آیا ام المؤمنین عایشه در جواز رضاع کبیر، مؤیّدی داشت؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس حدیثی که در صحیح مسلم از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است، در مورد خاصی پیامبر اکرم به همسر ابوحذیفه اجازه دادند که به فرزندخواندهشان (سالم)، که بالغ شده بود، شیر دهد، تا به او محرم شود، بحث رضاع کبیر و شیر دادن به افراد بزرگسال، پیش میآید: «حدثنا عمرو الناقد وابن أبی عمر قالا حدثنا سفیان بن عیینة عن عبدالرحمن بن القاسم عن أبیه عن عائشة قالت جاءت سهلة بنت سهیل إلی النبی (صلی الله علیه وسلم)، فقالت: یارسولالله انی أری فی وجه أبی حذیفة من دخول سالم (وهو حلیفه) فقال النبی (صلی الله علیه وسلم) ارضعیه قالت وکیف أرضعه وهو رجل کبیر. فتبسم رسولالله (صلی الله علیه وسلم) وقال: قد علمت أنه رجل کبیر...[1] در صحیح مسلم از عایشه نقل شده است که سهلة نزد پیامبر اکرم آمد و گفت: ای پیامبر! وقتی فرزندخوانده ما (سالم) داخل خانه ما میگردد، من در چهره ابوحذیفة ناراحتی احساس میکنم، پیامبر میفرماید: به او شیر بده. سهلة میگوید: چگونه شیر دهم در حالیکه او مردی بزرگ است؛ پیامبر تبسمی نموده و میفرماید: خودم میدانم که او مردی بزرگ میباشد...»
ابنحزم نیز چنین میگوید: «.. ورواه عن هؤلاء الناس الجماء الغفیر فهو نقل کافة لا یختلف مؤالف ولامخالف فی صحته فلم یبق من الاعتراض الا أن یقول قائل: هو خاص لسالم کما قال بعض أزواج رسولالله (صلی الله علیه وسلم)، فلیعلم من تعلق بهذا ... وهکذا جاء فی الحدیث أنهن قلن: ما نری هذا الا خاصاً لسالم وماندری لعله رخصة لسالم؛[2] عده زیادی از مردم از علما نقل نمودهاند و این مقدار در نقل برای صحت یک روایت کافی است؛ پس جایی برای اعتراض باقی نمیماند مگر اینکه کسی بگوید: این مورد استثنائی برای سالم است، همانطوری که بعضی از همسران پیامبر این مطلب را گفتهاند... و گفتند: ما این امر (شیر دادن فرد بزرگسال) را رخصتی جز برای سالم نمیدانیم.» و بیان نموده است که نظر امالمؤمنین عایشه، عمومیت این قاعده بوده، و از همسران پیامبر به خصوص امسلمه با این عمومیت مخالف بوده و این مخالفت را به همه همسران پیامبر نسبت میدهد.
اما ابنحجر عسقلانی، نظر رضاع کبیر (شیر دادن به مرد بزرگسال) را تنها مختص عایشه در بین زنان پیامبر نمیداند و حفصه را در این نظر، موافق عایشه میداند و میگوید: «وفی لفظ عن أم سلمة أبی سائر أزواج النبی (صلی الله علیه وسلم)، أن یدخلن علیهن أحداً بتلک الرضاعة. وقلن لعائشة: والله ما نری هذا الا رخصة لسالم، فما هو به داخل علینا أحد بهذه الرضاعة ولا رائینا. (قلت): وهذا العموم مخصوص به غیر حفصة؛[3] ابنحجر میگوید: به نقل از امسلمه آمده که بقیه زنان رسولالله (صلی الله علیه و آله) از ورود افرادی که به این صورت شیر داده شده بودند، ممانعت میکردند و گفتند: به خدا ما این امر (شیر دادن فرد بزرگسال) را رخصتی جز برای سالم نمیدانیم. پس هیچ کس با این نحوه شیر خوردن، نزد ما نیاید و ما را نبیند. سپس ابنحجر نظر میدهد: این نظر عمومی امسلمه، مخصوص همه زنان رسولالله بود الا حفصه (یعنی امالمؤمنین حفصه با نظر عایشه در رضاع کبیر موافق بود.)»
