بررسی منابع ایرانی ادیان قبل از اهلحق
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیش از هر تحقیقی در مورد فرقه اهلحق باید روشن کنیم که برای گزارش درباره این فرقه چه مآخذی در اختیار داریم. تمامی آثار اهلحق مربوط به دوران اسلامی و منسوب به سدههای سوم تا سیزدهم هجری است. اما عقاید و آیینهای اهلحق، بر اساطیر و افسانههایی استوار است که هستههای مرکزی آنها از اعصار کهن سرزمین ایران غربی باقی مانده است. لایههایی از باورهای این منطقه در دوران اسلامی، در اساطیر و افسانههای ایشان دیده میشود.
الف) منابع کتیبهای، یونانی، لاتین، آرامی، ارمنی و سریانی
منابع ما درباره عقاید و باورهای ساکنان بومی آسیای غربی پیش از ورود آریاییان بسیار اندک است. تنها در پرتو آثار بدست آمده از تمدنهای بینالنهرین و نیز سنگنوشتههای بجای مانده از آن دوران، بخشی از عقاید ایشان روشن میشود که استدلال بر مبنای آن خالی از حدس و گمان نمیتواند باشد. درباره باورهای آیینهای ایرانیان پس از ورود آریاییان نیز در آثار مفقوده برخی از نویسندگان یونانی چون تئوپمپوس(تئوپمپ، قرن چهارم پیش از میلاد)، پلوتار خوس(پلوتارک، قرن دوم و اول پیش از میلاد) و نیز بخشی از یادداشتهای هردوت، اشاراتی میتوان یافت، عناصری از عقاید و باورهای عمومی آریاییان علاوه بر کتب دینی زرتشتی در کتب دینی هندوان نیز- خصوصا در ریگودا- دیده میشود.[1]
در آثار ارمنی، خصوصا در مجموعه اساطیر و فلکور به عقاید ایرانیان و نام بسیاری از ایزدان مورد پرستش ایشان برمیخوریم.
درباره آیین مزدک و مانویت اگرچه به اندازه دین زرتشتی آثاری در دست نیست، اما منابعی از سوی مخالفان ایشان در دست است که میتوان از آنها با احتیاط و دقت کافی استفاده کرد، به هر حال موقعیت تحقیق درباره مانویت به سبب بدست آمدن برخی از متون کهن ایشان سادهتر از تحقیق درباره مذهب مزدک است. گزارش برخی از مبلغین مسیحیت و آیینهای گنوسی و دیگر باورها در ایران غربی نیز در دست است. مینورسکی در مقاله «کرد» به ذکر چند منبع از جمله منابع آرامی در این باره اشاره کرده است. علاوه بر آن مطالعه عهد عتیق، خصوصا بخشها و کتابهایی که بعد از اسارت بابلی یهود نوشته شده است، سودمند است. کریستن سن به برخوردهای متفاوت پادشاهان و امرای ساسانی با پیران مذهب یهود و فرق مسیحیت اشاره کرده است.[2]
ایوانف در «پرستندگان حقیقی کردستان» به یادداشتهای جهانگرد یهودی اشاره میکند که در قرن ششم هجری از برخی مناطق ایران غربی دیدن کرده است.[3]
ب) منابع اوستایی، پهلوی، عربی و فارسی
مهمتر از همهی مآخذ درباره باورهای ایرانی، سرودهای دینی بسیار کهن است که هماکنون در مجموعه اوستا موجود است. مسلم است که این سرودها بعدها صبغه زرتشتی یافتهاند، توجه زبانشناسان به ساختار زبانی این قسمتها و انتساب آن به زمانها و مکانهای مختلف قابل توجه است. به گواهی پژوهشگران بسیاری از قسمتهای جدیدتر اوستا سروده مغان است و البته حاوی مطالب ذیقیمتی درباره عقاید ایرانیان غربی میباشند.
از قرون اولیه اسلامی نیز کتبی چند و به زبان پهلوی در دست است که بسیاری از عقاید زرتشتی و فرقه منسوب به آن مانند زروانیه و کیومرثیه در هم آمیخته شدهاند، کتبی مانند: بندهش، دینکرت، مینوی خرد، از آن جملهاند.
آثار و کتیبههای دوره ساسانی و هخامنشی نیز بخشی از عقاید و باورها را به صورت تصویر یا نوشته در خود دارند. گزارشهای کوتاهی از باورهای ایرانیان پیش از اسلام و عقاید فرق اسلامی این منطقه و چگونگی تشکیل آنها در دو کتاب "الفرق بین الفرق" بغدادی و "الملل و النحل" شهرستانی موجود است. علاوه بر آن در آثار مورخین اسلامی میتوان به حوادث و رخدادهایی که توسط پیروان این مذاهب بوجود آمده است، مراجعه کرد.
در بررسی ادیان و مکاتیب ایرانی پیش از اسلام و فرق اسلامی تنها پارهای از مآخذ فوق مورد توجه بوده است که در زمینه عقاید و آیینهای مذهبی اهلحق میتوانست راهگشای باشد، بدین سبب از ذکر تمامی جوانب عبادی، عقیدتی این ادیان و مذاهب خودداری شده است.[4]
منابع:
1-پايان نامه کارشناسي ارشد،محمد رضا مرادي
2-دين و روان با تاکيد بر اهلحق، ص 122
3-پرستندگان حقيقي کردستان، ايوانف
4- دين و روان با تاکيد بر اهلحق، ص 123
افزودن نظر جدید