند یک فرد عادی با آنان معامله می‌کرد و سایر مسلمانان نیز یهودیان مدینه را هم‌پیمان و جزو ملت خود می‌دانستند و رفتارشان بر اساس همین اصل محکم و استوار بود.[10] رسول الله(صلی الله علیه و آله) دعوت اسلامی و پیام الهی را به همه و از جمله یهودیان ابلاغ می‌کرد ولی هیچ‌گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواهان ابلاغ رسالت جهانی خود بود. طبیعی است که چنین امری در محیط آرام و بدون جنگ و خونریزی ممکن است.

توصیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد یهود و نصارای یمن؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در یک دستورالعمل ارشادی و حکومتی به «عمرو بن حزم» که او را به یمن فرستاد تا مردم را به تعالیم اسلام فراخواند، نوشت که نسبت به همه اقشار مردم یمن حتی یهود و نصاری، دستورات اسلام را پیاده کند. در فقره 21 این عهد نامه آمده‌است: «هر یهودی و یا نصرانی (مسیحی) که مسلمان شود و اسلام پاک و خالصی اظهار نماید از جمله گروه مومنان و مسلمانان است هر آنچه مسلمانان دارند شامل او نیز می‌شود و در نفع و ضرر با آن‌ها شریک است و هر که در یهودیت یا نصرانیت خود باقی بماند هرگز مجبور به ترک دین خود نمی‌شود.»[11]

صبر و مدارای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بر بدرفتاری یهود؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مقابل بدرفتاری یهودیان صبور بود و از نفاقشان چشم می‌پوشید و آنها را با مسلمانان برابر می‌گرفت و به آداب و رسوم دینی آنان احترام می‌گذاشت. بر پیمان‌هایی که با یهودیان بسته بود، استوار بود و اگر یکی از یهودیان بر خلاف پیمان رفتار می‌کرد تنها به مجازات او اکتفا می‌کرد و دیگران را به گناه او نمی‌گرفت، چنان که درباره «کعب ابن اشرف» و «سلام بن ابی حقیق» که به مسلمانان خیانت کرده‌بودند، همین روش را به کار بست و متعرض یهودیان دیگر نشد. در واقع رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یهودیان خیلی ملایمتر از رفتار وی با مردم قریش و دیگر قبایل عرب بود.[12]

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و بیت المدارس یهود؛ مدارس و دیگر اماکن متعلق به یهودیان مورد احترام پیامبر(صلی الله علیه و آله) و مسلمانان بود. یهودیان آزادانه در این مدارس به فعالیت‌های تبلیغی و دینی خود مشغول بودند و مسلمانان متعرض آنها نمی‌شدند. و حتی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مدارس یهود حاضر می‌شد و با استفاده از استدلال و منطق روشن، با علمای یهود به گفتگو می‌نشست. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر یکی از این مدارس وارد شد و کسانی که در آن جا بودند همه را به آیین خود دعوت کرد. دو نفر از بزرگان یهود به نام‌های «نعمان» و «حارث» گفتند: «بر چه آیینی دعوت می‌کنی؟» فرمود: «روش ابراهیم و آیین او.» آنان گفتند: «آیین ما اصیلتر از آیین تو است زیرا ابراهیم، خود یهودی بود.» پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «تورات بیاورید تا در این موضوع میان من و شما داوری کند.» آنان از آوردن تورات خودداری کردند و وحی الهی (سوره آل عمران، آیه 23) در سرزنش این عده نازل شد.[13] این موارد و نمونه‌های شبیه به آن به خوبی نشان می‌دهد که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در سیره عملی‌اش نسبت به پیروان مذاهب، همواره از گفتگو و جدال احسن برای پیشبرد اهداف مقدسش سود می‌جست و هیچ‌گاه زبان به الحاد، تکفیر و بی‌ارزش بودن ادیان دیگر نمی‌گشود و بلکه به عکس، از آنان می‌خواست که به مفاد تورات و انجیل عمل نمایند و داوری تورات را می‌پذیرفت که نمونه آن گذشت. 

پی‌نوشت:

[1]. محمدبن الجریر الطبری، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، روائع التراث العربی، ج3، ص56
[2]. همان
[3]. همان
[4]. الوفاء بأحوال المصطفی، ابن‌جوزی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۸۸م، ۱۴۰۸ق، ج2، صص421 و 439
[5]. مارسل بوازار، انسان دوستی در اسلام، ترجمه دکتر محمد حسن مهدوی اردبیلی و دکتر غلامحسین یوسفی، تهران، طوس، 1362ش، ص179
[6]. برای مطالعه اسامی و شرح حال این هیأت‌ها، محمد ابو زهره، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375، چاپ دوم، ج3، صص453، 542
[7]. برای ملاحظه نامه‌های پیامبر(صلی الله علیه و آله) نگاه کنیدبه: مکاتیب الرسول(صلی الله علیه و آله)، نوشته علی الاحمدی المیانجی، قم، موسسه فرهنگی دار الحدیث، ۱۴۱۹ق، ۱۳۷۶ش
[8]. سیره ابن هشام ، عبد الملک بن هشام، مترجم:رسولی، ناشر:کتابچی، تهران، ١٣٧۵ش، ج1، ص34 / البدایة و النهایه ، ابن کثیر، ناشر:دار الفکر، بیروت، لبنان، ج2، ص291
[9]. عمید زنجانی، عباسعلی، اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، مجله:درسهایی از مکتب اسلام، دي 1341، سال چهارم، شماره12، صص 58، 54
[10]. عمید زنجانی، عباسعلی، اسلام و همزیستی مسالمت آمیز، مجله:درسهایی از مکتب اسلام، دي 1341، سال چهارم، شماره12، صص 95 و 96
[11]. محمد حمیدالله، مجموعة الوثائق السیاسیة فی العهد النبوی، ناشر:مکتبة الثقافة الدینیة، مصر، قاهرة، ص172
[12]. دکتر ابراهیم حسن، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، جاویدان، 1362ش، چاپ پنجم، ص148
[13]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، توحید، 1375ش، ج6، صص 295 و 296

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

پبامبر(صلی الله علیه و آله) رخمةللعالمین بود تا همه مسلمانان را زیر یک چتر واحد بنام اسلام جمع کند، الان هر کس مدافع دین پیامبر(صلی الله علیه و آله) است باید هدف بالای او را ادامه دهد

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.