«وقال عبدالرزاق عن ابن جریج قال: رجل لعطاء ان امرأة سقتنی من لبنها به عدما کبرت، أفأنکحها؟ قال: لا. قال: ابن جریج فقلت له: هذا رأیک؟ قال: نعم، کانت عائشة تأمر بذلک بنات أخیها. وهو قول اللیث بن سعد وقال ابن عبدالبر: لم یختلف عنه فی ذلک. (قلت): وذکر الطبری فی تهذیب الآثار فی مسند علی هذه المسئلة وساق باسناده الصحیح عن حفصة مثل قول عائشة وهو مما یخص به عموم قول أم سلمة أبی سائر أزواج النبی صلی الله علیه وسلم أن یدخلن علیهن بتلک الرضاعة أحداً، أخرجه مسلم.[4] عبدالرزاق از ابنجریج نقل میکند: مردی به نزد عطاء رفت و گفت: به هنگام بزرگسالیام، زنی از شیرش به من داده است، آیا میتوانم با او ازدواج کنم؟ عطا گفت: خیر! (زیرا بهواسطه شیرخوردن، مَحرَم شده است). ابنجریج میگوید: به عطا گفتم: این نظر تو میباشد؟ گفت: آری! عایشه نیز اینچنین به دختران برادرش حکم میکرد. (که به افراد بزرگسال، شیر بدهند). این نظر لیث بن سعد نیز هست. ابنعبدالبر نیز میگوید: در نظر او در مورد این مطلب هیچ اختلافی نیست. سپس ابنحجر میگوید: طبری در تهذیب الآثار، در مسند علی (علیه السلام) این مسأله را آورده و به اسناد صحیح، نظر حفصه را هم چون نظر عایشه بیان کرده است. و این امر نشان دهنده تخصیصی است بر کلام عام امسلمه که فرموده بود: دیگر همسران رسولالله (صلی الله علیه وآله) از این که دیگران بهواسطه چنین رضاعتی (شیرخوردنی) بر ایشان وارد شوند، خودداری مینمودند. و این سخن ام سلمه را مسلم بن حجاج و دیگران بیان کردهاند.»
بنابراین اجتهاد امالمؤمنین حفصه در محرمیت توسط شیر دادن زن به فرد بزرگسال، مانند اجتهاد امالمؤمنین عایشه بوده و با این نظر ابنحزم و عطاء هم موافق بودهاند، و عدهای از راویان موثق نیز این مطلب را از آنها نقل نمودهاند.
پینوشت:
[1]. صحیح مسلم، ج 4، ص 168، ناشر: دار الفکر بیروت
[2]. ابن حزم، (م 456 هـ ق)، المحلی، ج 10، ص 23، ناشر: دار الفکر بیروت. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن حجر العسقلانی، (م 852 ه.ق)، فتح الباری، ج 9، ص 115، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، الطبعة الثانیة. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ابن حجر العسقلانی، (م 852 ه.ق)، فتح الباری، ج 9، ص 128، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، الطبعة الثانیة. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
مهدی منصورسمائی
دیدگاهها
ادریس
1396/05/29 - 15:51
لینک ثابت
با سلام اینهمه طول و تفسیر و
mansur
1396/05/30 - 08:17
لینک ثابت
در این مقاله سعی شده بفهماند
ميثم
1398/03/05 - 15:23
لینک ثابت
سلام . چطور ميشود كه زني بچه
mansur
1398/03/14 - 22:13
لینک ثابت
سلام
asadi
1398/04/01 - 20:47
لینک ثابت
سلام ادریس- اصلاً فهمیدی
ناشناس
1399/05/20 - 19:08
لینک ثابت
اين خبر مایه وهن اسلام و
00
1399/11/13 - 12:01
لینک ثابت
سنی نادان
افزودن نظر جدید