افزودن نظر جدید
باسلام .من دوران کودکی
باسلام .من دوران کودکی ونوجوانی را تازمانیکه یکی ازاقوام درقیدحیات بود که مرا برای شناخت وعلاقه مند نمودن
باخودبه خانقاه ذهبی یااحمدی شیراز میبردکه تاقبل ازانقلاب ادامه داشت.بعداز ایشان بدلیل بی علاقگی وبی بندباری وعدم رعایت مسایل مذهبی دیگر پابدانجاننهادم.دراین مدت کلیه کسانیکه درانجابودندبا اسم وقیافه وشغل
میشناسم وبیاددارم.پارهدوز.ابدارچی.کارمند.رییس اداره.استوار.سرهنگ.تیمسار.دکتر.استاددانشگاه.کاسب.ملاک معلم مدیر .روحانی وده ها مشاغل دیگر.سه نفر ازقطبها:احمدتبریزی که پیوسته دراطاقی قدیمی ونیمه مخروبه که
تازمان حیات اجازه تعمیرندادولی بعداتخریب وسالن بزرگ وباشکوهی بالوستروفرشهای دستباف که قبرش درمیان ان
ومنبری بسیارزیبادربالای سالن. ایشان درزمان حیات درهمان اطاق وروی مبلی روبه قبله وبعلت کهولت سن کوچکترین تحرکی نداشت.خاطرات زیادی ازایشان دارم یکی اینکه نباتی را که برای مریضی ازخانواده دعاخوانده بودو
بعدادرضریح حضرت شاهچراغ ع توسط اقوامم تبرک شده بودمنکه شش سالم بود قطعه ای ازان در دهانم ودرحوضی عمیق سقوط میکنم ومدت زیادی که در اب بودم مادرم نجاتم داد ووارونه جهت خروج اب گرفت نبات از
دهانم افتاد وباو گفتم نبات نگذاشت که اب وارد دهنم شود این واقعه برای انها یک معجزه محسوب میشد.یکروز
عاشورا که برایش نذری بردیم قبول نکرد وکفته بود چون غذا روباز بوده وچشم رهگذران بان خورده برای خوردن
مناسب نیست ضمنا تالیفی جدیدا درنمایشگاه دیدم که میرساندایشان بسیار خوش نگارش بوده است.بعدازایشان
حاج حب حیدرکه انسان بسیار ساده ریست وبرعکس قبلی دراجتماع زیاد دیده میشد.دیدار مریض هاودیدارکسانیکه زیارت ومکه مشرف شده بودند.یکبار که منتظرش بودیم امدودلیل دیر کردنش گفت:حمام بودم به حمام میروی زیاد
بمال .به مسجد میروی زیاد بنال.ان برای تمیزی واین برای بخشش خداوند.بیشتر ساخت وساز ها وشنیدم ایجاد
یک درمانگاه درزمان ایشان بوده.قطب بعدی دکتر گنجویان که برخلاف اندو که عباوکلاه بلند دراویش که تاج نامیده
میشود.درمحل های عمومی کت وشلوار واحیاناکراوات وصورت خودرا میتراشید.ازهمان ابتداتعدادی قطبیت ایشان
راقبول نکردند.تااینکه بعداز انقلاب باتوجه به مشکلاتی که من از ان اطلاع ندارم به انگلیس مهاجرت وبگفته ای فرار
میکند.درمدت حضورم درمحافل انها چیزی که خلاف باشدندیدم.بغیراز مراسم غیرعمومی که هرشب برگزارمیشد
باپوشیدن عباوتاج ادای نماز مغرب وعشاکه بیشترفرادی بوددرسالن بزرگ اصلی دور تادور نشسته وهر یک مشغول ذکری که قطب برای هرکدام جداگانه دستور داده بود میشدند .درست تعدادش یادم نیست مثلا یکی ده هزارمرتبه
کمتر یابیشتر یاعلی.سبحان الله.سوره حمد وامثال ان.وچند نفرهم که تعیین شده وهرشب همین ها بودندضمنی یکه همه داشتنددردلشان ذکر میگفتند.انها باصدای بلند وزیبایی ابتد قران.اشعارسعدی .حافظ.مولوی ودیگرابیات
شعرای دیگر رامیخواندند.تمام مراسم اعیاد وشهادت ها همانند مساجد برای عموم برپابودومحرم وصفر مجالس
روضه خوانی توسط روحانیون ومنبری های معروف شیراز برای عموم برگزار میشد.هرماه مبارک رمضان هرشب
برای خودشان افطاری واحیا وروز عاشورا نیز نذری برپا بود.خانقاه دارای وقفیات که مخارج مراسم هاازان بدست
میامد.حقیر باتوجه به نداشتن سرپرست از انجام مسایل مذهبی سرباززده تاباطلوع انقلاب اسلامی برهبری
امام خمینی ره وظهور علمادرمجامع ورادیو تلویزیون وارایه مکتب تشیع درسایه قران مجیددنیایی ازعرفانیکه
تاان زمان دورازدسترس ماجوانان بود به بیراهه میرفتم را درکنارخوددیدیم.ازاینجهت مطالبی را نگاشتم.تااگر
مکتب یاگروهی دراشتباه هستند نکات اشتباه انها تحقیق وبدرستی شناخته وبیان شود وبدون تحقیق و
مدرک چیزی درمورد انها بیان نشود.بیشتر مواردی که در مورد ذهبیه بیان شده صحیح نمیباشد.شاید یکی
مواردانها عدم عقیده به ولایت فقیه باشد.میلیون ها ازجمعیت ایران به اسلام عقیده ندارند.مانندهموطنان
مسیحی ویهودی میلیون ها اهل تسنن.مابایداز نفوذ فرقه ضاله بهاییت ووهابیت که باپول عربستان وقدرت
تبلیغاتی اسراییل برحذر باشیم انهم با تحقیق وشناخت درست .خداوند بزرگ یاور همگی
ناشناس
1392/10/11 - 21:23
لینک ثابت