اهلبیت، مفسران حقیقی قرآن
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_قرآن مجید، کتاب هدایت و ضامن سعادت دنیا و آخرت بشر است. اعتقاد به وحیانیبودن قرآن و تحریفناپذیری آن، بر همه واجب و منکر آن از جرگه دینداران بیرون است. درک عظمت قرآن مجید از توان بشر عادی خارج است مگر اینکه از راسخون فی العلم باشد. جایگاه و نقش اهلبیت (علیهم السلام) در ترویج و توسعه فرهنگ قرآنی، بهویژه تفسیر قرآن کریم، نقش کلیدی و اساسی در تبیین حقایق قرآنی است. این مهم، همزمان با نقش تأثیرگذار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تفسیر آیات قرآن و تربیت مفسّرانی گرانقدر از صحابه، از جمله حضرت علی (علیه السلام) بهعنوان صدر المفسّرین و آگاهترین اشخاص به ظاهر و باطن قرآن آغاز میشود. علی (علیه السلام) بهعنوان یک شاگرد ویژه که تمام مسائل وحی و شریعت را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخته بود خود به تربیت مفسّران پرداخت و به گونهای در فرهنگ و دانش آن عصر نفوذ نمود که هیچیک از صحابه، دارای هر دانش و منصبی که بودند، خود را بینیاز از وی نمیدیدند. بزرگترین مفسّران صحابه پس از حضرت علی (علیه السلام) مانند ابن عباس، ابن مسعود و اُبیّ بن کعب، به علم بینظیر آن حضرت اعتراف نمودهاند بلکه در بسیاری از موارد، علم تفسیر خود را وامدار ایشان میدانند. ابن عباس میگوید: «تمام آنچه را از تفسیر فراگرفتم، از علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.» [۱]
قرآن، کتاب عمل است و سعادت بشر در آن نهفته است. با توجه به حدیث شریف "ثقلین" بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رابطه ناگسستگی بین قرآن و عترت برقرار است. بنابراین تبین و تفسیر قرآن به عهده عترت میباشد، چنانچه در روایات فراوان این حقیقت روشن است. حدیث ثقلین، که چون قرآن و اهلبیت در آن ثقلین خوانده شدهاند به این نام معروف شده، حدیثی است صحیح که نزد علمای همه مذاهب اسلامی معتبر است و شیعیان آنرا از دلایل امامت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) میشمارند. این حدیث را مسلم در صحیح و ترمذی در صحیح و ابن حنبل در مسند و ثعلبی نیشابوری در تفسیر و ابن مغازلی شافعی در مناقب و سمعانی در فضائل الصحابه و ابن حجر میثمی در صواعق و سایر علمای اهل سنت، همچنین محدثین شیعه ـ به هشتاد و دو طریق ـ با عبارات و صور گوناگون از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کردهاند، مسلم بن حجاج نیشابوری در صحیح کتاب فضائل الصحابه، باب فضائل علی بن ابی طالب به روایت از زید بن حیان حدیثی آورده است که ترجمه آن چنین است: «همراه با حصین بن سبره و عمر بن مسلم نزد زید بن ارقم رفتیم. بعد از اینکه در کنار او نشستیم. حصین گفت: ای زید! ترا خیر بسیار نصیب شده است. پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدهای و حدیث او را شنیدهای و همراه با آن حضرت جهاد کردهای. ای زید! تو خیر بسیار دیدهای. برای ما شمهای از آنچه از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدهای باز گوی. زید گفت: ای برادرزاده! به خدا سوگند که سال من بزرگ و عهدم با رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کهن شده و بسیاری از آنچه از او شنیده بودم فراموش کردهام. پس آنچه برای شما میگویم بپذیرید و آنچه را نمیگویم مرا به گفتن آن مجبور نسازید. پس گفت: روزی پیغمبر خدای بین ما برای خواندن خطبه برخاست. ما در مکانی بین مکه و مدینه بودیم که «خم» خوانده میشود. پس حمد خدای و ثنای او را به جای آورد و به وعظ و ذکر پرداخت. سپس گفت: اما بعد، بدانید ای مردم که من هم بشرم و به زودی فرستاده خدای پیش من میآید و دعوت او را اجابت میکنم. [۲]
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: ای مردم، این علی، برادر، وصی، امین علم و خلیفه من –برای کسانی است که ایمان آوردهاند– همانا تنزیل قرآن بر من است و تأویل و تفسیر آن بعد از من به عهده اوست. [۳] حضرت علی (علیه السلام) در این رابطه در نهج البلاغه میفرماید: ماییم شعار، ماییم اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و خزینهداران و دربهای آنحضرت برای استفاده از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باید به ما مراجعه کرد، کسی که بخواهد از غیر در منزل استفاده کند دزد نامیده میشود ... [۴]
منابع:
[۱] التفسیر و المفسّرون، ذهبی، ج ۱، ص ۹۶
[۲] اعیان الشیعه، ۱/۳۷۰
[۳] ابن طاوس، الیقین، ص ۳۵۲
[۴] محمد عبده، نهج البلاغه، جلد۲ صفحه۴۴
افزودن نظر جدید