ابعاد شخصیتی امام راحل
امام خمینی ( رحمه الله ) شخصیتی چند جانبه داشتند و از ویژگیهای گوناگونی برخوردار بودند؛ به گونهای كه تاریخ، شخصیتی به جامعیت ایشان كمتر به خود دیده است. به تعبیر مقام معظم رهبری:
« آن بزرگوار، قوّت ایمان را با عمل صالح، و ارادة پولادین را با همت بلند، و شجاعت اخلاقی را با جزم و حكمت، و صراحت لهجه و بیان را با صدق و متانت، و صفای معنوی و روحانی را با هوشمندی و كیاست، و تقوا و ورع را با سرعت و قاطعیت، و ابهت و صلابت رهبری را با رقت و عطوفت، و خلاصه بسی خصال نفیس و كمیاب را كه مجموعة آن در قرنها و قرنها به ندرت ممكن است در انسان بزرگی جمع شود، همه و همه را با هم داشت. او عبد صالح و بندة خاضع خداوند و نیایشگر گریان نیمهشبها و روح بزرگ زمان ما بود. او با عمری كه روزها و ساعتها و لحظههایش با مراقبه و محاسبه سپری میشد، صدها آیة قرآن را كه در توصیف مخاطبین و متقین و صالحین است. مجسّم و عینی ساخت. او به انسانها كرامت، و به مؤمنان عزت، و به مسلمانان قوت و شوكت، و به دنیای مادی و بیروح معنویت، و به جهان اسلام حركت، و به مبارزان و مجاهدان فی سبیل الله شهامت و شهادت داد. او به همه فهماند كه انسان كامل شدن و علیوار زیستن و تا نزدیكی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست ». [1]
یكی از ابعاد شخصیتی حضرت امام ( رحمهالله ) كه در حجاب چهرة سیاسی ایشان قرار گرفت، و در نتیجه چنانچه بایسته است بر نسل معاصر آشكار نشد، چهرة عرفانی ایشان است. امام ( رحمهالله ) با آثار اغلب عارفان بزرگ آشنا بود و دیدگاههای عرفانی آنان را در بیشتر آثار خویش از جمله « مصباح الهدایه »، « شرح دعای سحر »، « سرّ الصلوة » و « آداب الصلوة » بازتاب داده، در كنار اجتهادهای عرفانی خویش و دیدگاههای مستقل و درخور توجّهی كه خود در این راه داشتهاند،از اندیشههای عرفانی آن بزرگان بهرههای فراوان بردهاند. آنچه در این باره قابل یادآوری است اینكه: جاذبههای سرزمین عرفان، هرگز ایشان را از دیگر حقایق جهان هستی بازنداشت و سدّ راه فقاهت، شریعتمحوری و مردمگرایی ایشان نگشت.
از این رهگذر، عرفان ایشان افزون بر اینكه « عرفان نما » نبوده، در جامعیت و برخوردار بودن از حقایق ریشهدار وحیانی، دورنمایی از عرفان اهلبیت (علیهمالسلام ) بوده است. بیگمان چنین عرفان نابی از مؤلّفهها و شاخصههای ویژهای شكل میگیرد كه در این نوشتار به برخی از این شاخصههای مثبت اشاره خواهد شد.
۱. خدا محوری
یكی از ویژگیهای سلوك عرفانی حضرت امام ( رحمهالله )، فراگیری عرفان برای خدا، و « خدامحوری » در زندگی ایشان است.
اساساً در عرفان راستین، محور سیر و سلوك و كعبة دلها، تنها خداوند میباشد و بس. به تعبیر شیخ الرئیس ابو علی سینا: « العارفُ یرید الْحَقَّ الاَوّلَ لا لِشَیءٍ غَیرِه، وَ لا یؤْثِرُ شَیئَاً عَلی عِرْفانِهِ، وَ تَعَبُّدُهُ لَهُ فَقَط لِاَنَّهُ مُسْتَحَقٌّ لِلْعِبادَةِ « » عارف، حقّ نخستین را میخواهد، نه برای چیزی غیر از او. و هیچ چیز را بر شناخت وی برتری نمینهد و تنها او را میپرستد؛ چون تنها او سزاوار عبادت است ». [2]
عارف خدامحور از نام و شهرت گریزان است و تنها سر در هوای دوست دارد و دل در آرزوی نامآوری در ملكوت و آستان قدس ربوبی.
