تهمتی دیگر: عدم رعایت حقوق زنان در اسلام
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک بانوی مدعی نوکیشی، میگوید که مسلمان و به آداب اسلامی پایبند بوده است. اما چیزی که او را آزار میداده است، حقوق زنان در اسلام است. شوهرش او را میزده و در خانه محبوس میکرده است. هرچه از خدا میخواهد تا محبتش را در دل شوهرش قرار دهد، فایدهای نمیکند. بالاخره او از همسرش جدا میشود. در مشکلاتش هرچه یا محمد یا علی و یا عباس میگوید، نتیجهای نمیبیند. تا اینکه حضرت عیسی بر او ظاهر میشود و زندگی او کاملاً متحول میشود. او به همراه خانوادهاش مسیحی میشوند و از همه مشکلات و غم و غصههای زندگی رهایی مییابد.
چند نکته:
آیا واقعاً کسی که مسیحی شد، تمام مشکلات بر او حل میشود؟! این همه مشکلات خانوادگی که در جوامع مسیحی وجود دارد، دروغ است؟ همه زن و شوهرهای مسیحی با کمال آرامش و بدون هیچ مشکل اقتصادی، خانوادگی، فرهنگی و ... مشغول زندگی هستند؟! سازنده این فیلم جعلی به علت عدم آشنایی با اسلام مطالبی را به اسلام نسبت میدهد، که فرسنگها از حقیقت فاصله دارد. آیا اسلام میگوید که زنانتان را در خانه زندانی کنید و آنها را بزنید؟ آیا مسیحیت نظرش نسبت به زنان کاملاً متفاوت از اسلام است؟
نگاه کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان به زن منفی است. در آیات 7-6 باب سوم سفر پیدایش آمده است: «به این ترتیب آدم به وسیله حوا اغوا شد و آن دو به زمین هبوط کردند.» طبق آموزه کتاب مقدس، شوق وزندگی خانوادگی، همسری و مادری برای زن نه یک امتیاز، بلکه مجازات و تنبیهی است که به سبب خوردن میوه ممنوعه باید تحمل کند. در آیه 16 باب سوم سفر پیدایش آمده: «درد زایمان، اشتیاق به همسرداری و حکمرانی مرد بر زن، از نخستین مجازاتهای است که حوا به واسطه خوردن میوه ممنوعه متحمل شده است.»
سليمان در کتاب جامعه میگوید: «در ميان هزار مرد میتوان يک مرد خوب يافت اما در ميان همه زنان يک زن خوب هم يافت نمیشود».[1] طبق کتاب مقدس، زن برای ولادت پسر هفت روز و برای دختر 14 روز نجس است.[2] در عهد جدید توصیه به مجرد ماندن و دوری از زنان شده است: «امّا خواهشِ اين دارم كه شما بیانديشه باشيد. شخص مجرّد در امور خداوند میاندیشد كه چگونه رضایتمندی خداوند را بجويد؛ و صاحب زن در امور دنيا میاندیشد كه چگونه زن خود را خوش بسازد».[3] بر اساس عهد قدیم طلاق بدون دلیل و بدون تشريفات قانونی و فقط با نوشتن طلاق نامه و صرفاً با ميل شخصی میتواند باشد: «چون کسی زنی گرفته به نکاح خود درآورد اگر در نظر او پسند نيايد از اين که چيزی ناشايسته در او بيابد آنگاه طلاق نامه ای نوشته به دستش دهد و او را از خانهاش رها کند»[4].
