آیا جوانان ما حرمت شکن هستند؟
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ یکی از ابزارهای جوانان برای تفریح و شادمانی شوخی است. شوخی یکی از اوامری است که از دیرباز در تمام جوامع بشری وجود داشته است و در کتب تاریخی و ادبی موارد مختلفی از آن ذکر شده است.
در دین مبین اسلام و تمام ادیان الهی شوخی تا جایی که حرمتها را نشکند و احترام و عزت و شرافت و کرامت شخص یا گروههای قومی و یا زبانی را زیر پا نگذارد امری مفید و سازنده است. در بسیاری از این شوخیها لطایف زبانی و هنرهای کلامی وجود دارد که آموزش آن برای بیان مطالب به شکل کوتاه و کنایی میتواند امر تفهیم و تفاهم را غنا بخشد. حتی میتوان بیان کرد که شوخی در مواردی ابزاری کارآمدی در دست ناتوانان و مستضعفان در برابر سرکشان و ستمگران نیز به شمار میرود. با بررسی کتب تاریخی و ادبی به این نتیجه میرسیم که شوخی در اشعار هجوآمیز به شدت به کار میرفته و همانند قدرت نرم در برابر قدرت سخت زورگویان به مقاومت و ایستادگی مردمی منجر میشده است. کتابهایی چون موش و گربه و یا طنزها و لطایف عبید زاکانی ابزاری در تودههای مردم بود تا در برابر سرکشان و ستمگران دولتی بایستند و سخن خویش را بر زبان آورند.
بعضی از جوانان غیور ایرانزمین، گاهی بدون اطلاع، ناخواسته عملی را انجام میدهند که موجب حرمت شکنی میشود البته باید یادآور شویم که این حرمت شکنیهای ناخواسته اکثراً از روی بیاطلاعی و شوخی صورت میگیرد؛ زیرا با بررسی تاریخ درخشان جوانان این مرز و بوم به این نتیجه میرسیم که هرگاه از طرف گروه یا اشخاصی حرمت شکنی صورت گرفت، جوانان اولین نفری بودند که با آن مبارزه کردند. برای نمونه فعالان سیاسی معتقدند اقدامات حرمتشکن و توهینآمیز جریان فتنه که با همراهی و تحریک سران این جریان نیز همراه بود، یکی از دلایل اصلی زوال و مرگ زودهنگام این جریان و ناکامی آن در جذب و جلب همراهی جوانان بوده است. فعالان سیاسی معتقدند اقدامات حرمتشکن و توهینآمیز جریان فتنه که با همراهی و تحریک سران این جریان نیز همراه بود، یکی از دلایل اصلی زوال و مرگ زودهنگام این جریان و ناکامی آن در جذب و جلب همراهی مردم برای ادامه اغتشاشات خیابانی بوده است. این مدعا از آنجایی مورد تأیید این افراد قرار گرفته که بعد از شفاف شدن مواضع سران جریان فتنه و اقدامات توهینآمیز آنان نظیر هتک حرمت روز عاشورا، مردم با ماهیت اصلی این جریان و سران آن آشنا شدند و همین مسأله سبب ریزش شدید هوادار در میان جریان فتنه ۸۸ شد؛ موضوعی که با حضور گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن به عنوان «مرگ قطعی فتنه» ارزیابی شد. [۱]
اکنون وبسایت خبری هافینگتونپست با انتشار مجموعهای از تصاویر، از شکستن ممنوعیتها توسط جوانان ایرانی در کشوری که تحت قوانین اسلامی اداره میشود، خبر داده است. این در حالی است که بدون شک همین افراد کمی که این سایت مدعی حرمتشکنی آنها شده است از روی ناآگاهی منجر چنین رفتاری شدهاند و به چشم یک شوخی به رفتار خود نگاه کردهاند. ای کاش مسئولین کشور با برنامهریزی و فرنگسازی فرق بین شوخی و حرمتشکنی را برای بعضی از جوانان کشور مشخص کنند تا با ناآگاهی دست به چنین رفتاری زده نشود.
در آخر با بیان فرمایشات ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنهای در مورد جوانان و دوران جوانی خواهیم پرداخت تا جوانان غیور ایران با الگوگیری از این سخنان به اهمیت موضوع پیببرند: باید بگویم که جوانی این دورهٔ مشعشع و درخشان، دورهیی است که اگر چه چندان طولانی نیست، اما آثارش یک آثار ماندگار و طولانی در همهٔ زندگی انسان است. جوانی از بلوغ آغاز میشود. از منظر جوانان به مسأله نگاه کنم تا بزرگترها، پدر و مادرها و مسؤولان، فضای جوانی را که خودشان هم یک روز در آن فضا بودند، به یاد بیاورند. جوان در دورهٔ جوانی بخصوص در آغاز جوانی تمایلات و انگیزههایی دارد: اولاً چون در حال تکوین هویت جدید خود است، مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود، که غالباً این اتفاق نمیافتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید او گویا به رسمیت نمیشناسند. ثانیاً جوان احساسات و انگیزههایی دارد. رشد جسمانی و روحی دارد. به دنیای تازهیی قدم گذاشته است که غالباً دوروبریها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بیخبر و بیاطلاع میمانند، یا به آن بیاعتنایی میکنند؛ لذا جوان احساس تنهایی و غربت میکند. من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهند و دورهٔ جوانی خودشان را به یاد بیاورند. ثالثاً جوان در دورهٔ جوانی چه اوایل بلوغ و چه بعدها با مجهولات زیادی رو به رو میشود. مسائل جدیدی برای او مطرح میشود که سؤالانگیز است، در ذهن او شبههها و استفهامهایی به وجود میآید که مایل است به این شبههها و سؤالها و استفهامها پاسخ داده بشود که در بسیاری از موارد، پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمیشود؛ لذا جوان احساس خلأ و ابهام میکند. رابعاً جوان احساس میکند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد. تواناییهایی را در خود احساس میکند. هم از لحاظ جسمانی، هم از لحاظ فکری و ذهنی. حقیقتاً هم تواناییهایی که در جوان هست، میتواند معجزه کند. میتواند کوهها را جابه جا کند. اما جوان احساس میکند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و از این تواناییهای او بهرهبرداری نمیشود؛ لذا احساس بیهودگی و اهمال میکند. خامسا جوان برای اولینبار با دنیای بزرگی در دورهٔ جوانی مواجه میشود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمیداند. بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش میآید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمیداند. احساس میکند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد و از آنجا که پدر و مادرها غالبا اشتغال دارند، به جوان نمیرسند و این کمک فکری به او داده نمیشود. مراکزی که در این زمینه مسؤولند غالباً در جای لازم و در نقطهٔ نیاز حضور ندارند؛ لذا این کمک به او داده نمیشود و جوان احساس بیپناهی میکند. این احساسات در جوان ما به طور غالب وجود دارد. از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بیپناهی، از یک طرف احساس تواناییهای فراوان و احساس اینکه از این تواناییها استفاده نمیشود ... . [۲]
منبع:
[۱] حرمت شکنی مدعیان اسلام، صفحه ۶۲
[۲] پایگاه فرهنگی سرباز، http: //vazifeh. ir/index. php (link is external) module=content& 104
افزودن نظر جدید