از نگاه حضرت امام ( رحمهالله ): « كسیكه اخلاق حسنة خود و ملكات فاضلة نفس را به چشم مردم بكشد و ارائه به مردم بدهد، قدمش قدم نفس است و خودبین و خودخواه و خودپرست است. ای عزیز! برای یك خیال باطل، و یك محبوبیت جزئی بندگان ضعیف، یك توجّه قلبی مردم، خود را مورد سخط و غضب الهی قرار مده، و آن محبّتهای الهی و كرامتهای غیرمتناهی را به یك محبوبیت پیش خلق كه مورد هیچ اثری نیست، مفروش، ای عزیز! نام نیك را از خداوند بخواه؛ از صاحب قلبها ( خداوند ) بخواه كه قلوب مردم با تو باشد. تو كار را برای خدا بكن، خداوند علاوه بر كرامتهای اخروی و نعمتهای آن عالَم در همین عالم هم به تو كرامتها میكند؛ تو را محبوب مینماید؛ موقعیت تو را در قلوب زیاد میكند؛ و تو را در دو دنیا سربلند میفرماید ». [3]
مرحوم آیت الله فاضل لنكرانی درباره گریزان بودن حضرت امام ( رحمهالله ) از نام و شهرت، در ضمن خاطرهای چنین میفرمود: « امام كتابی دارند به نام « كشف الاسرار » این كتاب، ردّ كتابی است كه یكی از شخصیتهای علمی نوشته بود، به نام « اسرار هزار ساله » كه در آن مسائل اعتقادی شیعه را به تمسخر گرفته و به روحانیت و امامت جسارت كرده بود. امام بزرگوار، درس و بحث خود را به یكباره تعطیل كردند و به نوشتن جواب این كتاب پرداختند، و در مدّت دو ماه این كار را به انجام رساندند، و نام كتابشان را « كشف الاسرار » گذاشتند، اَمّا برای پرهیز از خودنمایی، هرگز نام خود را در چاپ اول و دوم كتاب نیاورد كه این امر از اخلاص ایشان حكایت میكند، و اینكه ایشان از نام و شهرت طلبگی گریزان هستند ». [4]
۲. شریعتمداری
در عرفان اصیل و مثبت، شریعت اسلامی، سیره و سخن پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله ) و اولیای دین، محور و میزان سنجش تمامی باورها و رفتارهاست و نشانة عرفان راستین آن است كه حتّی در خوشترین حالات و جذبههای عرفانی، ریزترین حكم شریعت فروگذار نمیشود. اساساً عارف حقیقی كسی است كه بیشترین اهتمام را نسبت به احكام شریعت روا میدارد.
ابونصر سرّاج طوسی از عارفان بزرگ اسلام در اینباره چنین میگوید: « فقها با مخالفان دین و گمراهان به صورتی مستدل و معقول سخن گفتهاند و برهانهای روشن آوردهاند و به متن قرآن و نصّ حدیث چنگ انداختهاند و اوامر و نواهی و واجب و حرام و مستحب و مكروه را بیان كردهاند. مذهب عارفان نیز باید چنین باشد كه حتی به انجام مكروهات نیز دست نیازند. آنان پس از انجام واجبات و مستحبات، و ترك محرمات و مكروهات، حتی باید از كردارهای بیفایده نیز اجتناب نمایند ». [5]
عرفان امام خمینی ( رحمهالله ) عرفانی برخاسته از آیات و روایات و هماهنگ با آموزههای اسلام ناب است.
