سنّت سياهپوشی در عزاداری اهل بیت
یکی از شبهات وهابیون علیه شیعه، که در سایتهای مختلف وهابیت به صورت گسترده مطرح شده است، پوشیدن لباس سیاه در عزاداریها است. آنها مدعیاند که در منابع شیعه، روایات متعدد در مذمّت لباس سیاه وارد شده که آن را لباس دوزخیان، فرعونیان و عباسیان (دشمنان اهل بیت) شمرده است. از طرفی، طبق روایات، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) از لباس سفید استفاده میکردهاند و پیروانشان را به استفاده از این رنگ دستور دادهاند.
اما حقیقت این است که سیاهپوشی شیعیان، برگرفته از سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) است. از نگاه تاریخی، سیاهپوشی زنان در شهادت دو تن از سرداران سپاه اسلام (حضرت حمزه و جعفر طیار)، سیاهپوشی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سوگ پدر، سیاهپوشی امام حسن (علیه السلام) در شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و بالاخره سیاهپوشی بانوان خاندان رسالت در شام و مدینه به اتفاق زنان مدینه در شهادت امام حسین (علیه السلام) شهرت تاریخی دارد. نکته مهم این است که همه این موارد، در منظر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) انجام شده و حتی بعضی از موارد، فعل خود معصوم است. بنابراین، فرمایشاتی که از رسول گرامی اسلام یا امیرالمؤمنین و دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) در کراهت لباس سیاه وارد شده، با این سیره تخصیص خورده و شامل سیاهپوشی در عزای شهدای اهل البیت (علیهم السلام) نمیشود. بنابراین فرهنگ سیاهپوشی شیعیان برگرفته از سیره خود اهل بیت است؛ نه بدعت!
این مطلب را میتوان در دو مقطع حساس تاریخی بررسی کرد:
- سیاهپوشی در عزای اصحاب و رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
- سیاه پوشی در عزای اهل بیت (علیهم السلام). در این مقاله با استناد به منابع شیعه و سنّی، به بررسی قسمت دوم پرداخته شده است، که شامل چهار بخش میباشد:
1. سیاهپوشی امام حسن (علیه السلام) در شهادت امیر مؤمنان علی (علیه السلام)
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، سیاهپوشی امام حسن (علیه السلام) را به نقل از ابو الحسن علی بن محمّد مدائنی تاریخ نگار مشهور قرن 2 و 3 هجری، (که در مدائن و بغداد می زیسته و عصر امام صادق تا امام هادی (علیهما السلام) را درک کرده) آورده است: «قال المدائنی ولما توفی علی علیه السلام- خرج عبد الله بن العباس بن عبد المطلب إلی الناس- فقال إن أمیر المؤمنین علیه السلام توفی وقد ترک خلفا- فإن أحببتم خرج إلیکم- وإن کرهتم فلا أحد علی أحد- فبکی الناس وقالوا بل یخرج إلینا- فخرج الحسن علیه السلام فخطبهم- فقال أیها الناس اتقوا الله فإنا أمراؤکم وأولیاؤکم- وإنا أهل البیت الذین قال الله تعالی فینا- إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ- وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً- فبایعه الناس وکان خرج إلیهم وعلیه ثیاب سود. [1] زمانی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) درگذشت، عبدالله بن عباس به سوی مردم بیرون آمد و گفت: امیرمؤمنان از جهان در گذشته و جانشینی از خود برجای نهاده است. اگر دوست میدارید، به سوی شما بیرون آید و اگر نه، کسی را بر کسی [اجباری] نیست. مردم به گریه افتادند و گفتند (خیر) بلکه بیرون آید. پس امام حسن به سوی مردم بیرون آمد و برای آنان خطبه خواند و فرمود: ای مردم! از خدا بترسید و تقوا پیش گیرید که ما امیران و اولیای [امور] شما هستیم و ما همان خاندانی هستیم که خداوند در حق ما آیه تطهیر را نازل فرموده است... پس مردم با امام بیعت کردند. امام به سوی مردم بیرون آمد؛ در حالی که جامههای سیاه پوشیده بود.»
