راز دشنام دادن برخی از بزرگان اهل سنت به خلفا چه بوده است؟
یکی از مسائلی که پیوسته جنجال برانگیز بوده و موجب اعتراض شدید اهل سنت نسبت به شیعیان گردیده، ذکر مطاعن و انحرافات خلفا توسط شیعیان است . اهل سنت همه صحابه و خصوصا خلفا را افرادی عادل و پاک و عاری از هر گونه انحراف می دانند و معتقدند اگر هم به ظاهر انحرافی بوده است جای وارد کردن هیچ گونه خدشه و اخلالی در عدالت ایشان نیست بلکه در صورت خطا نیز ایشان از اجر معنوی برخوردار خواهند بود چرا که صحابه مجتهد بودهاند و در هر کاری که انجام داده اند، به اجتهادشان عمل کردهاند لذا سب و لعن و بدگویی از ایشان و ذکر مطاعنشان حرام بوده و موجب شرک یا کفر است.
حال آن که شیعه معتقد است چنین نیست که همه صحابه رسول خدا افرادی عادل و پاک و معصوم بوده باشند بلکه چنان چه در آیات بسیاری از قرآن کریم نیز بدین مطلب اشاره شده بسیاری از صحابه اطراف پیامبر منافق و حتی مشرک بوده اند و درخود قرآن کریم نیز آیاتی در مذمت آن ها نازل شده است . لذا صحابه دو دسته بودند ، برخی دوستدار پیامبر و کاملا مطیع وی بودند و برخی هم در ظاهر دوست و در باطن دشمن آن حضرت و به عبارت دیگر منافق بودند ، ما گروه دوم را هرگز عادل نداسته و به اعمالشان صحه نمی گذاریم و به تبعیت از قرآن کریم برای آشنایی مردم با آن ها و شناخت منافقین ، رفتار و کردارهای ناپسندشان را نقل کرده و آ> ها را به همگان معرفی می نماییم تا اسباب انحراف مسلمین به سبب تبعیت کردن از آنها پیدا نگردد.
اما چه کنیم که بزرگان خود اهل سنت و محدثین برجسته ایشان و حتی بسیاری از راویان احادیث صحاح سته بر شیعیان پیش دستی کرده و خود سنت بدگویی به خلفا را راه انداختهاند.
اما آن چه در این میان حائز اهمیت است این است که چرا بزرگانی از اهل سنت دست به این اقدام زدند؟
چه امری آن ها را برآن داشت تا خلفا را دشنام دهند؟
آن ها از خلفا چه دیده یا شنیده بودند که ایشان را دشنام می دادند؟
و بالاخره راز بدگویی ایشان از خلفای خود چه بوده است؟
علمای اهل سنت در شرح حال بسیاری از بزرگان حدیث که جزو راویان صحاح شش گانه هستند گفتهاند:
آنها به ابوبکر و عمر دشنام میدادهاند.
برای نمونه شرح حال اسماعیل بن عبد الرحمن السدّی،[1] تلید بن سلیمان،[2] جعفر بن سلیمان الضبعی،[3] و دیگران را ملاحظه کنید.
ابن عدی در شرح حال حافظ بزرگ ، عبد الرحمان بن یوسف بن خراش مینویسد:
از عبدان شنیدم که می گفت: ابن خراش دو جلد کتاب که در معایب و مثالب شیخین نوشته بود را به بندار تحویل داد و با دو هزار درهم اجازه نقل آنها را داد.
سپس ابن عدی در ادامه میگوید: به نظر من ابن خراش از روی عمد دروغ نمیگوید (بدین معنا که وی دروغگو نیست.)[4]
حال سوال این است که آن کتاب دو جلدی اکنون کجاست و چرا اثری از آن وجود ندارد؟
احمد بن حنبل هم در کتاب العلل میگوید:
ابو عوانه پنج کتاب در معایب و بلایای اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نوشته بود. سلّام بن ابی مطیع[6] نزد او آمد و گفت: ای ابی عوانه آن کتاب را به من بده.