از نگاه حضرت امام ( رحمهالله )، عرفان راستین و مثبت، آن است كه هرگز به وانهادن دستورهای شرع و تكالیف دینی نیانجامد و جاذبههای سیر و سلوك عرفانی به كمفروغی نور شرع منجر نشود. ایشان در این باره چنین میفرمایند: « بدان كه هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمیشود، مگر آنكه ابتدا كند انسان از ظاهر شریعت، و تا انسان مؤدب نشود به آداب شریعت حقّه، هیچ یك از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود، و نور معرفت الهی در قلب او جلوه نكند، و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منكشف نشود، و از این جهت دعوی بعضی باطل است كه به ترك ظاهر علم باطن پیدا شود؛ یا پس از پیداش آن، به آداب ظاهره احتیاج نباشد. و این از جهل گوینده است به مقامات عبادت و مدارج انسانیت. انسان شرعی عبارت از آن است كه موافق مطلوبات شرع رفتار كند، و ظاهرش ظاهر رسول اكرم ( صلی الله علیه و آله ) باشد، و تأسی به آن بزرگوار بكند در جمیع حركات و سكنات و در تمام افعال و تروك ». [6]
تاریخ زندگی حضرت امام ( رحمهالله ) سرشار از حكایتهایی است كه در آن پایبندی فوقالعاده ایشان به شریعت بازتاب یافته است. به عنوان نمونه؛ دختر ایشان، خانم فریده مصطفوی، میگوید: « تازه مكلف شده و شب خوابیده بودم كه آقا با اخوی وارد شدند. خیلی سرحال و خوشحال بودند، پرسیدند: « نماز خواندهای؟ » من فكر كردم چون آقا الآن سرحال هستند، دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئلهای نیست. گفتم: نه. ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند كه ناراحتی سراسر وجودشان را فرا گرفت، و من خیلی ناراحت شدم كه چرا با حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ كردم » دختر امام ( رحمهالله ) همچنین میافزاید: « امام در منزل با بچهها خیلی صمیمی و مهربان بودند و به جز در مسائل شرعی، در بقیة مسائل خیلی سختگیری نمیكردند ». [7]
۳. آمیختگی با حماسه
آیا جمع بین عرفان و حماسه میسّر است یا نه؟ آیا ممكن است كسی از یك سو دارای روحی عرفانی، لطیف و پرگذشت باشد و از سوی دیگر دارای روحی حماسی و سازشناپذیر؟ اگر روحی دارای خصیصة جهاد و فداكاری بود، آیا میتواند روح زمزمه و نجوای با حق نیز باشد؟ بیگمان سیرة عملی حضرت امام ( رحمهالله ) به ما آموخت كه جمع بین حماسه و عرفان، ممکن است. و اینكه یك عارف میتواند در همان هنگام كه از خوف خدا در چشمانش اشكی ریزان دارد، در دستانش تیغی برّان جهت زدودن خارهای راه داشته باشد. بدین گونه وجودش آمیزهای از مهر و قهر باشد.
آیت الله جوادی آملی دراینباره میگویند: « ... درباره سالار شهیدان ( علیهالسلام ) ما میبینیم كه از یكسو آن حضرت دارای دعای عرفه است كه سراسر عرفان است و عشق و شعف و اظهار بندگی در پیشگاه خداوند، و از سوی دیگر شاهد حماسة كربلای او هستیم، و اظهار تبرّی از بیگانه، و فرمان به قیام، و دستور به مبارزه. در عصر ما دربارة امام راحل ( علیهالسلام ) نیز میبینیم كه وصیتنامه ( سیاسی الهی ) ایشان در عین اینكه ما را به ادامة مبارزه با ابرقدرتها فرا میخواند، به دعای عرفه و صحیفة سجادیه نیز دعوت میكند. روح او در عین پرخاشگری علیه هرگونه طغیان، روح عرفان و غزل بود، و این سیرة علمی و عملی امام راحل ( رحمهالله ) بوده است ». [8]
۴. ولایت مداری
راه پیمودن و به مقصد رسیدن در وادی رازآلود و پرپیچ و خم عرفان و مقامات معنوی، جز به مدد و راهنمایی راهبرانی كامل، شایسته و به مقصد رسیده، بسیار دشوار و غالبا ناشدنی است.