احمد بن حنبل در فضائل الصحابة [2] و ذهبی در سیر أعلام النبلاء [3] مشابه همین مطلب را از ابی رزین، نقل نمودهاند.
2. سیاهپوشی در شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
حاکم نیشابوری مینویسد: «قال بن عمر وحدثتنا عبیدة بنت نائل عن عائشة بنت سعد قالت حد نساء، الحسن بن علی سنة. [4] زنان تا یک سال، برای حسن بن علی لباس سیاه پوشیدند.» شبیه همین مضمون را در تاریخ مدینه دمشق نقل میکنند. [5] ابن اثیر نیز در الأسد الغابة مینویسد: «و لمّا مات الحسن أقام نساءُ بنی هاشم علیه النواح شهراً، ولبسوا الحداد سنة.[6] وقتی حسن بن علی از دنیا رفت، زنان بنیهاشم تا یک ماه بر او عزاداری کرده و تا یک سال لباس سیاه پوشیدند.» در این روایات واژههای «حدت» و «حد» و «الحداد» به کار رفته است که به معنای ترک زینت و جامه سیاه و ماتم بر تن کردن است.
3. سیاهپوشی در شهادت امام حسین (علیه السلام)
موضوع سیاه پوشی خاندان عترت در عزای شهادت امام حسین (علیه السلام)، در تاریخ اسلام از برجستگی خاصی برخوردار است، که تاریخ نگاران و سیره نویسان موارد بسیاری را ذکر کردهاند.
- اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) در شام، در مدت هفت روزی که برای سالار شهیدان عزاداری کردند؛ لباس سیاه پوشیدند: «فَلَمَّا أَصْبَحَ اسْتَدْعَی بِحَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)- فَقَالَ لَهُنَّ أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکُنَّ- الْمُقَامُ عِنْدِی أَوِ الرُّجُوعُ إِلَی الْمَدِینَةِ- وَلَکُمُ الْجَائِزَةُ السَّنِیَّةُ قَالُوا نُحِبُّ أَوَّلًا- أَنْ نَنُوحَ عَلَی الْحُسَیْنِ قَالَ افْعَلُوا مَا بَدَا لَکُمْ- ثُمَّ أُخْلِیَتْ لَهُنَّ الْحُجَرُ وَالْبُیُوتُ فِی دِمَشْقَ- وَلَمْ تَبْقَ هَاشِمِیَّةٌ وَلَا قُرَشِیَّةٌ- إِلَّا وَ لَبِسَتِ السَّوَادَ عَلَی الْحُسَیْنِ- وَنَدَبُوهُ عَلَی مَا نُقِلَ سَبْعَةَ أَیَّام. [7] هنگامی که صبح شد یزید حرم و اهل بیت رسول خدا (صلّی اللَّه علیه و آله) را خواست و به ایشان گفت: دوست دارید نزد من بمانید یا بهجانب مدینه مراجعت نمائید؟ من جایزه فراوانی به شما خواهم داد. آنان گفتند: ما اولاً دوست داریم برای امام حسین نوحه و عزاداری کنیم. یزید گفت: هر چه در نظر دارید انجام دهید. سپس حجرههایی در دمشق برای آنان تخلیه شد و مشغول عزاداری شدند هیچ زنی هاشمی و قریشی نماند مگر اینکه در ماتم امام حسین (علیه السلام) لباس سیاه پوشیدند و بر او هفت روز عزاداری و گریه کردند.»
