ائمه؛ رمز سلامت راه
در بررسی تاریخ عقائد و شخصیت های معروف صوفیه، همیشه جاي اين سئوال باقي است كه : چرا اهل سنت به تصوف گرايش پيدا كردند و تصوف در ميان آنها رونق گرفت ولي شيعيان اماميه از اين بدعت و انحراف سالم ماندند؟
به طور خلاصه مي توان گفت : شيعه در عقايد و معارف ديني به ظن و حدس و شك و ترديد اعتماد نكرده ، بلكه معالم دين خود را از سرچشمه حقايق و مراكز علم الهي و وارثين پيامبر اكرم (ص) ائمه هدی (ع) اخذ نموده است و روش شيعه علم است نه حدس و گمان .
در دو قرن اول و دوم ، هنگامي كه مردم در اطراف ابوهريره و سمره و نعمان بن بشير و كعب الاحبار و عكرمه و مروان و عمروبن العاص و احمد بن حنبل و ابو حنيفه و قتاده و ديگران جمع شده و اخذ حديث مي كردند ، شيعه اطراف امير المومنين علي (ع) و فرزندان گراميش گرد آمده و به فرا گرفتن علوم مشغول بودند و چون به سرچشمه حقايق و مراكز علم الهي دسترسي داشتند ، ديگر نيازي نداشتند به سراغ ديگران بروند ولي اهل سنت فاقد چنين مرجع ديني مطمئن بودند، لذا چاره اي نداشتند جز اين كه به دنبال هر صاحب ادعائي بروند و همين سبب پيدايش مذاهب گوناگون با عقائد مختلف در ميان اهل سنت شد و همچنين سبب شد که پيروان هر مذهب از آنها رئيس مذهب ديگر را لعن و تكفير نمايد، و فتواي او را تخطئه نمايد و به گروه آنها بد بگويد و همين اختلافات و عوامل ديگر باعث شد زهاد و پارساياني كه از اين وضع در رنج بودند به صوفيه روي آوردند و به رغم مخالفتي كه فقهاء و اهل حديث نسبت به صوفيه نشان ميدادند تصوف رونقي بگيرد[1].
آري در آن زماني كه بسياري از بزرگان و اعلام اهل سنت ، فريفته سخنان به ظاهر فريبنده صوفيان بودند، امامان شيعه به خطرات اين فكر انحرافي و بدعت ديني واقف بودند و پيروان خود را از آن بر حذر مي داشتند، همين سبب شد تصوف در برابر تشيع رنگ خود را ببازد و از پيوستن شيعه به تصوف مانع شود.
و السلام علی من اتبع الهدی
پی نوشت :
[1] - جستجو در عرفان اسلامي، ص 71-72.
افزودن نظر جدید