امام راحل ( رحمهالله ) با توجه به این اصل محوری در اسلام و اینكه جانمایة عرفان راستین، آموزههای وحیانی اهلبیت ( علیهمالسلام ) است، و بدون دستگیری و هدایت آنها آدمی دست بگریبان تباهی و گمراهی خواهد بود، میفرماید: « در سلوك این طریق روحانی، و عروج این معراج عرفانی، تمسّك به مقامِ روحانیت هادیان طرق معرفت و انوار راه هدایت كه واصلان الی الله و عاكفان علی اللهاند، حتم و لازم است، و اگر كسی با قدم انانیت خود بیتمسّك به ولایت آنان بخواهد این راه را طی كند، سلوك اوالی الشیطان و الهاویه است. و ارتباط قلوب ناقصه و ارواح نازله محدود با آن موجود تامّ و مطلق از جمیع جهات، بیواسطههای روحانی و رابطههای غیبی تحقق پیدا نكند. بالجمله، تمسّك به اولیای نعم كه خود راه عروج به معارج را یافته و سیر الی الله را به اتمام رساندهاند، از لوازم سیر الی الله است ». [9] از نگاه امام راحل ( رحمهالله )، ولایت اهل بیت عصمت ( علیهمالسلام ) امانتی الهی در میان ما است كه عدم تبعیت از آنها خیانت به این امانت خواهد بود.
۵. مردمگرایی و اهتمام به سرنوشت مردم
آیین اسلام، آیین مردمگرایی است و نسبت به سرنوشت انسانها دغدغه دارد، و به آنان كه نسبت به امور یكدیگر اهتمام نمیورزند، چنین هشدار میدهد: « مَنْ أَصْبَحَ لَا یهْتَمُّ بِأَمْرِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ مَنْ شَهِدَ رَجُلًا ینَادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ! فَلَمْ یجِبْ فَلَیسَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ » « آنكه صبح كند، در حالیكه اهتمامی نسبت به امور مسلمانان [ و سرنوشتشان ] نداشته باشد، از آنان نیست؛ و [ همچنین ] كسیكه شاهد باشد كه شخصی كمك میطلبد و یا مسلمانان میگوید؛ اما او را پاسخ ندهد،پس از مسلمانان نیست ». [10]
مقام معظم رهبری ( مدّ ظله العالی ) در این باره میفرماید: « كمتر كسی را دیدهایم كه به قدر امام، نسبت به مردم از عمق دل احساس محبت و اعتماد كند. او به شجاعت و ایمان و وفا و حضور مردم باور داشت ». [11]
امام [ رحمهالله ] در پاریس با وجود آن هوای سرد و علیرغم كهولت سنّی كه داشتند، دستور دادند وسایل گرمازای خانه مسكونی ایشان را خاموش كنند، تا با مردم ایران كه در زمستان ۵۷ دچار كمبود شدید نفت بوده و مجبور بودند سرما را تحمّل كنند، وضعی مشابه داشته باشند و با آنها همدردی نمایند ». [12]
یكیاز خدمتكاران حضرت امام ( رحمهالله ) میگوید: « من طبق معمول از نانوایی جماران برای بیت امام نان میخریدم، یك روز نانوا كه متوجه شد من نان را برای امام میخواهم، آن را با خشخاش پخت و خیلی سفارشی به من داد. وقتی نان را خدمت امام بردم، ایشان با دقت خاصی كه داشتند، نگاهی به نان كردند و فرمودند: « نانوا برای همه مردم اینگونه نان تهیه میكند؟ عرض كردم: خیر! نان سفارشی است. فرمود: نخیر، برگردانید؛ مثل همه مردم و از همان نانهایی كه به همه مردم میفروشد، بخرید ». [13]
۶. عرفان به همراه سیاست
بسیاری از افراد، عرصه سیاست را شایسته ورود انسانهای عارف و صالح نمیدانند و بر آن باورند كه سیاست؛ یعنی نیرنگ و فریب. آنان با توجه به آنچه از سیاستمداران جهان میدیدند که عبارت است از نابودی و حذف رقیب از صحنه سیاست، برادركشی، و فرزند كشی و زیرپا نهادن تمام فضیلتهای اخلاقی و انسانی، كشتی سیاست را از سكانداری انسانهای پاك مبرّا میخواهند و بر این اساس، دین را از سیاست جدا میدانند.
