خداوند با چشم ظاهر قابل رویت نیست
یکی از موضوعاتی که مورد اختلاف ادیان و مذاهب گوناگون واقع شده، مسئله رویت خداوند است، دیدگاههای مختلف و بلکه متناقضی در ادیان و مذاهب بیان شده است، با توجه به اینکه قصد ما در این مجال بیان دیدگاه اسلام ناب است، از بیان دیدگاههای ادیان و مذاهب دیگر خودداری میکنیم، از دیدگاه اسلام ناب، خداوند سبحان نه با چشم سر بلکه با چشم دل قابل رویت است اما تفصیل مطلب:
خداوند سبحان وجود تجرّدی بلکه ما فوق تجرّدی دارد و موجود مجرد با چشم سر دیده نمیشود، لذا یقینا منظور از دیدن خدا، مشاهده با چشم باطن و دیده دل است نه با چشم ظاهر و دیده سر!
چنان که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرمایند: «لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان» ؛ چشمهای ظاهر او را درک نمیکنند اما قلوب و دلها او را درک میکنند. [۱] و در حدیث دیگر است که حضرت امیر (علیه السلام) به ذعلب فرمود: وای بر تو چشمها او را نمیبینند، لکن دلها او را میبینند. [۲]
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «جَاءَ حِبْرٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ حِینَ عَبَدْتَهُ قَالَ فَقَالَ وَیْلَکَ مَا کُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ قَالَ وَ کَیْفَ رَأَیْتَهُ قَالَ وَیْلَکَ لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان» ؛ عالمی خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید و گفت ای امیر مؤمنان: آیا پروردگارت را هنگام پرستش او دیدهای؟ فرمودند: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیدهام بپرستم. عرض کرد: او را چگونه دیدهای؟ فرمودند: وای بر تو! دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دلها با حقایق ایمان او را دیدهاند. [۳]
فرض خدایی که با چشمِ سر قابل دیدن است، فرض موجودی است غیر از خدا. چون چشمها تنها نور حسّی را میبینند. پس اگر خدا با چشم سر دیده شود، معلوم میشود که خدا همان نور حسّی است و شکّ نیست که نور حسّی، ممکنالوجود میباشد. بنابراین، از فرض دیده شدن خدا با چشم، لازم میآید که خدا (واجب الوجود)، ممکن الوجود باشد؛ یعنی خدا در عین خدا بودن، خدا نباشد.
همچنین هر چه با چشم دیده شود، محدود است. پس اگر خدا با چشم دیده شود، محدود خواهد بود در صورتی که «لا حدّ له و لا نهایة له» ؛ نه حدّی برای خداوند متصوّر است و نه نهایتی.
پینوشت:
۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹
۲. میزان الحکمة، ج۶، ص۱۹۰، حدیث ۱۲۰۹۵
۳. الکافی، ج۱، ص۹۸
افزودن نظر جدید