ملاک ارثبردن نیز رابطه پدر و فرزندی است.[5] در نسب نامهها هیچ نامی از دختران نیست و میراث برای پسرهاست.[6] مادر و زوجه نیز از اموال فرزند و همسر هیچ ارثی نمیبرند. زنان در کلیسا حق صحبت ندارند: «و زنان شما در کلیساها خاموش باشند زیرا که ایشان را حرف زدن جایز نیست بلکه اطاعت نمودن، چنانکه تورات نیز میگوید. امّا اگر میخواهند چیزی بیاموزند، در خانه از شوهران خود بپرسند، چون زنان را در کلیسا حرف زدن قبیح است».[7] زن از دیدگاه آباء کلیسا دری است که از آن شیطان ورود پیدا میکند. ترتولیان میگوید: «تو دروازه شیطانی، تو آن کس را که شیطان جرئت نداشت از رو به رو مورد حمله قرار دهد مجاب کردی به سبب تو بوده که پسر خدا نا گریز به مردن شده! تو باید پیوسته جامه سوگ و ژنده به تن داشته باشی.[8] توماس آکویناس پر آوازهترین دانشمند مسیحی در قرون وسطی میگفت: «زن موجودی است ناقص عرضی، جنس مؤنث در واقع مذکری است که منحرف شده است؛ زن احتمالاً نتیجه نقصی است در قوه تولیدی مرد».[9] آگوستين قدیس که شاید بتوان وی را برجستهترین عالم مسیحی در تمام اعصار نامید، در باره زن میگوید: «زن حیوانی است که نه استحکام دارد و نه استواری، زن از بدی تغذیه میکند و سر آغاز همه دعاوی و مخالفتها است و راه و طریق هر گونه فساد اخلاق است».[10] مارتین لوتر به عنوان سرآمد اصلاح طلبان کلیسای مسیحی بر این اعتقاد بود: «زنان باید در خانه بمانند، آفرینش زنان بر این دلالت دارد، آنها لگنهای پهن دارند تا بر روی آن بنشینند و خانهداری کنند. بچه به دنیا بیاورند و بزرگ کنند».[11] ژان ژاک روسو متفکر نامدار سوئیسی: «زنان فاقد ویژگیهای شهروندیاند یعنی خصوصیاتی مانند عقل، نیرو و خود مختاری طبیعتاً مردانه است».[12]
اما قرآن کریم به زیباترین شکل زن و شوهر را لباس هم معرفی میکند: «هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ اَنتُم لِباسٌ لَهٌنَّ.[13] آنها لباس شما هستند و شما لباس آنهائید». نیاز به آرامش و امنیت در سرشت انسان ریشه دارد و ازدواج یکی از راههای ایجاد این آرامش است. چنانچه امام رضا (علیه السلام) در این رابطه فرمودند: «ما افاد عبد فائده خیراً من زوجه صالحه اذا رأها سرّئه؛[14] هیچ منفعت و خیری بهتر از همسر شایسته نیست همسری که وقتی او را میبیند شادمانش گرداند».
بر خلاف نظریات فمینیستی که ستم را مترادف با تبعیض جنسیتی میدانند از نظر اسلام تساوی جنسیتی نیز بسیاری اوقات میتواند ستمی به زن باشد؛ زیرا این ادعا که هر گونه حق و کار ویژه مردانه بدون در نظر گرفتن استعدادها برای زن مطالبه شود دور کردن زنان از مسیر خاص سعادت ایشان است که در حقیقت ستم به زن است. به تبع تفاوت در تعریف ستم به زنان، تعریف اسلام و فمینیسم از کمال انسان و کمال زن نیز متفاوت میشود. در شرایطی که طرفداران فمینیسم شهرت، ثروت، پیشرفت اجتماعی و سایر امور مادی را کمال زن میدانند، هدف خلقت زن و مرد از نظر اسلام رسیدن به کمال الهی و رشد و تعالی بوده و ملاک برتری انسانها تقوای الهی است. زن و مرد علیرغم تفاوتهای فیزیکی و روحی در رسیدن به کمالات معنوی یکسان هستند تا آنجا که حضرت زهرا (سلام الله علیها) الگوی امام زمان (عج) معرفی شده است.[15]
پینوشت:
[1]. جامعه 7: 28.
[2]. لاویان 12: 1-5.
[3]. اول قرنتیان 7: 32-33.
[4]. تثنیه 24: 1.
[5]. پیدایش 15: 3 و 4.
[6]. پیدایش 25: 5.
[7]. اول قرنتیان 14: 34-35.
[8]. سمون دوبوار، جنس دوم، ج 1، ص 159.
[9]. همان، ص 19 و 159.
[10]. همان، ص 28.
[11]. سارا فلاورز، اصلاحات، ص 91.
[12]. یان مکنزی و دیگران، مقدمه ای بر ایدئولوژیهای سیاسی، ص 358.
[13]. بقره: 187.
[14]. حر عاملی، وسائل الشیعه، جلد 14، ص 22.
[15]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 53، ص 178.
افزودن نظر جدید