- سیاه پوشی زنان هاشمی در مدینه
بعد از این که اهل بیت امام حسین (علیه السلام) از کوفه و شام به مدینه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برگشتند، تمام زنان بنی هاشم با پوشیدن لباس سیاه به عزاداری پرداختند. «عن الحسن بن ظریف بن ناصح، عن أبیه، عن الحسین بن زید، عن عمر بن علی بن الحسین، قال: لما قتل الحسین بن علی (علیهما السلام) لبسن نساء بنی هاشم السواد والمسوح وکن لا یشتکین من حر ولا برد وکان علی بن الحسین (علیهما السلام) یعمل لهن الطعام للمأتم.[8] ابوحفص عمر، فرزند امام سجاد و برادر ناتنی امام باقر میگوید: زمانی که حسین بن على (علیهما السلام) به شهادت رسید، زنان بنیهاشم لباسهای سیاه و جامههای خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند و پدرم، علی بن الحسين (علیهما السلام) به علت (اشتغال آنان به) مراسم عزاداری، برایشان غذا آماده میکرد.»
4. سیاهپوشی ام سلمه در مصیبت امام حسین (علیه السلام):
ام سلمه از زنان مورد احترام رسول خدا و شاهد نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا بود. این زن با وفا، علاقه خاصی به فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و به خصوص امام حسین (علیه السلام) داشت و حضرت سید الشهداء او را مادر صدا میزد. ترمذی نقل کرده است که: «أن أم سلمة رأت النبي (صلی الله علیه وآله) باکیا وبرأسه ولحیته التراب فسألته فقال: قتل الحسین آنفا. [9] ام سلمه در عصر عاشورا، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دید در حالی که سر و ریش مبارکش پر از خاک بود. ام سلمه از این وضع رسول خدا پرسید. ایشان در جواب فرمودند: الآن حسین کشته شد.» در عیون الاخبار و فنون الآثار آورده است: «عن ابی نعیم باسناده عن ام سلمه رضوان الله علیها انّها لمّا بلغها مقتل الامام الحسین بن على (علیهما السلام) اضربت قبة سوداء فی مسجد رسول الله (صلی الله علیه وآله) ولبست السواد. [10] به روایت ابو نعیم اصفهانی، بعد از این که امّ سلمه خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) را شنید؛ در مسجد پیامبر خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.»
موارد فوق، تنها نمونههایی از سیاه پوشی اهل بیت در عزاداری امام حسین (علیه السلام) است. بعد از آن در طول تاریخ نیز موارد زیادی از سیاه پوشی، در شهادتها و وفیات نقل شده است و اگر صفحات تاریخ را مرور کنیم موارد زیادی از سیاهپوشی در زمان حیات ائمه و در دوره غیبت دیده میشود و این سیره تا به امروز در میان شیعیان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) ادامه داشته و تا همیشه تاریخ ادامه خواهد داشت. بنابراین، سیاه پوشی شیعیان در طول تاریخ برگرفته از سیره اهل بیت و اقتداء به سیره آن پاکان است.
پینوشت:
[1]. إبن أبیالحدید المعتزلی، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمد عبد الکریم النمری، ج 16، ص 22، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1998 م.
[2]. ابوعبد الله أحمد بن حنبل الشیبانی، فضائل الصحابة، ج 2، ص 600، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1983 م.
[3]. امام الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 3، ص 267 و ص 272، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413 ه.ق، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی.
[4]. الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 189، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة، 1990 م. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج 13، ص 295، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العماری، بیروت: دار الفکر، 1995.
[6]. ابن اثیر الجزری، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 2، ص 22، تحقیق: عادل أحمد الرفاعی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1996 م.
[7]. محمدباقر المجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 45، ص 196 تحقیق: محمد الباقر البهبودی، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1983 م.
[8]. أحمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، ج 2 ص 420، تحقیق: السید جلال الدین الحسینی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1330.
[9]. ابن حجر الهیثمی، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2، ص 567 تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی، دار النشر: مؤسسة الرسالة، لبنان، 1997.
[10]. ادریس قرشی، عمادالدين، عیون الاخبار و فنون الآثار، ص 109، طبع بیروت.
افزودن نظر جدید