غدير و چالش اهل سنت

  • 1393/07/20 - 16:24
حدیث غدیرخم از احادیث متواتر اسلامی است که بیش از یک‌صد نفر از صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) آن را روایت کرده‌اند. از سویی اهل‌سنت این روایت را به عنوان اینکه پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) امیر المومنین (علیه‌السلام) را به عنوان جانشین انتخاب کرده باشد، نمی‌پذیرند و در اینجا کلمه «مولا» را به معنای دوست می‌گیرند، نه به معنای حاکم و سرپرست. اما قرائن نقلی و عقلی بسیاری برداشت اهل‌سنت را رد می‌کند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حدیث غدیرخم از احادیث متواتر اسلامی است که بیش از یک‌صد نفر از صحابه پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) آن را روایت کرده‌اند. واقعه غدیر یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است. پیامبراکرم (صلی‌الله علیه وآله) پس از انجام مناسک حج از مکه رهسپار مدینه بود، به غدیرخم که رسید از مسلمانان خواست تا همگی در آن مکان اجتماع کنند، آنان که از آن جا گذشته بودند، بازگشتند، و آنان که در راه بودند، رسیدند، آنگاه نماز ظهر را به جماعت به جای آوردند. حضرت دستور دادند تا منبری از جهاز شتران بسازند، سپس بر بالای آن رفت و علی (علیه‌السلام) را به عنوان وصی و جانشنین خود معرفی کردند و فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه.[1] هرکس من مولا و آقای او هستم علی مولا و آقای اوست».

اهل‌سنت این روایت را به عنوان اینکه پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله)، امیرالمومنین (علیه‌السلام) را به عنوان جانشین انتخاب کرده باشد، نمی‌پذیرند و در اینجا کلمه «مولا» را به معنای دوست می‌گیرند، نه به معنای  حاکم و سرپرست. اما قرائن نقلی و عقلی بسیاری این تفسیر اهل ‌تسنن را رد می‌کنند.

گرچه «مولا» معانی زیادی دارد ولی یکی از معانی اصلی آن به معنای ولایت و سرپرستی است. و قرائن و شواهد فراوانی وجود دارد که «مولا» دراینجا به معنای ولی و سرپرست است. یکی ازدلائل این است که، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه و آله) در اول خطبه‌اش ولایت خود را بر مومنین یاد آور می‌شود که قرآن می‌فرماید: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم».[2] یعنی پیامبر بر جان و مال و نفس مسلمین ولایت دارد. و ولایت دراینجا به معنی سرپرستی است. شاهد دیگر اینکه درپایان خطبه، آیه «الیوم اکملت لکم دینکم...»‍[3]  برپیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) نازل شد. و تمام مسلمانان با گفتن الله‌اکبر، شادمانی خود را از این که دین آن‌ها کامل شده است ابراز کردند.[4]

بعد از معرفی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به عنوان وصیّ، تمام مسلمانان با حضرت بیعت کردند. به خصوص خلیفه اول و دوم، با بیان جمله «بخ بخ یا علی انت مولای و مولای کل مؤمن و مومنة،[5] تبریک تبریک، بر تو ای علی تو آقا و مولای تمام انسان‌های مؤمن اعم از زن و مردهستی»، این جانشینی را به حضرت تبریک گفتند. بعد از این واقعه پیامبراکرم (صلی‌الله علیه و آله) بعد از هفتاد روز رحلت فرمودند.

فرض می‌گیریم که حرف اهل سنت در تمام اشکالاتی که به حدیث غدیر و حدیث منزلت و احادیث دیگر وارد می‌کنند درست باشد، ولی سؤال ما این است که پیامبری که دربیان مسائل، آن قدر دقت دارد و تمام ریزکاری‌ها را بیان فرموده‌اند، به عنوان نمونه حتی رنگ کفش و لباس را بیان کرده‌اند حتی ورد و خروج به "بیت الخلاء" را بیان فرموده‌اند که با کدام پا وارد و با کدام پا خارج شویم، حال چطور است که در مورد جانشینی خودش به هیچ وجه سخنی نفرموده باشند؟ و بیانی از حضرتش وارد نشده باشد؟ اسلامی که با چنین خون دلی پا گرفت و با وجود تمام دشمنی‌های داخلی و خارجی مثل منافقین و بنی‌امیه، چطور می‌شود که پیامبر رحمت (صلی‌الله علیه وآله) جانشینی برای خودش معین نکرده باشد؟ و این درصورتی است که هرکسی که بخواهد مسافرتی برود، ولو به مدت بسیارکوتاه، خانه و کاشانه خود را به کسی می‌سپارد. حتی مرغ و خروس‌های خود را به کسی می‌سپارد که به آن‌ها آب و دانه بدهند یا حداقل سری به خانه بزنند، عرف تمام ممالک دنیا است که رئیس جمهور مملکتی که به مسافرت می‌رود، معاون و جانشینی برای خود معین می‌کند. تمام فرقه‌های انسانی حتی قبیله‌های کوچک و بزرگ، برای رتق و فتق امور، رئیسی را  معرفی می‌کنند، چطور است که تنها کسی که اقدام به این امر نکرده است، پیامبر خدا (صلی‌ الله علیه و آله) است؟ آیا این با عقل هیچ عاقلی جور درمی‌آید؟ چطور خلیفه اول و دوم برای خودشان جانشنی معین کردند، یعنی از پیامبر رحمت (صلی‌الله علیه واله) نسبت به امت مهربان‌تر بودند؟ ولی رسول گرامی خدا (صلی‌ الله‌ علیه و آله) برای این امت فکری نکردند و جانشنی معین نکردند؟ یا حداقل اگر آن را به خود امت واگذار کرده بودند نباید خصوصیات یک جانشین خوب را بیان می‌فرمودند؟ نباید خصوصیات جانشین بعد از خود را بیان می‌کردند؟ و این درصورتی است که تمام دلائلی را که شیعه از زبان پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) برای جانشینی بیان می‌کند هرکدام را به یک دلیل واهی رد می‌کنند.