ابو عوانه کتاب را به او داد و سلّام آن را گرفت و سوزاند.[7]
به راستی در آن کتاب چه چیزی نوشته شده بود که سلام آن را به آتش کشیده و نابود کرد؟
در میزان الاعتدال در شرح حال ابراهیم بن حکم بن زهیر کوفی آمده است:
ابو حاتم گوید: او روایاتی را در معایب معاویه نقل کرده است که ما آنها را پاره کردیم.[8]
در شرح حال حسین بن حسن اشقر ذکر کردهاند که: احمد بن حنبل از او حدیث نقل میکرد و میگفت به نظر من او درغگو نبوده است. به احمد گفتند: اشقر احادیثی را علیه ابوبکر و عمر روایت میکند و بابی در ذکر معایب آن ها نگاشته است. احمد بن حنبل گفت: حال که چنین است پس او شایستگی ندارد که از او نقل حدیث شود.[9]
به راستی آن کتاب یا بابی که اشقر در معایب خلفا نوشته بود اکنون کجاست؟
و چگونه شد که احمد بن حنبل کسی را که معتقد بود دروغ نمیگوید به یکباره کنار گذاشت؟ آیا اشقر تنها در ذکر معایب شیخین دروغگو بوده است؟
در شرح حال رجال و بزرگان و حافظان اهل سنت دشنام گویی به عثمان و معاویه فراوان دیده میشود.
علاوه بر این که در نیمه دوم قرن سوم ، لعن و طعن بر شیخین بسیار گزارش شده است. مثلا زائدة بن قدامه که در نیمه دوم قرن سوم میزیسته میگوید:
چه زمانه ای شده است؟ مردم ابوبکر و عمر را دشنام میدهند.[10]
حال سوال این است:
به راستی چرا برخی از بزرگان و راویان اهل سنت به خلفای خود دشنام میدادند؟
آیا روایتی و بلکه روایتهایی به آنها رسیده بود که ایشان را وادار به دشنام گویی به خلفا میکرد؟ و آن ها با دیدن آن اخبار به خود این اجازه را میدادند که به عمر و ابوبکر و عثمان و معاویه فحش داده و لعن بفرستند؟
اگر چنین است آن روایات اکنون کجاست؟
آیا بعدها برخی دیگر از دلسوزان خلفا و ارادتمندان ایشان سعی در نابود کردن و کتمان آن اخبار نکردند؟ چنان چه در لابه لای مطالب فوق این امر بر شما واضح گشت؟
آیا اگر هم اکنون نیز آن اخبار و یا کتب موجود بود، کسانی از اهل سنت بودند که از سیره قدمای خود در فحاشی به خلفا تبعیت کنند؟
به راستی راز سب خلفا توسط بزرگان محدثین و روات اهل سنت چه بوده است؟
پینوشت:
[1] تهذیب التهذیب2/291
[2] تهذیب الکمال 4/322
[3] تهذیب التهذیب 2/82و83
[4] الکامل فی الضعفاء 5/519
[5] ابو عوانه یکی از بزرگان حفاظ و محدثان اهل سنت است که کتابی به نام صحیح ابی عوانه تالیف کرده است
[6] ذهبی وی را چنین توصیف می کند : او پیشوای رهبران و از رجال صحیحین است
[7] کتاب العلل و الرجال 1/60
[8] میزان الاعتدال 1/27. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9] تهذیب التهذیب 2/291
[10] همان 3/264
دیدگاهها
ناشناس
1392/05/28 - 11:04
لینک ثابت
شما شیعه ها همیشه بدون منبع
hadi
1392/05/29 - 15:23
لینک ثابت
برادر عزیز ظاهرا شما مطالب
hadi
1392/08/17 - 16:36
لینک ثابت
ظاهرا شما مقاله رو تا آخر
علی
1392/08/26 - 18:00
لینک ثابت
شما سنی ها کدام میبع را قبول
مهم نيست
1392/08/26 - 13:56
لینک ثابت
الان خودتونم فهميديد چي
hadi
1392/08/27 - 11:05
لینک ثابت
اولا که چه کسی گفته امیر
mojtaba
1392/08/29 - 22:08
لینک ثابت
بررسی سیره امام علی ( علیه
ناشناس
1392/08/27 - 13:31
لینک ثابت
غلط اضافه نكنيد شما كي باشيد
سنی
1392/08/28 - 17:58
لینک ثابت
منظورتان بزرگان اهل سنت است؟!
mojtaba
1392/08/30 - 12:14
لینک ثابت
پس چرا اینقدر بزرگان و علمای
mojtaba
1392/08/29 - 22:11
لینک ثابت
ابن حجر عسقلانى با حمايت و
hadi
1392/08/29 - 22:18
لینک ثابت
لطفا اگر مطلبی دارید ،
hadi
1392/08/29 - 22:19
لینک ثابت
منظور واضح است
افزودن نظر جدید