پايه و اساس جامعۀ اسلامی در عصر نبوی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وقتی که به مدینه مهاجرت کردند جامعه اسلامی را بر سه پایه مهم بنا نهادند. بنای مسجد، عقد برادری میان مهاجران و انصار، و پیمان همکاری میان مسلمانان و غیر مسلمانان. در واقع پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به آنچه عرب جاهلی بدان خو گرفته بود، یعنی روابط و پیوندهای ناشی از تعصبات قبیلهای و جاهلی، پایان بخشید. حضرت با جانشین کردن «دین» بهعنوان عاملی اصلی برای پیوند بین انسانها، و افراد مسلمان، بر سنتهای جاهلی و تعصبات کور قبیلهای خط بطلان کشیدند.
رکن سوم، یعنی انعقاد پیمان همکاری میان مسلمانان و غیر مسلمانان، که مهمترین رکن بود، در حقیقت یک زندگی مسالمتآمیز بین مسلمین و غیر مسلمین را پایه ریزی کردند. و حضرت با این عمل خود خواستند نشان دهند که اسلام دین صلح و دوستی و آشتی بین تمام انسانها، حتی غیر مسلمانهاست. تشکیل «شهری» مرکب از بومیها، و غریبهها، و دگراندیشان، تا آن زمان بیسابقه بود. حال اشارهای میکنیم به چکیدهای از قانون اساسی مزبور:
«بسم الله الرحمن الرحیم؛ این نوشتۀ محمد رسول الله است میان مؤمنان و مسلمانان قریش و یثرب و کسانی که از آنها پیروی میکنند. و به هریک از آنها ملحق بوده و همراهشان جهاد کردهاند، آنها امت واحده هستند. مؤمنان علیه کسانی هستند که به آنها تجاوز کرده یا در پی ظلم و خیانت و دشمنی و فساد در بین مؤمنان باشد، و دستهای مؤمنان علیه چنین فردی است حتی اگر او فرزند یکی از آنها باشد. هرکدام از یهودیان که از ما پیروی کند، مانند مؤمنان از کمک و پشتیبانی برخوردار خواهد بود. تا آنجا که مفسدهای برپا نکنند و علیه مؤمنان به دیگری کمک نکند. صلح میان مؤمنان صلح واحد است. هیچ مؤمنی نمیتواند جدای از بقیه مؤمنان، آن هنگام که جنگ در راه خدا جریان دارد با کسی به صلح اقدام کند.
همه گروههای مسلمان، در زمان جنگ، در نبرد شرکت خواهند کرد. هرگاه اختلافی بین مؤمنان پیش آید آن را به خدا و رسولش ارجاع خواهند داد. یهودیان بر دین خود و مسلمانان بر آیین خود خواهند بود. هیچ کس بدون اجازه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به جنگ نخواهد رفت».[۱]
پیامبر همچنین پیماننامهها و عهدنامههایی با قبائل گوناگون از جمله قبائل یهودی و مسیحی منعقد کرد. به علاوه نامههائی برای پادشاهان و سران کشورها و دولتهای همسایه از جمله پادشاه ایران، سزار روم، سلطان مصر، ملوک یمن، پادشاه حبشه و غیره ارسال فرمود.[۲] این نامهها که موضوع آنها دعوت به دین اسلام و پذیرش عبادت خداوند یکتا بود از دید عمده نویسندگان و تاریخ نگاران، بخشی از سیاست خارجی و دیپلماسی حضرت به شمار آمده است. در این گونه موارد پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) اعتقاد خود را مبنی بر اعتقاد خود به تقدم دعوت و دیپلماسی بر جنگ و جهاد را نشان داده است. او حتی اسیرانی که اصحابش بدون دعوت قبلی آنها به اسلام، اسیر کرده بودند را آزاد میساخت.[۳] بدین ترتیب حضرت حکومتی تشکیل دادند که بر پایه توحید و یگانگی خدا و دعوت به پرستش خداوند یکتا، و دوری از خرافهها و جهالتها و تعصبات کور و جنگهای بیهدف قبیلهای بوده است. ایشان همه را دعوت به اتحاد و یکپارچگی در حول محوریت خداوند یکتا میکردند. و با بیگانگان نیز که تا زمانی که توطئه و فتنهای علیه مسلمین نمیکردند پیمان دوستی و برادری میبستند. بر این اساس حضرت تمدنی را پایه نهادند که قرنها بر تارک تاریخ میدرخشید و پایه و اساس تمدن بزرگ امروزی بودند.
پینوشتها:
[۱]. پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، علی اکبر ولایتی، ج اول، ص ۵۵، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، بهار ۱۳۸۴
[۲]. تعداد این نامهها را تا چهل مورد ذکر کردهاند، نک: علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، قم: نشر یس، ۱۳۶۳ ه.ق.
[۳]. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹، ج ۲ ص ۱۴۷
افزودن نظر جدید