نسائی به چه جرمی کشته شد؟!
نسائی، از برجستهترین علما و محدثین اهل سنت است که کتاب سنن وی یکی از صحاح سته اهل سنت به شمار میرود. مزّی در ترجمه وی میگوید: او قاضی، حافظ، صاحب کتاب سنن، یکی از پیشوایان برجسته و حافظان استوار و بزرگان مشهور است.[1]
سؤال این است که علت از دنیا رفتن این شخصیت بزرگ اهل سنت چیست؟
وی کتابی دارد به نام (خصائص امیرالمومنین علی بن ابیطالب) که در آن فضائل بسیاری از آن حضرت را نقل و گردآوری کرده است. انگیزه او از تالیف این کتاب این بود که چون وی وارد دمشق شد، دید که مردم از علی (علیهالسلام) متنفرند و از آن حضرت بدگویی میکنند، به همین سبب تصمیم به نوشتن کتابی در فضائل و خصائص امیرالمومنین (علیهالسلام) گرفت و شروع به نوشتن آن کرد.
چنانچه ابن کثیر دمشقی مینویسد:
او کتاب خصائص را در برتری علی (علیهالسلام) و اهل بیت (علیهمالسلام) آن حضرت نوشت، زیرا او مردم دمشق را در سال 320 ه دید که از علی نفرت دارند. از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی را نقل کند. اما او چیزهایی را که نباید میگفت، گفت. لذا آن قدر به بیضههای او ضربه زدند تا جان داد.[2]
از آنجا که مردم دمشق به پیروی از سنتی که معاویه پایهگذاری کرد، به بدگویی از امیرمومنان خو گرفته و با تنفر و کینه از آن حضرت بزرگ شده بودند، نتوانستند تحمل کنند که کسی در فضائل آن حضرت کتابی بنویسد، اما در آن اثری از معاویه دیده نشود، از این رو از نسائی خواستند که در فضائل معاویه نیز کتابی بنویسد، اما چون با مقاومت نسائی رو به رو شدند، چنان او را کتک زدند که از دنیا رفت.
در برخی نقلها هم آمده که نسائی در پاسخ به درخواست مردم در نوشتن کتابی در فضائل معاویه گفت: من فضیلتی را برای او سراغ ندارم جز این نفرین پیامبر در مورد وی که فرمود: خدا شکمش را سیر نگرداند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت در سبب کشته شدن نسائی نوشتهاند:
نسائی در پایان عمر خویش از مصر به دمشق رفت. از او در مورد معاویه و فضیلتهای او پرسیدند، گفت: آیا به اینکه او را هم شان علی دانستید راضی نشدید، حال میخواهید او را از علی برتر بدانید؟ پس بیضههای او را مورد ضربه قرار داده و او را از مسجد بیرون کرده و به رمله یا مکه بردند و در آن جا از دنیا رفت.[3]
ابن کثیر سلفی هم در این زمینه چنین میگوید:
نسائی به دمشق رفت. اهل شام از او خواستند که در مورد فضیلت های معاویه برای ایشان سخن گوید، اما نسائی گفت: آیا برای معاویه بس نبود که همسنگ علی شد؟ حال میخواهید برای او فضیلت نیز نقل کنید؟ پس به او هجوم آورده و آن قدر به بیضه او زدند تا از مسجد بیرونش کردند.[4]
حال سوال این است که بر طبق اسناد تاریخی آیا نمیتوان علت مرگ نسائی را نشر فضائل و خصائص امیرالمومنین (علیهالسلام) از یک طرف و پرهیز از فضیلتتراشی برای دشمنان علی (علیهالسلام) چون معاویه از طرف دیگر دانست؟
آیا نمیتوان نسائی را کشته شده دفاع از امیرالمومنین (علیهالسلام) و روی گردانی از دشمن او یعنی معاویه دانست؟
و سوال آخر اینکه
اگر معاویه از منظر بزرگترین محدثان و حافظان اهل سنت، فضیلتی نداشته و ندارد، چرا امروزه پیروان وهابیت و بسیاری از اهل سنت سعی در فضیلتتراشی برای وی داشته و به شدت از چنین فردی دفاع میکنند؟
آیا نمیتوان دلیل این مساله را بالا بردن مقام معاویه نسبت به امیرمومنان و یا حداقل، همطراز قرار دادن وی با آن حضرت دانست تا افضلیت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) بر دیگران ثابت نشده و به تبع خلافت دیگران خدشهدار نگردد؟
پینوشت:
[1]. تهذیب الکمال ،ج1 ص329، عبدالرحمن مزی ، موسسه الرساله - بیروت
[2]. البدایه و النهایه ج11 ص 124،ابن کثیر دمشقی سلفی ، مکتبه المعارف-بیروت
[3]. معجم البلدان ج5 ص 282،یاقوت حموی دارالفکر - بیروت و سیر اعلام النبلاء ج14 ص 132 ، الذهبی موسسه الرساله-بیروت
[4]. البدایه و النهایه ج11 ص 124 ، ابن کثیر دمشقی سلفی مکتبه المعارف - بیروت
افزودن نظر جدید