حداقل تناقضات خود را جواب بدهند. اگر خلیفه اول توسط شورا و انتخاب مردم معین شد چرا این روش توسط خود خلیفه اول شکسته شد؟ و خود، شخصاً خلیفه دوم را به عنوان جانشین معرفی کردند؟ روایت بسیار قوی که اهل‌سنت و شیعه نقل کرده‌اند، روایت دوازده وصیّ است. که همه بالاتفاق چه شیعه و چه سنی قائل‌اند که پیامبر رحمت (صلی‌ الله علیه و آله) فرمودند: «خلفاء بعد ازمن دوازده نفر هستند که همه از نسل من می‌باشند».[6]  واین بیان، با هیچ کدام از خلفاء بعداز پيامبراكرم (صلی الله علیه وآله) از فرق اسلامی، درست در نمی‌آید الا شیعه و حال آنکه مخالفین به خاطر تعصبات کور این را نمی‌پذیرند.

یکی از اشکالاتی که اهل سنت نسبت به روایت غدیر وارد می‌کنند، این است که می‌گویند: اگر پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله) امیرالمؤمنین را به عنوان جانشین خود معرفی کردند چطور شد، اصحابی که تا پای جان با پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) ایستادگی کردند بعد از هفتاد روز همه چیز را فراموش کردند؟

جواب آن را قرآن کریم داده است. حضرت موسی (علیه‌السلام) وقتی که به کوه طور رفته بود تا الواح مقدس (تورات) را بیاورد، وقتی که بعد از چهل روز که برگشتند دیدند که قوم او همه گوساله‌پرست شده‌اند.[7] و این درصورتی بود که حضرت موسی (علیه‌السلام)، هارون (علیه‌السلام) را به عنوان جانشین خود معین کرده بودند. ولی با وجود این و با دیدن تمام معجزات، از جمله رد شدن از دریا توسط  معجزه عصای حضرت موسی (علیه‌ السلام)، به گوساله‌پرستی روی آوردند. امت حضرت رسول‌اکرم (صلی‌ الله‌ علیه و آله) هم همین طور بود بعد از هفتاد روز همه چیز را فراموش کردند. و این هیچ بعید نیست. چون نمونه‌اش را قرآن کریم بیان فرموده است. ثانیاً درسقیفه بنی‌ساعده وقتی شورا تشکیل شد، اول از همه دو قوم اصیل مدینه یعنی اوس و خزرج در مورد این مطلب شروع به نزاع کردند و به خاطر حسادت و رقابت قبیله‌ای که بین آن‌ها بود، وقتی که خلیفه اول و دوم که از مهاجرین بودند و آمدند، حاضر شدند که هرکسی خلیفه بشود الا رقیب مقابل. ثالثاً ما در جنگ‌ها و نزاع‌های سیاسی و قبیله‌ای بسیار دیده‌ایم که در این گونه موارد بسیاری از ارزش‌ها به فراموشی سپرده می‌شود. اگر در سقیفه بنی ساعده، نشستی تشکیل شد، و در اثناء آن خلیفه  و وصی‌ّ رسول‌ خدا (صلی‌الله علیه و آله) را کنار زدند از عقل هیچ دور نمی‌باشد.

منابع:

[1]. امام شناسی ج 7 ص 162، ازسید محمد حسین حسینی تهرانی، ناشر، علامه طباطبائی، نرم افزار کتابخانه کلام
[2]. احزاب آیه 6
[3]. مائده آیه 3
[4]. شيعه شناسی، از ربانی گلپایگانی، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم،1385
[5]. آیات ولایت در قرآن ص 41
[6]. زندگانی چهارده معصوم، ص 503، ازمرحوم طبرسی، ترجمه، عزیزالله عطاردی)
[7]. اعراف آیه 150

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.