به تعبیر حضرت امام ( رحمهالله ): « مگر سیاست چیست؟ روابط حاكم بر ملت، روابط مابین حاكم با سایر حكومتها، و جلوگیری از مفاسدی كه هست، همه اینها سیاساتی است كه هست ». [14]
آیت الله جوادی آملی نیز با اشاره به سخن معروف مدرس: « سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست » و اینكه امام راحل ( رحمهالله ) مصداق آشكار این سخن بوده است، مینویسند:
« امام راحل شاخصهای داشتند كه نه طریقتیان داشتند و نه شریعتیان و نه حقیقتیان؛ چون شریعتیان میگفتند: شریعت منهای سیاست است، و طریقتیان میگفتند: طریقت منهای سیاست است. و حقیقتیان هم باورشان این بود كه: حقیقت، منهای سیاست است؛ ولی امام امت، هم سخن مرحوم مدرّس ( رحمهالله ) را فرمود كه: « شریعت و دیانت ما عین سیاست است »، و هم بالاتر از مدرّس، آنچه را كه ما از مدرّس نشنیده بودیم فرمود، كه: « طریقت ما هم همان سیاست است »، و بالاتر از آن اینكه: « حقیقت ما عین سیاست است »؛ البته سیاست در شریعت، به سبكی و در طریقت، به سبكی دیگر، و در حقیقت نیز به روش خاص خود میباشد. امام راحل ( رحمهالله ) وقتی كه به عنوان رهبر جامعه، كشور را اداره میكردند، شریعت را با سیاست هماهنگ كرده، و وقتی دستور تهذیب نفس میدادند، طریقت را با سیاست هماهنگ میكردند؛ چنانكه در تمام سخنرانیهایی كه به مناسبت دو عید سعید فطر و قربان كه برجستهترین و مهمترین ایام سال است از امام امت به یادگار مانده است، اولین سخن، همان راهنمایی به طریقت بود، و بعد مسئله سیاست. ابتدا تبیین معنای ضیافت الله یا شرح مناجات شعبانیه مطرح بود، سپس مسئله سیاست، و البته تهذیب، مقدم بر سیاست بود ».[15]
« اسلام، احكام اخلاقیاش هم سیاسی است؛ همین حكمی كه در قرآن هست كه مؤمنین برادر هستند، این یك حكم اخلاقی است، یك حكم اجتماعی است، یك حكم سیاسی است. اگر مؤمنین، طوایف مختلفهای كه در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پیغمبر اسلام هستند، اینها با هم برادر باشند، همانطوری كه برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند، علاوه بر اینكه یك اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یك حكم بزرگ اجتماعی است و نتایج بزرگ اجتماعی دارد ». [16]
پینوشتها:
[1]. حديث ولايت، ج۱، ص ۲۴.
[2]. الاشارات و التنبيهات، ج۳، ص۳۷۵ ( نمط نهم ).
[3]. چهل حديث ص۴۱ و ۴۵.
[4]. برداشتهايي از سيره امام خميني ( رحمهالله )، ج۳، ص۲۰۸.
[5]. اللّمع في التصوف، ابونصر سرّاج طوسي، ص۷۰.
[6]. چهل حديث، ص۸.
[7]. مهر و قهر، ص۲۴۷.
[8]. عرفان و حماسه، آيت الله جوادي آملي، ۶۳ و ۷۹.
[9]. آداب الصلوة، صص۱۳۵ و ۱۳۶.
[10]. النوادر، ضياءالدين راوندي، ص۱۴۲.
[11]. مجله حوزه، ش۹۴ ـ ۹۵، ص۱۹.
[12]. مهر و قهر، ص۱۰۷.
[13]. همان، ص۱۱۰.
[14]. صحيفه نور، ج۳، ص۲۲۷.
[15]. بنيان مرصوص، ص۸۸ و ۸۹.
[16]. صحيفه نور، ج۱۳، ص۱۳۰.
افزودن نظر جدید