افزودن نظر جدید

در این معنی حتی پیغمبر اعظم اسلام(ص) نیز پس باید امی نباشند. چرا که نمی شود در اجتماع بود و امّی صرف بود. چرا که بالاخره افراد آموزشهائی رو می بینند. ما منظور سید باب را از امی بودن خودش ذکر کردیم وقتی خودش میگوید که منظورم از امی این است که مثل طلبه ها به صورت منظم درس نخوانده ام و مطالبی را که گفته ام از کسی تعلیم نگرفته ام، بهتر است به همین صورت در مورد وی قضاوت کنیم. واقعیت این است که برخی از نویسندگان محترم مطالبی می نویسند و بعضا مورد استناد قرار می گیرند که وقتی خواننده به اصل مطلب رجوع می کند می بیند که این طور نیست و این برای مقالات تحقیقی خوب نیست چون هدف نوشتن هر مقاله کشف حقیقت هست. این سایت، به طور کلی سایت خوبی است و ما دوست داریم در نگارش مطالب، درست ترین جمله ها نوشته شود. چون ممکن است صاحب نظری در همایشی، کنفرانسی از این مطالب استفاده کند و وقتی مطلب نادرست باشد، قضاوت منفی دیگران را در پی خواهد داشت. کاری هم به عقاید کثیف بهائیت نداریم چرا که طی این سالها ملت فهیم ایران و سایر ملل دنیا به بطلان ادعاهایشان و نیرنگها و فریبهای آنها پی برده اند و در هر واقع هر عقلی که سلیم باشد، هرگز به مطالب بهائیت صحه نخواهد گذاشت. به همین علت بهائیت پیشرفت نخواهد کرد. اما در هر صورت پیشنهاد ما اینست که با تعصب ننویسیم، حقائق را بنویسیم و قضاوت را با خوانندگان بگذاریم. در باب امی بودن سید باب، آنچه که واقعیت دارد این است که وی دارای تحصیلات کافی و منظمی نبوده است و به جز همان مدت محدودی که در شیراز به مکتب می رفته و دو سه ماهی هم در کربلا به نزد سید کاظم رشتی می رفته، تحصیلات نداشته و این مطالب را هم خودش صحه می گذارد در نوشته های خویش و خودش به آنها معترف است و امی بودن خویش را اینگونه معنی کرده است که کلمات بیان متأثر از تحصیلات من نبوده است.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.