رموز جاودانگي اسلام

  • 1393/03/19 - 17:22
اسلام ديني است كه براي تمام زمان‌ها و مكان‌ها نازل شده است و جواب‌گوي تمام نيا‌زهاي روحي و رواني بشر مي‌باشد. يعني اسلام ديني است كه به تمام پرسش‌ها و نيازهاي انسان‌ها تا دامنه قيامت پاسخگو مي‌باشد.

اسلام دینی است که برای تمام زمان‌ها و مکان‌ها نازل شده است و جواب‌گوی تمام نیا‌زهای روحی و روانی بشر می‌باشد. یعنی اسلام دینی است که به تمام پرسش‌ها و نیازهای انسان‌ها تا دامنه قیامت پاسخگو می‌باشد. این جاودانگی اسلام رموزی دارد که ما به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. همین رموز است که برتر بودن اسلام، نسبت به سایر ادیان دیگر را رقم زده است و باعث شده است تا به تمام پرسش‌ها و سؤالات و شبهات انسان‌ها تا قیامت جواب بدهد که سایر ادیان از این موهبت عظیم بی‌بهره می‌باشند. حال اشاره‌ای کوتاه به برخی از این رموز جاودانگی اسلام می‌نمائیم: 

یک. عنصر امامت
خداوند متعال درباره ختم دین خود می‌فرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی‏ مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ [1]؛ امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شده‏اند. از آنان مترسید از من بترسید. امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم. پس هر که در گرسنگی بی‏چاره ماند بی‌آنکه قصد گناه داشته باشد، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است. 
بر این اساس عنصری در دین تعبیه شده که حافظ دین است و از آنجا که مراد از «الیوم» روز غدیر است، آن عنصر «امامت» است که در تفاسیر شیعه به آن اشاره شده است. امامان معصوم (علیهم السلام) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار مهم انجام دادند: 
1- در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عیناً نقل کردند و نگذاشتند حوادث تاریخ، سنت نبوی را به ورطه نابودی بکشاند. این در حالی است که اهل سنت به‌خاطر محرومیت از عنصر امامت، احادیث کذب و اسرائیلیات بسیاری که هم مخالف با صریح آیات قرآنی است و هم مخالف با عقل صریح است را به عنوان سنت نبوی، ورود آن‌ها را در کتب روائی خود به عنوان احادیث سنت نبوی، پذیرفته‌اند. 
2- روش‌های فهم قرآن و سنت و استنباط احکام اسلام را آموزش دادند تا عالمان دین بتوانند رأی اسلام را در هر زمینه‌ای از منابع آن استخراج و استنباط کنند. 
3- کسانی را که دارای شایستگی لازم برای به‌کار‌گیری این روش هستند را به مردم معرفی کردند. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می‌فرمایند: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولا فللعوام ان یقلدوه» [2] ؛ یعنی هر کس از فقهای امت من که از نفس خود مواظبت و از دینش پاسداری کند، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که دیگران از او پیروی کنند. 

دو. عنصر اجتهاد
فرآیند اجتهاد به عنوان عاملی پایا و پویا در ادوار مختلف تاریخ در برخورد با مسائل جدید هر عصر، راه استنباط و کشف معارف دینی را گشوده است. 

سه. قوانین ثابت و متغیر
انسان دارای نیازهای ثابت و متغیر است و دین اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین ثابت و برای نیازهای دگرگون‌شونده، قوانین متغیر وضع کرده است. مثلا اجتماع بشری نیاز به قوانینی دارد تا در سایه آن قوانین زندگی خود را سپری کند، این نیاز ثابت است. اما اینکه در هر زمانی چه قانونی و چگونه باشد بر اساس تغییر زمان‌ها و مکان‌ها این قوانین قابل تغییر و تحول می‌باشند. 

چهار: پیوند عقل و دین
یکی از مهم‌ترین علل جاودانگی اسلام، پیوند وثیق آن با عقل است. دین و خرد در اسلام هیچ‌گاه در تقابل هم واقع نشده‌اند برخلاف ادیان دیگر. در اسلام این دو تلازم انفکاک‌ناپذیری دارند تا جائی‌که اسلام می‌فرماید: «ما حکم به العقل حکم به شرع» [3] طبق این قانون بسیاری از مواردی که پیش می‌آید و جزئیات آن در دین بیان نشده باشد هرگاه مطابق عقل سلیم باشد از جهت شرع قابل پذیرش می‌باشد. 

پنجم. جامع‌بودن
همه‌سونگری و در نظر گرفتن تمامی ابعاد و جوانب حیاتی بشری و فروننهادن هیچ‌یک از حوزه‌هایی که انسان درآن نیازمند هدایت‌های الهی و دینی است سهم بسزائی در پایائی و جاودانگی اسلام دارد. قوانینی همانند قوانین جزائی و قضائی، اجتماعی، مدنی تجاری، بین المللی، تکالیف زندگی و ... که هیچ‌کدام از این‌ها در ادیان دیگر موجود نمی‌باشد. ادیان دیگر هنری که دارند فقط توصیه‌های اخلاقی می‌کنند که گناه نکیند، به حقوق هم تجاوز نکنید، قتل مرتکب نشوید و ... در حالی که اسلام به جزئیات و تکالیف عملی بسیاری پرداخته است. فی المثل همانند اینکه کسی که جرحی یا قتلی مرتکب شود دیه و قصاص آن‌ها رابیان کرده است و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر که تکلیف انسان‌ها را تا قیامت مشخص کرده است. 

ششم. هماهنگی با فطرت و طبیعت
انسان‌ها در عین دارا بودن تفاوت‌ها و دگرگونی‌هائی که بر اثر شرایط زمانی و مکانی بر آن‌ها عارض شده است، سرشت و فطرت یگانه‌ای دارند. هر‌ اندازه آئینی با اصول فطری انسان‌ها پیوند وثیق‌تری برقرار کند، از پایائی و ماندگاری بیشتری برخوردار خواهد بود. مثلا کسی که مصیبتی بر او عارض شود میل فطری او این است که اشک‌هایش جاری شده و غمگین و ناراحت شود اما مثلا در وهابیت این را مانع می‌شوند و می‌گویند: کسی که مصیبتی بر او وارد شده حق گریه‌کردن و عزاداری را ندارد. این مشخص است که انحراف از طبیعت عادی و فطری انسان‌ها می‌باشد و یا در مسیحیت زنی که شوهر او بمیرد، حق شوهرکردن ندارد و این دقیقا برخلاف فطرت و غریزه‌های جنسی و انسانی و روحی_روانی انسان‌ها می‌باشد. خلاصه اینکه در اسلام حقیقی چیزی برخلاف فطرت وجود ندارد.[4]

منابع:
1- مائده، آیه 3
2- وسائل الشیعه، ج 18، ص 93
3- همان، ج 27، ص 131
4- پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجوئی، ج 7، ص 55-59

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.